• خشم و غضب

خشم نوعی حالت نفسانی است که انسان جهت غلبه و پیروزی و برتری بر دیگران، به آن دچار می‌شود.

ریشه خشم، شهوت، میل به انتقام، تکبر و منیّت، غلبه شیطان بر وجود، بی‌توجهی نسبت به عواقب خشم، حب نفس و آلودگی دل است.

خشم و غضب از خطرناك‏ترين حالات انسان است كه اگر جلو آن رها شود، گاه به شكل يك نوع جنون و ديوانگى و از دست دادن هر نوع كنترل بر اعصاب خودنمايى مى‏كند و بسيارى از تصميم‏هاى خطرناك و جناياتى كه انسان يك عمر بايد كفاره و جريمه آن را بپردازد، در چنين حالتى انجام مى‏شود و اگر مى‏بينيم قرآن مجيد آن را دومين صفت پرهيزكاران بعد از صفت انفاق شمرده به خاطر همين است.

«الَّذينَ يُنْفِقُونَ فِى السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ وَ الْكاظِمينَ الْغَيْظِ وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ و اللَّه يُحِبُّ الُمحْسِنينَ * همانها كه در توانگرى و تنگ دستى انفاق مى‏كنند و خشم خود را فرو مى‏برند و از خطاى مردم در مى‏گذرند و خدا نيكوكاران را دوست دارد. سوره آل عمران آیه 134».

خشم و غضب همچون آتشى سوزان است كه گاه يك جرقّه آن تدريجاً مبدل به دريايى از آتش مى‏شود، و خانه‏ها و شهرهايى را در كام خود فرو مى‏برد.

مطابق قرآن کریم این صفت پست، از ویژگی‌های منافقین است. همان‌طور که در سوره آل‌عمران آیه 119 به آن اشاره شده است:

«… وَ إِذا خَلَوْا عَضُّوا عَلَيْكُمُ الْأَنامِلَ مِنَ الْغَيْظِ قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ * امّا هنگامى كه تنها مى‏شوند، از شدّت خشم بر شما، سر انگشتان خود را به دندان مى‏گزند! بگو: با همين خشمى كه داريد بميريد! خدا از (اسرار) درون سينه‏ها آگاه است.»

از نشانه‌های غضب عدم تأثیر نصیحت و اندرز در شخص، لجاجت، داد و فریاد و ارتکاب کارهای غیرعاقلانه است.

  • مفاسد خشم

غضب شدید نور عقل را خاموش می‌کند. همان‌طور که امام صادق علیه‌السلام فرموده است:

«مَنْ لَمْ يَمْلِكْ غَضَبَهُ، لَمْ يَمْلِكْ عَقْلَهُ * هر کس مالک بر خشم خود نباشد، مالک عقل خود نیست.» (1)

چه بسا خشم، به مجروح نمودن و قتل دیگران بیانجامد. گاهی نیز منجر به از دست دادن سلامتی، بیمارشدن جسمی و روانی و مرگ ناگهانی فرد خشمگین می‌شود.

فحش دادن، سرزنش دیگران، افشای اسرار، مسخره کردن و مسخره دیگران شدن، کینه، حسد، دشمنی، پیشیمانی، عذاب وجدان و عذاب آخرتی نیز از دیگر آثار و مفاسد این رذیله اخلاقی است.

با توجه به اين اوصاف است كه معصومان عليهم السلام در روايات متعددى ما را از اين صفت برحذر داشته‏اند. امام‏صادق عليه السلام مى‏فرمايد:

از پدرم شنيدم كه مى‏فرمود: مردى نزد رسول‏خدا صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد: من در بيابان ساكنم. از كلمات جامع خود سخنى به من بياموز. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: تو را دستور مى‏دهم كه خشمگين نشوى. اعرابى سؤال خود را سه بار تكرار كرد [و پيامبر صلى الله عليه و آله جواب نداد] تا با خود گفت: از اين پس چيزى نمى‏پرسم. رسول‏خدا صلى الله عليه و آله جز به نيكى دستورم نداده است.

آن‏گاه امام‏صادق عليه السلام فرمود: پدرم مى‏فرمود: «چه چيزى بدتر از غضب است. ممكن است كسى خشمگين شود و نفس محترمى را بكشد كه خداوند كشتن او را حرام كرده و يا زن پاكدامنى را تهمت بزند». (2)

  • حدود خشم

خشم نيرويى است كه خداوند در نهاد بشر قرار داده تا در برابر خطرهايى كه او را تهديد مى‏كند، از خود دفاع كند. بنابراين خشم امرى مطلوب است كه در مسير صحيح و براى رسيدن به هدف‏هاى مقدس به كار گرفته مى‏شود. براى مثال، خشمگين شدن و جنگ كردن با كسانى كه به مال و ناموس يا سرزمين مسلمانان تجاوز كرده‏اند، خشمى مقدس و از نظر اسلام مطلوب و ارزشمند است؛ تا جايى كه اسلام كسى را كه در اين راه كشته شود، شهيد مى‏داند.

بدين ترتيب، از نظر اسلام خشم در صورتى كه مطابق با معيارها و آموزه‏هاى اسلام باشد، پسنديده و در برخى موارد ضرورى و واجب است و در صورتى كه با معيارهاى دينى در تعارض باشد، امرى مذموم است. به ديگر سخن، خشم از آن جهت كه قدرتى در اختيار انسان است، نه مذموم است و نه محمود. آنچه سبب پسنديده يا ناپسند بودن آن مى‏شود، چگونگى استفاده از آن است.

اكنون بايد پرسيد چرا به كار گرفتن خشم در مواردى كه با دستورهاى خداوند در تعارض است، موجب ناپسند شدن آن مى‏شود؟ پاسخ اين پرسش را بايد در آثار و پيامدهاى ناگوار چنين خشمى جستجو كرد.

  • آثار غضب

خشم هرگاه از حد خود بگذرد، آثار ناگوارى برجاى مى‏گذارد كه در سخنان معصومان عليهم السلام بسيارى از اين آثار بيان شده كه ما در اينجا برخى از آنها را به ‏اختصار بيان مى‏كنيم تا ضرورت دورى كردن از اين‏گونه خشم روشن شود:

  1. نابود كرن ايمان: امام‏صادق عليه السلام به نقل از پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏فرمايد:

«خشم ايمان را نابود مى‏كند، چنان‏كه سركه عسل را». (3)

  1. نابود كردن عقل: خشم عقل انسان را نابود مى‏كند و به همين رو آدمى در حالت خشم كارهايى انجام مى‏دهد كه موجب شرمسارى او مى‏شود. امام‏صادق عليه السلام مى‏فرمايد:

«آن‏كه خشم خود را مهار نكند، عقل خود را از دست مى‏دهد». (4)

  1. از ميان بردن ادب: خشم در صورتى كه افسارگسيخته و از مهار عقل و دين خارج شود، ادب را نيز از ميان مى‏برد؛ زيرا كسى كه مقهور چنين خشمى است، نه از عقل بهره‏اى دارد و نه از ايمان، و بديهى است كه از ادب نيز بى‏بهره باشد. اميرالمؤمنين عليه السلام مى‏فرمايد:

«با خشم، ادبى نمى‏ماند». (5)

  1. آشكار كردن عيب‏هاى آدمى: از آنجا كه انسان خشمگين از عقل و ايمان و ادب بى‏بهره است، همه عيب‏هاى پنهان خويش را در رفتارهايى نابخردانه آشكار مى‏كند و بدين صورت خود را رسوا مى‏سازد. اميرالمؤمنين عليه السلام مى‏فرمايد:

«خشم همراه بدى است؛ عيب‏ها را آشكار و بدى‏ها را نزديك و خوبى را دور مى‏كند». (6)

«خشم صاحب خود را خوار و عيب‏هايش را آشكار مى‏كند». (7)

  1. بيدار كردن كينه‏هاى خفته: على عليه السلام مى‏فرمايد:

«خشم كينه‏هاى خفته را بيدار مى‏كند». (8)

  1. ايجاد ناراحتى و فشار روانى: كسى كه خشم بر او مسلط شده، كارهاى ناشايستى انجام مى‏دهد كه با فروكش كردن خشم از آنها پشيمان مى‏شود و همين باعث ناراحتى او شده و فشار روانى بر او وارد مى‏كند. افزون بر اين، كسى كه مقهور خشم است، چه‏بسا بر كسانى خشم مى‏گيرد كه توانايى مقابله با آنها را ندارد. چنين خشمى متوجه خود فرد مى‏شود و او را ناراحت و غمگين و آكنده از فشار روانى مى‏كند. اميرالمؤمنين عليه السلام مى‏فرمايد:

«آن‏كه بر كسى خشم بگيرد كه توانايى ضربه زدن به او را ندارد، ناراحتى طولانى براى خود مى‏خرد و خود را عذاب مى‏دهد». (9)

چكيده آنچه گفتيم، در سخنى از امام‏صادق عليه السلام آمده است:

«خشم كليد همه بدى‏ها و شرور است». (10)

از اين رو، همه بايد خود را از اين صفت زشت پاك كنند؛ همان گونه كه در روايات نيز بسيار به آن توصيه شده است. اميرالمؤمنين عليه السلام مى‏فرمايد:

«رأس همه فضيلت‏ها چيرگى بر خشم و ميراندن شهوت است». (11)

  • راه درمان بیماری خشم

چنان‏كه پيش از اين گفتيم، توجه به آثار و پيامدهاى زيانبار خشمِ لجام‏گسيخته، هر انسانى را به اين نتيجه مى‏رساند كه بايد خشم خود را تحت كنترل عقل و دين درآورد. براى روشن‏تر شدن اين ضرورت، به نقل از امام‏صادق عليه السلام ماجرايى را بيان مى‏كنيم:

مردى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد: اى رسول‏خدا! چيزى به من بياموز. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: برو و خشم مگير. مرد گفت: همين برايم كافى است و به سوى قوم خويش بازگشت.

ديد قبيله او درگير جنگى شده و همه صف بسته و لباس رزم پوشيده‏اند. او نيز هنگامى كه چنين ديد، لباس رزم پوشيد و در كنار قوم خود ايستاد. ناگهان سخن پيامبر صلى الله عليه و آله را به ياد آورد كه فرمود: «خشم مگير». سلاح را بر زمين انداخت و به سوى قبيله‏اى رفت كه در مقابل قبيله او صف آراسته بودند و خطاب به آنان گفت: اى مردمان! هر جراحت يا قتل كه صورت گرفته و انجام‏دهنده آن مشخص نيست [و براى همين جنگى درگرفته است‏] به عهده من و من از مال خودم ديه آن را مى‏پردازم، تا شما از آن بگذريد. آنان در پاسخ گفتند:

هرچه بوده، ما از آن گذشتيم كه ما به اين كار سزاوارتريم و دو قبيله با يكديگر آشتى كردند.

یادآوری زشتی خشم و عاقبت بد آن و دقت در نکوهشی که در دین از آن شده و پاداشی که برای کنترل خشم در نظر گرفته شده است، می‌تواند به کنترل خشم کمک کند.

یادآوری و علم به فواید حلم (ضد خشم) و عادت نمودن به فکر و اندیشه کافی درباره هر عملی قبل از اقدام از دیگر راه‌کارهاست.

اعتقاد به قضا و قدر الهی و راضی بودن به مقدّرات الهی عامل آرامش‌بخش روان انسان و دوری از خشم بی‌مورد است.

اگر انسان بداند قدرت خدا برتر و سخت‌تر از همه قدرت‌ها در عالم است و از غضب خدا بترسد به خشم انسانی روی نمی‌آورد.

دانستن این‌که غضب یک بیماری روانی و نشانه کم‌عقلی است و این‌که حلم و فروبردن خشم از صفات انبیا و حکیمان است الهام‌بخش زندگی حلیمانه و بردبارانه است.

دور کردن اسباب و عللی که موجب خشم می‌شود مانند خودپسندی، حیله‌گری، لجاجت، جدل، شوخی بی‌مورد، مسخره کردن، فخرفروشی، حرص بر جمع مال، ریاست‌طلبی، پناه بردن به خدا هنگام خشم، وضو گرفتن و غسل با آب سرد، نشستن هنگام خشم بسیار مفید است.

فرد خشمگین باید بداند که گاهی با یک خشم، ثروت، استاد، رفیق و یا شرایط خوب را از دست خواهد دهد.

دوری از مجالست و آشنایی با اهل غضب و همنشینی با صبوران و بردباران نیز در این زمینه مفید است.

————

1- الكافي (ط – دارالحديث)، ج ‏3، ص 745.

2- همان، ج 2، ص 303.

3- همان، ج 2، ص 302.

4- همان، ج 2، ص 305.

5- غررالحكم و دررالكلم، ص 303

6- همان.

7- همان.

8-همان.

9-همان.

10- الكافى، ج 2، ص 303.

11- غررالحكم و دررالكلم، ص 303.

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا