• خودشناسی

انسان هم دارای جنبة حیوانی است و هم بعد الهی و ملکوتی. روح انسان منشأ احساس‌های اخلاقی و دروازه‌ای به سوی معنویت است.

 از نظر اسلامی، منِ واقعی انسان همان روح الهی است که در هر کسی هست و احساس اخلاقی انسان از این «من» سرچشمه می‌گیرد. این من از جنس خاک و از عالم طبیعت و ماده نیست، بلکه روح الهی است. اگر این منِ واقعی و خودِ واقعی در انسان نبود، هیچ یک از احساس‌های اخلاقی که با سودهای جسمانی سازگاری ندارد، در انسان شکل نمی‌گرفت.

متأسفانه برخی جوامع وجود این روح ملکوتی را نادیده می‌گیرند. از این «منِ» جاودان و حقیقی چشم‌پوشی می‌کنند و تنها ابعاد جسمانی انسان را مدّ نظر قرار می‌دهند.

من واقعی با مردن انسان به پایان نمی‌رسد. این «من» منشأ خیرهای معنوی است. گرایش به انصاف، آزادی، ایثار و از خودگذشتگی که اکثراً با منافع مادی و جسمانی انسان سازگاری ندارد، از این بُعد با ارزش انسانی نشأت می‌گیرد.

انسان در کارهای اخلاقی و ارزشی، به دنبال خیر است ولی آن خیر چیزی نیست که طبیعت حیوانی‌اش طالب آن باشد بلکه حقیقت ملکوتی انسان است که به دنبال خیر اخلاقی می‌رود.

انسان ملکوتی تن به حقارت نمی‌دهد. او خود را از عالم الهی می‌بیند پس تن به عجز و ناتوانیِ غیبت و تهمت نمی‌دهد، به حسادت و تکبر خودش را آلوده نمی‌کند، چون حس می‌کند حسادت و تکبر ناشی از حقارت نفس است.

انسان ملکوتی، از عالمِ علم و دانش است پس به پستی جهل و نادانی خو نمی‌گیرد.

انسانی که از روح ملکوتی خود غافل نباشد، حس می‌کند که از عالم رحمت است و لازمه رحمتش، فیض رساندن به دیگران است.

از این روست که در اسلام بر خودشناسی بسیار تأکید شده است. اخلاق در اسلام بر خودشناسی استوار است و خودشناسی مقدمه خداشناسی و اخلاق است. به نحوی می‌توان گفت رابطه اخلاق و خودشناسی دوسویه و متقابل است.

طبق آموزه‌های اسلامی؛ در عالم، فقط یک معرفت حقیقی وجود دارد و آن معرفت نفس است، یعنی خودشناسی. هر کس خود را شناخت، خدا و جهان را شناخته است.

امام علی علیه‌السلام در این زمینه می‌فرماید:

«مَعْرِفَةُ النَّفْسِ أَنْفَعُ الْمَعَارِفِ * شناخت خود، از هر شناختی سودمندتر است». (1)

خودشناسی سودمندترین دانش‌هاست چون:

اولاً: انسان اگر خود را بشناسد، به راز اصلی جهان و مهمترين مسئله‌ای كه برای‏ بشر مطرح است؛ يعنی خدا پی می‏برد.

ثانیاً: اگر انسان خود را بشناسد می‌فهمد در زندگی و در جهان چه کاری بايد بكند و چگونه بايد رفتار نماید و این به معنای اخلاقی عمل کردن است.

پس انسان باید وجود خود را؛ مخصوصاً بُعد ملکوتی‌اش را بشناسد. اگر خود را نشناسد، نخواهد دانست كه رفتار و اخلاقش در جهان چگونه بايد باشد.

عصاره سخن ‌آن که خودشناسی به ویژه در بُعد ملکوتی، برای انسان پایه و اصل در اخلاق است.

———-

1- تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص 232.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا