• موانع و مقتضيات سياسى

سياستهاى حاكم بر يك جامعه، شكل حكومت و روابط حاكميت مى تواند در توقف، تخريب و سقوط انسانها؛ يا بيدارى، حركت و كمال جويى آنها نقشى عمده داشته باشد. مردم از حكومت و سياستهاى حاكم رنگ مى­پذيرند. در حكمتهاى منسوب به امير مؤمنان، على (ع) چنين آمده است:

«زمامدار همچون رودخانه پهناورى است كه رودهايى كوچك از آن جارى مى شود، پس اگر آب آن رودخانه پهناور، گوارا باشد آب درون رودهاى كوچك گوارا خواهد بود، و اگر شور باشد، آب درون آنها نيز شور خواهد بود». (1)

يعنى مردمان همانند آن رودهاى كوچكند كه از زمامداران خود متأثر مى شوند و رنگ مى گيرند.

  • نقش سياست و حكومت در صلاح و فساد مردم

با مرورى در تاريخ و سيرى در تحولات حكومتى مشاهده مى شود كه چگونه مردمان در زير سايه حكومتى صالح، به صلاح گرايش يافته­اند، و چگونه در زير سايه حكومتى فاسد، ميل به فساد افزون شده است. نقش سياستهاى حاكم، بر تربيت، نقشى آشكار است. به بيان على (ع) با تغيير قدرت و حكومت، زمانه و همه چيز تغيير مى يابد:

«هرگاه (انديشه و كردار) سلطان تغيير كند (اوضاع و احوال) زمانه تغيير مى كند». (2)

در حاكميت ستم، ميدان عمل براى نيكان بسته و حرمتها شكسته است؛ بدكاران از هر قيدى رسته و راست كرداران به خوارى نشسته اند، چنانكه امير مؤمنان (ع) فرموده است:

«بَدان در آن روزگار بلند مقدار شوند و نيكان خوار». (3)

چنانچه زمامداران خودسر و حاكمان خيره سر، رشته امور را به دست گيرند، شايستگان را خوار، و بى مقداران را فرا مى كشند و دست به تباهى مى زنند كه در اين صورت موانعى بلند فرا راه كمال آدميان ايجاد مى شود. اين سنت خودسران و مستبدان است.

اين حقيقت در سخنان پيشواى موحدان، امير مؤمنان (ع) مكرر آمده است؛ از جمله فرموده است:

«هرگاه زمام امور به دست اراذل افتد برتران هلاك شوند». (4)

«هرگاه فرومايگان حاکم امور شوند گرانمايگان در افتند و مقهور شوند». (5)

«هرگاه روزگار تباهى پذيرد فرومايگان سرورى يابند». (6)

  • برترين مقتضى تربيت

هيچ چيز چون عدالت مقتضى تربيت نيست؛ و اين حقيقت بصراحت در سخنان پيشواى عدالت خواهان، على (ع) آمده است:

«عدالت حيات است». (7)

«مردمان به وسيله عدالت اصلاح مى شوند». (8)

«هيچ چيز چون عدالت سرزمينها را عمران و آباد نمى كند». (9)

بنابراين عدالت بهترين وسيله است تا بتوان مردمان را از آلودگيها پاک کرد و به راستى و درستى سير داد، در سخنى بلند از امير مؤمنان (ع) آمده است:

«خداى سبحان عدالت را مايه برپايى مردمان و ستون زندگى ايشان، و سبب پاكى از ستمكاريها و گناهان، و روشنى چشم اسلام قرار داده است». (10)

سيره تربيتى پيامبران بر اين بوده است كه با زدودن ستمها و برپا كردن عدالت، حجابهاى تربيت را پس زنند و آدميان را به صفات و كمالات الهى متصف كنند.

در حكومت ستم انسانها به خوارى كشيده مى شوند، گناه و معصيت مى كنند، و دست به تباهگرى مى زنند؛ و در حكومت عدل استعدادها شكوفا مى شود، خردها به كمال مى رسد و حكمت و علم فراگير مى شود. شاخصه و نمونه اعلاى اين تربيت، با ظهور حجت حق و خورشيد مغرب، امام زمان (عج) تحقق مى يابد؛ تا جايى كه در آن زمان فرخنده همه مردم علم و حكمت مى آموزند و زنان در خانه ها با كتاب خدا و سنت پيامبر قضاوت مى كنند.

از امام باقر (ع) روايت شده است كه فرمود:

«در دولت مهدى (عج) به همه مردم علم و حكمت مى آموزند تا آنجا كه زنان در خانه ها با كتاب خدا و سنت پيامبر (ص) قضاوت مى كنند». (11)

امام باقر (ع) درباره تحول تربيتى و اكمال عقل ها در آن دوره مى فرمايد:

«چون قائم ما قيام كند، دست خود را روى سر بندگان مى گذارد و بدين ترتيب خردهاى مردمان را به كمال مى رساند و اخلاقشان را كامل مى كند». (12)

آن حضرت به تأييد الهى، خردها را نورانى مى كند تا مردمان پيروى هوا و هوس نكنند و خلق و خويها را الهى مى كند تا به نيكى و درستى زندگى كنند.

————————-

(1) شرح ابن ابی الحدید بر نهج البلاغه، ج 20، ص 297.

(2) نهج البلاغه، نامه 31.

(3) همان، حکمت 468.

(4) غررالحکم و درر الکلم.

(5) همان.

(6) همان.

(7) همان.

(8) همان.

(9) همان.

(10) همان.

(11) بحار الانوار، ج 52، ص 352.

(12) همان، ص 336.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا