- مبانی اعتقادی
- تعریف مبانی و اصول
مبانی اعتقادی؛ زیرساختِ اعتقادی، فلسفی و نوع شناخت هر مکتبی از خدا، جهان و انسان است.
بنابراین، اهداف، خط مشی و شیوههای عملی در هر زمینه باید بر اساس آن مبانی، بنیان نهاده شود و در واقع امتیاز هر مکتبی به مبانی آن بستگی دارد.
اصول و مبانی اخلاقی و تربیتیِ یک مکتب، همان معیارها، قواعد و مفاهیم پذیرفته شده در هر مکتبی است که از جهانبینی و مبانی فکری و اعتقادی آن مکتب سرچشمه میگیرد.
کرامت انسان، فطرت، جهانبینی الهی و توحیدی، ایمان به معاد، هدفداری حیات و نظایر اینها از جمله مفاهیمی است که اصول تربیتی اسلام از آن مایه میگیرد و خط مشی تعلیم و تربیت اسلامی را مشخص میکند.
- ريشه پايبندى به فضايل اخلاقى
اخلاق هر انسانی، همانند هر جلوه وجودی از او، بر شناخت و جهانبینی او مبتنی است و تا انسان نداند از کجا آمده، برای چه آمده، به کجا میرود، رابطه او با آفریدگارش، با جهان، با انسانهای دیگر و با خود چگونه باید باشد و تا نداند که کیست و چه میتواند بشود، امکانات وجودی او چیست و به طور خلاصه «بودن» و «شدن» او در ارتباط با جهان هستی چه مفهومی دارد، تربیت اخلاقی، معنی و شکل معقول و منطقی نخواهد یافت.
جهانبینی بشر باعث میشود، که او به فضايل اخلاقى در برابر منافع شخصى پايبند و معتقد شود. عاملی باید وجود داشته باشد تا انسان به خاطر راستى، به خاطر حق و عدالت از منافع شخصى خودش بگذرد.
رمز اينكه در برخی جوامع، پايبندى به اصول اخلاقى كمتر است، همين است كه غالباً اصول اخلاقىاى كه به آنها تعليم كردهاند منطق، پشتوانه و اعتبار نداشته و بر پايه يك سلسله تلقينات بوده است. انسانی که در چنین اجتماعی تربیت شده است، مىگويد: من روى چه حساب و ملاكی از منافع شخصى خودم بگذرم؟
پرسش اين است كه چه منطق مستدلی میتوان براى اخلاق، به دست آورد؟
در تربيت دينى؛ الفاظى مانند: حق، عدالت، صلح، همزيستى، عفت، تقوا، معنويت، راستى، درستى و امانت، معنادار و دارای پايه و مبنا و بر اساس منطق هستند.
بنابراین، مبانی اعتقادی یکی از مبانی اخلاقی است.
1) توحید
خداشناسى، سنگ اول دين است. همچنين انسانيت و اخلاق بدون شناختن خدا معنا ندارد؛ يعنى هيچ امر معنوى بدون ایمان به خدا معنا ندارد. پشتوانه و اعتبار همه اين مفاهيم، خداشناسى است. اگر ايمان نباشد اخلاق، اساس و پايه ندارد.
کسانی که به ظاهر، حقوق بشر را قبول دارند؛ اما جنگافروزی میکنند، به زنان و کودکان رحم نمیكنند، به كتابخانهها رحم نمیكنند، به مؤسسات فرهنگى رحم نمیكنند، به معابد رحم نمیكنند، اخلاقشان پایه محکم و منطقی ندارد. همانطور که قرآن كريم، درباره این گروه از افراد مىفرمايد:
«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يُشْهِدُ اللَّهَ عَلى ما في قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ *
و از مردم، كسانى هستند كه گفتار آنان، در زندگى دنيا مايه اعجاب تو مىشود (در ظاهر، اظهار محبّت شديد مىكنند) و خدا را بر آنچه در دل دارند گواه مىگيرند. (اين در حالى است كه) آنان، سرسختترين دشمناناند. سوره بقره، آیه 204».
آنها به فرموده قرآن:
«سعى فِى الْارْضِ لِيُفْسِد فيها و يُهْلِك الْحرْث و النسْل * در راه فساد در زمين، كوشش مىكنند، و زراعتها و چهارپايان را نابود مىسازند. سوره بقره، آیه 205».
بعضى از مردم هستند كه وقتى به گفتهها و نوشتههایشان نگاه مىكنى، در شگفتی فرو مىروى که عجب انسانهای فهميده و با اخلاقی هستند و چه توصیههای خوبى دادهاند! در حالی که خداوند از حقیقت دلهای آنها آگاه است!
طبق اخلاق الهی- اسلامی؛ مؤمن كسى است كه در فضايل اخلاقى تحت تأثیر خويشان و فاميل و خانواده، باند و حزب نشود و خود را به قدرى توسعه دهد كه شعاعش بىنهايت شود.
در سوره نساء آمده است:
«يا ايُها الذين امنوا كونوا قوامين بِالْقِسْطِ شُهداء لِلهِ و لوْ على انْفُسِكُمْ اوِ الْوالِديْنِ و الْاقْربين انْ يكُنْ غنِياً اوْ فقيراً فاللهُ اوْلى بِهِما فلا تتبِعُوا الْهوى انْ تعْدِلوا * اى كسانى كه ايمان آوردهايد! كاملًا قيام به عدالت كنيد! براى خدا شهادت دهيد، اگر چه (اين گواهى) به زيان خود شما، يا پدر و مادر و نزديكان شما بوده باشد! (چرا كه) اگر آنها غنى يا فقير باشند، خداوند سزاوارتر است كه از آنان حمايت كند. بنابراين، از هوى و هوس پيروى نكنيد كه از حق، منحرف خواهيد شد! و اگر حق را تحريف كنيد و يا از آشکار ساختن آن، پرهیز کنید، خداوند به آنچه انجام مىدهيد، آگاه است. سوره نساء، آیه 135».
در سوره مائده وقتى كه مسلمين مىخواهند وارد مكه بشوند (مكهاى كه مصيبتها بر سر مسلمين وارد آورده، مكهاى كه دندان پيامبر را شكسته، مكهاى كه پيامبر را از خودش بيرون كرده و عزيزان پيامبر را به خاك و خون كشيده) قرآن چنين دستور مىدهد:
«لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى * دشمنى با جمعيّتى، شما را به گناه و ترك عدالت نكشاند! عدالت كنيد، كه به پرهيزگارى نزديكتر است! سوره مائده، آیه 8».
دستور میدهد: روى مرز عدالت كار كنيد؛ فكر نكنيد آنها مسلمان هستند يا نيستند، دشمن هستند يا نيستند، مبناى فضايل اخلاقى خداست، شما به خاطر خدا به فضايل اخلاقى پايبند باشید.
اسلام، آیین توحید است. در اسلام برای انسان، چه در حرکت تکوینی و چه در حرکت تشریعی، هدفی جز خدا شناخته نمیشود.
جهانبینی اسلامی، بر اساس وحدانیتِ مبدأ آفرینش است. یعنی درک اینکه جهان از یک مشیت حکیمانه پدید آمده و اساس آن خیر و رحمت و رسانیدن موجودات به کمال شایسته آنهاست، محور این جهانبینی، «توحیدِ» ذات مقدس الهی است که جهان از او آغاز و به او ختم میگردد. در این بینش، جهان، بیهدف و سَرسَری نیست و انسان بیهوده آفریده نشده است.
انسان در میان مخلوقات از شرافت و کرامت مخصوصی برخوردار است و جهان، مدرسه انسانسازی است و خداوند هر انسانی را بر طبق نیت و تلاش صحیح و درستش پاداش میدهد و سیر و حرکت تکاملی او تا ابد ادامه دارد. (1)
از دیدگاه اسلام، تنها «خدا»؛ محور حق است.
واژه «حق» در صدها آیهی قرآن کریم آمده، که در هر جا مفهوم خاص خود را دارد و به طور کلی قرآن، حقانیت هر چیز را به خداوند یعنی «حق مطلق» وصل میکند.
محور و مبدأ حق تکویناً و تشریعاً ذات مقدس واجب الوجود است، او حق است، (2) و جهان را به حق آفریده (3) و آیین و شریعت حق را برای هدایت بشر فرستاده است.
خداوند متعال در قرآن کریم به آخرین رسول گرامی خود میفرماید:
«قُلْ يَأَيهَّا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يهْتَدِى لِنَفْسِهِ وَ مَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيهَا وَ مَا أَنَا عَلَيْكُم بِوَكِيلٍ * بگو: اى مردم! حق از طرف پروردگارتان به سراغ شما آمده هر كس (در پرتو آن) هدايت يابد، براى خود هدايت شده و هر كس گمراه گردد، به زيان خود گمراه مىگردد و من مأمور (به اجبار) شما نيستم! سوره یونس، آیه 108».
بنابراین، مبدأ و محور حق، خداست و خدا راه حق را به انسان ارائه فرموده و پیامبر صلیاللهعلیهوآله آن را ابلاغ کرده و انسان با مشیت و خواست الهی بدون اجبار یکی از دو راه صواب یا ناصواب را برگزیده است.
بر این اساس میتوان گفت:
الف) هر کمال و جمال و خیر و فضیلتی به خدا مستند میگردد و فضایل اخلاقی، مبدأ الهی دارد. (4)
ب) اخلاق و تربیت اسلامی مؤدب شدن به آداب و اخلاق الهی است. چنانکه در منابع اسلامی آمده است: «تَخَلَّقُوا بِأَخْلَاقِ اللَّهِ». (5)
ج) رستگاری ابدی در پرتو مودب شدن به آداب الهی است.
به فرموده امام علی علیهالسلام:
«آن کس که به ادب الهی مؤدب شود به رستگاری ابدی نائل میآید». (6)
بنابر آنچه از بینش اسلامی ملاحظه میشود، «ایمان»؛ در تربیت، جایگاه ویژهای دارد و بدون آن تعلیم و تربیت، بیپایه و ناکام است.
قرآن کریم کلمه توحید (ایمان) را به درختی ثابت و استوار تشبیه میکند، که مدام در حال ثمربخشی است و بیاعتقادی را به درختی تشبیه میکند که ریشه آن از جای کنده شده و بدان امید ثمری نیست. (7)
مکتب تربیتی اسلام با تکیه بر ایمان و معنویت، انسان را به جایی میرساند که تکامل و رشد و هدف زندگی خویش را سعادت و رستگاری در گستره ابدیت و در سایه عنایات بیکران حقتعالی جستوجو کند و حیات و مرگ و تلاش و نیایش و پرستش و تمام حرکات و سکنات خود را تنها برای خدا و تسلیم و تعبد محض در برابر اراده او بداند. همانگونه که خداوند در قرآن اینگونه به رسول گرامی خود میفرماید:
«قُلْ إِنَّ صَلَاتىِ وَ نُسُكِى وَ محَيَاىَ وَ مَمَاتىِ لِلَّهِ رَبّ الْعَالَمِينَ * لَا شرَيكَ لَهُ وَ بِذَالِكَ أُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ المْسْلِمِينَ * بگو: نماز و تمام عبادات من، و زندگى و مرگ من، همه براى خداوند پروردگار جهانيان است. همتايى براى او نيست و به همين مأمور شدهام و من نخستين مسلمانم! سوره انعام، آیات 162 و 163».
2) معاد
مسأله معاد و بهشت و دوزخ که نتیجه طبیعی اعمال انسانهاست یک رکن اساسی در جهانبینی اسلامی است و نقش بنیادین در تربیت اخلاق و تجلی کمالات انسانی دارد.
3) نبوت
فلسفه بعثت پیامبران و نزول کتب آسمانی جز این نبوده که بشریت را در این سیر تکاملی هدایت و همراهی کنند و با تعلیم و تربیت و احکام و آداب شریعت رهتوشه کمالات را در اختیار او نهاده و از انحراف باز دارند.
بدینسان، «مبدأ، معاد و نبوت» شالوده اولیه اخلاق و تربیت اسلامی است.
——————————-
(1) «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ»؛ سوره مؤمنون، آیه 115.
(2) «ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الحَقُّ وَ أَنَّهُ يحُىِ الْمَوْتىَ وَ أَنَّهُ عَلىَ كلُ شىَءٍ قَدِيرٌ»؛ سوره حج،آیه 6.
(3) «خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقّ»؛ سوره زمر، آیه 5.
(4) «اللَّهُ لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الحُسْنىَ»؛ سوره طه، آیه 8، «بِيَدِكَ الْخَيرْ»؛ سوره آلعمران، آیه 26.
(5) بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج 58، ص 129.
(6) «وَ مَنْ تَأَدَّبَ بِأَدَبِ اللَّهِ أَدَّاهُ إِلَى الْفَلَاحِ الدَّائِم»؛ وسائل الشيعة، ج 6، ص 197.
(7) «أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كلَمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فىِ السَّمَاءِ * تُؤْتىِ أُكُلَهَا كلُ حِينِ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ * وَ مَثَلُ كلَمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ* يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فىِ الحْيَوةِ الدُّنْيَا وَ فىِ الاَخِرَةِ وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّلِمِينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ». سوره ابراهیم، آیات 24- 27.