- مقام و جایگاه زن در تعالیم اسلامی
نسیم جان افزای اسلام در روزگارى دميدن گرفت كه جنس زن، نه در جزيرة العرب و نه در ديگر تمدنهاى موجود در آن روزها، هيچ گونه ارزش نداشت، و كاوشهاى فلسفى در روم و يونان بر اين محور دور مىزد كه زن يا از جنس حيوانات است يا از جنسى ميانه كه بين حيوان و انسان واسطه مىشود، و مرد، هنگامى كه زنش دخترى مىزاد آن را به فال بد مى گرفت و چهرهاش سياه مىشد، و از نگاههاى سنگين خويشانش پنهان مىگشت، گويى لكه ننگى بر پيشانىاش خورده است، خداوند مىفرمايد:
«وَ إِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِالْأُنثىَ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ * يَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِن سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَ يُمْسِكُهُ عَلىَ هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فىِ التُرَّابِ أَلَا سَاءَ مَا يَحكُمُون * در حالى كه هر گاه به يكى از آنها بشارت دهند دختر نصيب تو شده، صورتش (از فرط ناراحتى) سياه مىشود و به شدّت خشمگين مىگردد * و بخاطر بشارت بدى كه به او داده شده، از قوم و قبيله خود متوارى مىگردد (و نمىداند) آيا او را با قبول ننگ، نگهدارد، يا در خاك پنهانش كند؟! چه بد حكم مىكنند. سوره نحل آیه 58 ـ 59».
بدين گونه مرد را در اثر جهل به كرامت و فضيلت زن، چارهاى جز زنده به گور كردن دخترانش و كشتن آنها به گمان آن كه كار نيكويى مىكند نمىماند، چنان كه قرآن به تقبيح آن برخاسته مى گويد:
«وَ إِذَا الْمَوْءُدَةُ سُئلَت * بِأَىِّ ذَنبٍ قُتِلَت * و هنگامى كه از دختران زنده به گور شده سوال شود، كه آن بى گناهان به چه جرم و گناه كشته شدند. سوره تكوير آیه 8 ـ 9».
در دل چنين انديشههاى غرورآميز، بیخردانه و پوچی، قرآن كريم را مىبينيم كه زن را به عنوان نيمى از نهاد انسانيت چنين توصيف مىكند:
«يَأَيهَّا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكمُ مِّن ذَكَرٍ وَ أُنثىَ وَ جَعَلْنَاكمُ شُعُوبًا وَ قَبَائلَ لِتَعَارَفُواْ إِنَّ أَكْرَمَكمُ عِندَ اللَّهِ أَتْقَئكُم * اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيرهها و قبيلهها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد (اينها ملاك امتياز نيست،) گرامىترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست. سوره حجرات آیه 13».
زنان چونان مردان، بى هيچ تفاوتى دست در دست هم بنياد جامعه را پى مىريزند. از سوى ديگر قرآن براى زن آفرينشى جداگانه و همسان خلقت مرد قائل است بى آن كه زن از مرد پديده آمده باشد، بر خلاف سفر تكوين تورات كه بر آن است كه زن از يكى از دندههاى آدم آفريده شده است. خداى سبحان با كشيدن خط بطلان بر اين انديشه میفرماید:
«يَأَيهُّا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِى خَلَقَكمُ مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنهَا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنهْمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَ نِسَاء * اى مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهيزيد! همان كسى كه همه شما را از يك انسان آفريد و همسر او را نيز از جنس او خلق كرد و از آن دو، مردان و زنان فراوانى (در روى زمين) منتشر ساخت. سوره نساء آیه 1».
تا اينجا واقعيت آفرينش هر يك از مرد و زن روشن شد و نيز معلوم شد كه اين دو از اين جهت همسانند، و از يكديگر تمايزى ندارند.
و اما در باب آنچه به امور روانى و روحى زن و مرد بر مىگردد بايد گفت، بى گمان در اينجا فرق آشكار و روشنى ميان مرد و زن وجود دارد و آن اين است كه زن عاطفهاى خروشان و شورانگيز دارد كه سرشار است از سوز و عطوفت و لطافت، و روحى دارد ظريف و حسّاس.
دست آفرينش اين عاطفه را در وجود او به وديعت نهاده تا با مسئوليتى كه بر دوشش گذاشته شده هماهنگ باشد، نظير پرورش فرزندان كه توأم با مشقتها و دشوارىهاى بسيارى است كه به طور معمول از عهده تحمل مرد بيرون است، حال آن كه مرد چنين عواطف شور انگيزى ندارد، زيرا براى وظايف ديگرى آفريده شده كه شدتى مىطلبد متناسب با مسئوليت هايى كه بر دوشش نهاده شده است.
بنابراين، عواطف سرشار زن اگر با شدت مرد، قرين شود، زندگى نغمهاى مناسب مىيابد و خندان و با طراوت مىشود.
به طور کلی در نظام هستي، هر موجودي داراي دو جايگاه است؛ جايگاه «عام» و «خاص»، جايگاه عامِ زن، همان جايگاه موجودات ديگر به عنوان آفريدة خداي متعال است. و به لحاظ جایگاه خاصی که زن در این جهان دارد میتوان گفت او به مقتضاي خلقت خويش از جايگاه ممتازي نيز برخوردار است که مرد قابليت جانشيني آن را ندارد.
از منظر قرآن بين زن و مرد تفاوتي در ارزشها نميباشد. دليل اين مدعا را دو چيز ميدانند، كه خلاصة آن بشرح زير است:
1ـ با توجه به اينكه ارزش هر انساني به روح اوست، مرد و زن بودن نسبت به جسم معتبر است ولي روح مذكر و مؤنث ندارد، پسحقيقت انسان نه مذكر است و نه مؤنث.
2ـ مرد و زن بودن در ارزشها و ارزشمندیها اثري ندارد. مثلاً آياتيكه علم را ارزش ميداند و جهل را ضد ارزش، ايمان را ارزش ميداند و كفر را ضد ارزش، عزّت و ذلّت، سعادت و شقاوت، فضيلت و رذيلت، حق و باطل، صدق و كذب، تقوي و فجور، اطاعت و عصيان، امانت و خيانت و … را به عنوان مسائل ارزشي و ضدارزشي ميداند، هيچكدام از اين اوصاف نه مذكرند و نه مؤنث، زيرا این صفتها به بدن نسبت داده نمیشود، بلکه به روح نسبت داده میشود و همان گونه که بیان شد روح نه مذکر است و نه مونث؛ و مونث و مذکر بودن در رابطه با جسم معنی دارد.
اسلام به زنان حقوق و امتیازاتی را داده است که او تحت هیچ دین و یا نظام قانونی دیگری از آنها برخوردار نبوده است. این نکته از طریق یک مطالعة دقیق و فراگیر قابل درک است.
حقوق و وظایف یک زن در مکتب اسلام مساوی یک مرد است امّا الزاماً مشابه آنها نیست. مساوی بودن و مشابه بودن، دو مفهوم کاملاً متفاوت هستند.
این تفاوت قابل درک است چرا که زن و مرد مشابه نیستند ولی مساوی خلق شدهاند و این غیر ممکن است که بتوان حتی دو مرد یا دو زن همانند یافت، چه رسد به تشابه زن و مرد؛ و با در نظر داشتن چنین تمایزی، مشکلی ایجاد نمیشود.
مردم همانند یکدیگر آفریده نشدهاند ولی برابر خلق شدهاند. با در نظر داشتن چنین تمایزی، جایی برای تصور این که زن پستتر از مرد است باقی نمیماند. هیچ زمینهای برای اینکه تصور کنیم که زن به دلیل آنکه حقوق مشابه مرد ندارد، دارای اهمیّتی کمتر از مرد است، وجود ندارد.
اگر مقام او درست مشابه مقام مرد بود، آنگاه زن نسخه دیگری از مرد میشد، که چنین نیست. این حقیقت که اسلام به زن حقوق مساوی و نه مشابه مرد میدهد نشان میدهد که اسلام زن را به درستی در نظر گرفته، او را به رسمیت شناخته و برای او شخصیت مستقلی قائل است.
منطق اسلام مانند برخی ادیان نیست که زن را محصول شیطان و بذر بدی پندارد. اسلام مرد را نیز ارباب مسلط بر زن قرار نداده است.
در تاریخ اسلام هرگز مسلمانی در مورد مقام زن یا دارا بودن روح و یا سایر کیفیتهای انسانی او تردید نکرده است.
مقام زن در اسلام، مقامی منحصر به فرد است، مقامی نوین، چیزی که مشابهی برای آن وجود ندارد. به هر نظام دیگری که مینگریم، به دنیای شرق کمونیست و یا به ملل دموکراتیک، درمییابیم که زنان در آنجا واقعاً خشنود نیستند.
مقام او در آنجا چیزی نیست که مورد غبطه واقع شود. زن مجبور است برای زنده ماندن به سختی کار کند و گاهی حتی کار مشابه مردان را انجام دهد اما حقوقی کمتر دریافت میکند.
زنان در دنیای غرب، برای رسیدن به آنچه که امروز از آن برخوردار است، در طول دههها و قرنها به سختی مبارزه کردهاند، برای به دست آوردن حق یادگیری، و… او مجبور بوده است که از خودگذشتگیهای مشقت باری را تحمل کند و از بسیاری از حقوق طبیعی خود چشم پوشی کند.
برای رسیدن به جایگاه خود به عنوان یک موجود انسانیِ دارای روح، او بهای سنگینی پرداخته است.
اما علیرغم همة این فداکاریها، در نظام اجتماعی غرب، هنوز نتوانسته است جایگاهی مساوی داشته باشد. او هنوز نتوانسته است آنچه را که اسلام با فرمان الهی برای زنِ مسلمان در نظر گرفته و از آن برخوردار است، به دست آورد. و این حقیقت همچنان باقی است که هر حقوقی که زن متجدد از آن برخوردار است کمتر از حقوق زنان مسلمان است.
آنچه که اسلام برای زن در نظر گرفته است، چیزی است که با طبیعت او هماهنگی دارد، به او امنیّت کامل میبخشد و از او در برابر شرایط نامساعد و دشواریهای زندگی محافظت می کند.
و برای اثبات این موضوع، نیازی به آن نیست که جایگاه زنِ متجدد، و خطراتی را که او برای به دست آوردن درآمد با آن مواجه است را با جزئیات مورد بررسی قرار دهیم. حتی نیازی به آن نیست که بدبختیها و عقب افتادگی های زن به خاطرِ به دست آوردن چیزهایی که نام آن را حقوق زن نامیدهاند را شرح دهیم. به دنبال آن هم نیستیم که موقعیت بسیار غمبار زندگیِ زن متجدد را، به دلیل همین آزادیها مورد بررسی قرار دهیم.
بسیاری از زنان امروزه از آزادی استفاده میکنند تا مستقلاً از خانه بیرون رفته، کار کنند و درآمدی داشته باشند و تظاهر کنند که با مردان برابرند، اما متأسفانه همه اینها به قیمت منحل شدن خانوادههایشان، به هم ریختگی درونی و سوء استفادة دیگران تمام میشود و این مسئله پر واضح و شناخته شده است.
آنچه که شناخته شده نیست، مقام زن در اسلام است، و حقوق بسیار مدرنی که اسلام برای زن با توجه به خصوصیّات ذاتیاش و توانایی جسمیاش در نظر گرفته است. که در اینجا به گوشهای از آن به اختصار خواهیم پرداخت.
- زن، شریک مساوی و کامل
زن در اسلام به عنوان شریک مساوی و کامل مرد، در تولید نسل بشر به رسمیت شناخته میشود.
مرد نقش پدر؛ و زن نقش مادر را داراست، و هر دو برای زندگی ضروری و لازم هستند. اهمیّت نقش زن کمتر از نقش مرد نیست. با این شراکت او در هر جنبهای دارای سهم مساوی است. او دارای حقوق مساوی است، مسؤلیتهای برابری را بر عهده میگیرد و در درون او همانقدر توانایی و انسانیّت است که در شریک او.
در آيه 21 سوره روم مىخوانيم: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها * از نشانههاى قدرت خدا اين است كه همسران شما را از جنس شما قرار داد تا بوسيله آنها آرامش بيابيد».
- برابری پاداش زن و مرد در عمل صالح
زن در انجام مسئولیتهای شخصی و جمعی و همچنین دریافت پاداش برای اعمال نیکش با مرد برابر است. او به عنوان یک شخصیت مستقل، دارای کیفیتهای انسانی و قابل تمایلات معنوی شناخته شده است. طبیعت انسانی او نه پستتر و نه منحرفتر از مرد است. هر دو اعضای یکدیگرند. خداوند میفرماید:
در صورت تساوى عمل زن و مرد، پاداش اين دو يكسان خواهد بود:
«فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ اِنّى لا اُضيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ اَوْ اُنْثى* پس خدا دعاهاى ايشان را اجابت كرد كه البته من كه پروردگارم عمل هيچكس از مرد و زن را بى مزد نگذارم. سوره آل عمران آیه 195» .
به عبارت ديگر، خداى متعال انسان را آفريد، و براى بقاى نسل او، انسان را به دو صنف زن و مرد تقسيم كرد، که در انسان بودن هر دو برابرند، و فقط در برخى خصلتها و خصوصيتها كه لازمة صنف زن و مرد بودن است، از يكديگر متفاوتاند و اين تفاوتها چنان نيست كه به انسانیت آنها آسیب برسانند. زیرا حقيقت انسان که روح اوست، نه مذكر است نه مونث.
- برابری در دانش اندوزی
زن در دنبال کردن آموزش و یافتن دانش با مرد برابر است. هنگامی که اسلام طلب علم را بر مسلمانان واجب نمود، هیچ تفاوتی میان زن و مرد قائل نشد. در حدود چهارده قرن پیش، حضرت محمد (ص) اعلام کرد که طلب علم بر هر مسلمانی از زن و مرد واجب است. چنین اعلامی بسیار آشکار و روشن است و در طول تاریخ توسط مسلمانان به اجرا گذاشته شده است:
«فراگيرى دانش بر هر مرد و زن مسلمان واجب است». (1)
زنان بسيارى از اصحاب و ياران پيامبر (ص) و ائمه، اهل فضل و دانش بودند. مجلس تفسير زينب (س) در كوفه هنگام حكومت حضرت على (ع)، نمونه بارزى از اين امر است. (2)
از ديد اسلام، در كسب مدارج معنوى، علمی و تحصيل تقوا، فرقى بين زن و مرد نيست.
- تساوی در بیان عقیده و نظر
از منظر اسلام زن دارای حق آزادی بیان، به اندازه مرد است؛ و نظریات صحیحِ او، مورد توجه قرار میگیرد و نمیتوان تنها به خاطر اینکه به جنس مؤنث تعلق دارد کنار گذاشته شود.
از قرآن و تاریخ گزارش شده است که زنان نه تنها عقاید خود را آزادانه بیان میکردند بلکه با پیامبر و یا سایر مسلمان بحث کرده، و یا در مباحثات جدی شرکت مینمودند:
«يَأَيُّها الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلىَ الْكُفَّارِ * اى كسانى كه ايمان آوردهايد، چون زنان با ايمان مهاجر، نزد شما آيند آنان را بيازماييد. خدا به ايمان آنان داناتر است. پس اگر آنان را باايمان تشخيص داديد، ديگر ايشان را به سوى كافران بازنگردانيد. سوره ممتحنة آیه 10».
- حقوق مساوی در معاملات و مالکیت
از نگاه دین مقدس اسلام و مبتنی بر آیات قرآنی هیچ تفاوتی بین زن و مرد در داشتن حق ملکیت وجود ندارد. مرد و زن در امر مالکیت همسان و یکسانند. آیه ۳۲ سوره نساء، یکی از آیههای قرآنی است که بر این امر اشاره نموده است. این آیهی قرآنی، حقوق مساوی در مالکیت و بهره وری از تلاش و فعالیت را برای مرد و زن به شکل برابر عنوان نموده است.
«لِّلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُواْ وَ لِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ ممِّا اكْتَسَبن * مردان بهرهای از آنچه به دست مىآورند دارند، و زنان نيز بهرهای از آنچه به دست مىآورند دارند و نبايد حقوق هيچ يك پايمال گردد».
بر طبق آین آیه اسلام به هیچ کس حق تصرف در اموال زنان را نمیدهد. و ملکیت زنان را مثل ملکیت مردان از تعرض مصئون و محفوظ میداند.
- امتیازات ویژة زنان
زن از امتیازاتی برخوردار است که مرد فاقد آنهاست. بعضی از وظایف دینی بر عهدة زن نیست، مثلاً در هنگام عادت ماهیانه و زایمان، خواندن نماز، و گرفتن روزه بر او واجب نیست. او از تمام تعهدات مالی برکنار است. به عنوان یک مادر، در نظر خداوند دارای ارزش و افتخار بیشتری است.
پیامبر اکرم (ص) این افتخار را با اعلام اینکه بهشت زیر پای مادران است، تصدیق کرد.
به عنوان یک همسر، او میتواند از شوهر آیندهاش تقاضای مهریهای مناسب را کند، که تماماً متعلق به او خواهد بود.
تدارک کامل، و تأمین همة نیازها توسط شوهر، حق اوست. او مجبور نیست کار کند و یا در مخارج خانواده با شوهرش سهیم باشد.
او آزاد است که هر چه را که پیش از ازدواج متعلق به او بوده است نگه دارد و شوهر هیچ حقی در هیچ یک از وسایل او ندارد.
به عنوان یک دختر یا خواهر، امنیّت و تأمین مایحتاج توسط پدر یا برادر حق اوست. این امتیاز اوست. اگر او بخواهد که کار کند و از خود درآمدی داشته باشد و در اداره مسئولیتهای خانواده مشارکت کند، به شرط حفظ انسجام و شرف وی، او آزاد است که چنین کند.
قرآن کریم ویژگیهای منحصر به فردی را برای زنان بر میشمرد که برخی از آنها عبارتاند از:
خداوند متعال در این باره میفرماید:
«نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُواْ حَرْثَكُمْ أَنىَ شِئْتُم * زنان شما کشتزار هستند پس به کشتزارهايتان نزديک شويد هرگاه که خواستيد. سوره بقره آیه 223».
در اينجا زنان تشبيه به مزرعه شدهاند و اين تشبيه ممکن است براي بعضي سنگين آید که چرا اسلام دربارة نيمي از نوع بشر چنين تعبيري کرده است؟ در حالي که نکتة لطیفی در اين تشبيه نهفته شده، در حقيقت قرآن ميخواهد ضرورت وجود زن را در اجتماع انساني نشان دهد که زن وسيلة خاموش کردن شهوت و هوسراني مردان نيست بلکه وسيلهاي است براي حفظ حيات نوع بشر، اين سخن در برابر آنها که نسبت به جنس زن همچون يک بازيچه يا وسيله هوسراني مينگرند هشداري محسوب ميشود.
وجود چنين جايگاهي برای زن، مسئوليت و وظيفهي او را در مرتبة انساني بسيار سنگين کرده تا آنجا که اگر وظيفه انساني خود را ترک گويد، پايه و اساس فساد اخلاقي خواهد بود؛ و اگر مسئوليت الهي را انجام دهد، سعادت فردي و اجتماعي را تضمين کرده است.
لذا به جهت این جايگاه ممتاز، دامان زن، مدرسة انسانسازي، و او خود مربي اين مدرسة انساني است.آري رحم زن ديندار، کشتزار مناسبي جهت پرورش انسان الهي ميباشد.
ب) زن و ايجاد آرامش
خداوند متعال در آیات متعددی زن را مایة آرامش زندگی معرفی میکند:
«مِنْ ءَايَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكمُ مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُواْ إِلَيْهَا * و از نشانههاى او اينكه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد. سوره روم آیه 21».
خداوند متعال در اين آيات، آفرینش زنان را که مایة آرامبخشی به زندگی است را از نشانه های خود معرفی میکند. به راستي وجود همسران با اين ويژگي يکي از مواهب بزرگ الهي محسوب ميشود و اگر کسي تفکر و تعلق کند متوجه ميشود که اين دو جنس مکمل يکديگرند و ماية شکوفايي و نشاط و پرورش يکديگر ميباشند و زن است که کانون خانواده را گرم و با نشاط نگه ميدارد و باعث رشد و کمال انسان ميشود.
آري خداوند متعال همسری زن را از آيات خويش خوانده و اثر وجودي او را سکون و آرامش دانسته. و اين خود دلالت بر ويژگي ممتازي دارد که در زن وجود دارد.
از دیگر ویژگیهای ممتاز زنان که سیمایی انسانی و رحمانی به آنها بخشیده است، شأن و منزلت مادری است. خداوند متعال در این باره میفرماید:
«وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً * ما به انسان توصيه کرديم که به پدر و مادرش نيکي کند، مادرش او را با ناراحتي حمل ميکند و با ناراحتي بر زمين ميگذارد و دوران حمل و از شير بازگرفتنش سي ماه است. سوره احقاف آیه 15».
در اين آيه لزوم حقشناسي در برابر مادر یادآوری شده و بر سه محور اساسی تأکید میشود:
- دوران حمل:
قرآن کریم در این آیه رنجها و مرارتهای مادران را در دوران حمل خاطرنشان میسازد؛
- وضع حمل: زایمان
بر اساس این آیه مادران به هنگام وضع حمل نیز سختی و رنج فراوانی را متحمل میشوند؛
- دوران شیردهی:
دوران طولانی مدت شیردهی نیز یکی دیگر از مقاطع پر زحمت دوران زندگی مادران است که در این آیه مورد تأکید قرار گرفته است.
مادر در طول اين سي ماه بزرگترين ايثار و فداکاري در مورد فرزندش انجام ميدهد، چنانکه با صبر و حوصله تمام نيازهاي فرزند را تشخيص داده و برآورده ميکند.
مسأله نيکي به پدر و مادر از اصول مهم انساني است که حتي کساني که پايبند به دين مذهبي نيستند نيز به طور فطری، والدین را محترم میشمارند. بنابراين به فرمان خداوند بايد در مقابل خدمات بزرگ پدر و مادر نيکيهاي بزرگ و برجسته انجام شود.
نتيجه اينکه، يک زن، نقش عظيمي در ايجاد آرامش و محبت در زندگي و نقش پرورش جنين سالم و تربيت صحيح فرزندان در مسير الهي، ميتواند داشته باشد. و به خاطر همين است که اسلام تأکيد بر ماندن زن در جايگاه عظيم انسانياش دارد.
در تاريخ شاهد آنيم که مردان بزرگ جهان، موفقيتشان، مرهون پاکي ولادت آنها، و تربيت صحيحشان در زندگي بوده است.
قرآن کریم در آیات متعددی از زنان نام میبرد که نقش بزرگی در تاریخ زندگی پیامبران الهی داشتهاند و خداوند به بزرگی از آنها یاد کرده است. برخی از آنها عبارتاند از:
1) حضرت زهرا سلام الله علیها
قرآن کریم اگر چه به صراحت از این بانوی بزرگ عالم اسلام یاد نکرده است، اما آیاتی وجود دارد که به گفته مفسران، منطبق بر حضرت فاطمه سلام الله علیها میشود.
«إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ فَصَلّ لِرَبِّكَ وَ انحَرْ إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْترُ * اي رسول ما به تو عطاي بسيار بخشيديم. پس براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى كن! دشمن تو قطعاً بريده نسل و بىعقب است. سوره کوثر آیات 1-3».
«کوثر» يک معني جامع و وسيع دارد و آن خير کثير و فراوان است که میتواند مصاديق زيادی داشته باشد؛ اما بسياري از بزرگان شيعه يکي از روشنترين مصداقهاي آن را وجود مبارک حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دانستهاند چرا که شأن نزول آيه ميگويد:
«دشمنان اسلام، پيامبر اکرم (ص) را متهم ميکردند که نسلی نخواهد داشت. قرآن ضمن نفي سخن آنها ميگويد: «ما به تو کوثر داديم.» و از اين تعبير استنباط ميشود که اين «خير کثير» همان فاطمه سلاماللهعلیها است زيرا نسل و ذريه پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم به وسيله همين دختر گرامي در جهان انتشار يافت. نسلي که نه تنها فرزندان جسماني پيامبر بودند، بلکه آئين او و تمام ارزشهاي اسلام را حفظ کردند و به آيندگان ابلاغ نمودند، نه تنها امامان معصوم اهل بيت علیهم السلام که آنها حساب مخصوص به خود دارند، بلکه هزاران تن از فرزندان حضرت فاطمه سلام الله علیها در سراسر جهان پخش شدند که در ميان آنها علماي بزرگ و نويسندگان و فقیهان و محدثان و مفسران والا مقام بودند که با ايثار و فداکاري در حفظ آئين اسلام کوشيدند و اين آيات نشانگر مقام شامخ حضرت زهرا سلام الله علیها به عنوان الگوي زن نمونه ميباشد.
«فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكمُ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلىَ الْكَذِبِين * پس هر كس با تو در باره بندگى و رسالت عيسى مجادله كرد به آنها بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت كنيم، شما هم از نفوس خود، آن گاه مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم. سوره آل عمران آیه 61».
در آيه فوق خداوند به پيامبر خود دستور ميدهد که هرگاه پس از استدلالات روشن، کسي درباره بندگی عيسي (خدا نبودن او) با تو گفتگو کند و به جدال برخيزند به او پيشنهاد مباهله کن که زنان و فرزندان خود را بياورند و تو هم فرزندان و زنان خود را دعوت کن و دعا کنيد تا خداوند دروغگو را رسوا کند.
در اين کار سرنوشتساز و حساس زهرا سلام الله علیها همپاي، شوهر و دو فرزند خود شرکت کند، خداوند براي تکريم وي، واژهي «زنان ما» به کار برد، چرا که پيامبر غير از زهرا سلام الله علیها هيچ زني براي مباهله نياورد.
اين آيه بيانگر اين است که تفاوت جنسي در قرب به خداي تأثيري ندارد و زنان در مواقع حساس به سهم خود در پيشبرد اهداف اسلامي همراه مردان در برابر دشمن ايستادهاند.
همانگونه که صفحات درخشان زندگي فاطمه (سلام الله علیها) بانوي نمونه اسلام و دخترش زينب کبري (سلام الله علیها) و زنان ديگر گواه اين حقيقت است.
حضرت مريم خود یکی از معجزات الهی به شمار میآید که بسیار مورد توجه خداوند متعال بوده است. اوست که زندگی خود را تحت سرپرستی یکی از پیامبران بزرگ خداوند یعنی حضرت زکریا علیه السلام سپری کرد. و اوست که خداوند متعال از غیب را روزیش میدهد:
«كُلَّما دَخَلَ عَلَيْها زَكَرِيَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ يا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِساب * هر زمان زكريا وارد محراب او مىشد، غذاى مخصوصى در آن جا مىديد. از او پرسيد: اى مريم! اين را از كجا آوردهاى؟! گفت: اين از سوى خداست. خداوند به هر كس بخواهد، بى حساب روزى مىدهد. سوره آل عمران آیه 37».
وی در عين پاکدامني به خواست خدا باردار شد و چه افتخاري از اين برتر که انساني با فرشتگان هم سخن شود آن هم سخني که بشارت برگزيدگي او از سوي خدا و طهارت و برتري او بر تمام زنان عصر او باشد و اين جز در سايهي تقوا، ايمان و عبادت او محقق نمی شود.
آیات متعددی در قرآن کریم به ابعاد شخصیتی حضرت مریم سلام الله علیها پرداخته است که در اینجا به بیان شاخصترین این آیات بسنده میشود:
«يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَئكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفَئكِ عَلىَ نِسَاءِ الْعَالَمِين * اى مريم! خدا تو را برگزيده و پاك ساخته؛ و بر تمام زنان جهان، برترى داده است. سوره آل عمران آیه 42».
بر اساس این آیه، حضرت مریم سلام الله علیها مورد خطاب ملائکه قرار میگیرد. او برگزیدة خداوند بوده و برترین زنان در دوران خویش به شمار میآید، چنانکه از این آیه به روشنی مقام عصمت او نیز به دست میآید، چرا که او تطهیر شده به وسیلة خداوند معرفی شده است.
بايد خاطرنشان ساخت که در رابطه با حضرت عيسي (ع) صحبت از يک مادر نمونه و شايسته به صفات انساني بدون دخالت پدر است که شايد در آن روزگار وجود پدري به اين شأن و مقام از محالات بود و حکمت باري تعالي چنين اقتضا نمود که آفرينش عیسی را يکجا به مادري آراسته به کمال انساني واگذار نمايد و براي بزرگداشت مقام زن و مقام مادري، از او به کرات در قرآن خويش یاد کرده، به اين معنا که زن در خور چنين مقامي است.
آري يک زن ميتواند به چنين مقامي نائل شود که بزرگترين شخصيت در جهان خود باشد.
قرآن کریم تصویری با عظمت از آسیه همسر فرعون ارائه کرده و بالاترین مقام انسانیت، یعنی الگو بودن برای دیگر انسانها را به او میدهد.
هنگامي که آسیه معجزة موسي (ع) را در مقابل ساحران مشاهده کرد اعماق قلبش به نور ايمان روشن شد و از همان لحظه به موسي ايمان آورد. او پيوسته ايمان خود را پنهان می کرد؛ ولي ايمان و عشق به خدا چيزي نيست که بتوان آن را هميشه کتمان کرد، هنگامي که فرعون از ايمان او با خبر شد بارها او را نهي کرد و اصرار داشت که دست از دامن آيين موسي بردارد و خدا را رها کند؛ ولي اين زنِ با استقامت، هرگز تسليم خواسته فرعون نشد، سرانجام فرعون دستور داد که دست و پاهايش را با ميخها بسته در زير آفتاب سوزان قرار دهند و آسيه در لحظات آخر عمر خود اين دعا را نمود که: پروردگارا براي من خانهاي در بهشت در جوار خودت بنا کن.
قرآن کریم در این باره میفرماید:
«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لىِ عِندَكَ بَيْتًا فىِ الْجَنَّة * براي کساني که ايمان آوردهند، خدا همسر فرعون را مثل آورده، آن گاه گفت پروردگار: پيش خود در بهشت خانهاي برايم بساز و مرا از فرعون و کردارش نجات ده. سوره تحريم آیه 11».
در اين مناجات عظمت روحي، مقام قرب و معنويت او به خوبي روشن ميشود زيرا خانهي بهشتي را نيز براي، نزد خدا بودن ميطلبد.
اين سه جمله آسيه چقدر حساب شده و دقيق است، جملههايي که ميتواند براي همه زنان و مردان مؤمن جهان الهام بخش باشد، جملههايي که بهانه واهي را در دست تمام کساني که فشار محيط يا همسر را، مجوزي براي ترک اطاعت خدا و تقوي ميشمرند، ميگيرد.
آري، آسيه، چنان عظمتي را در قرب به خدا براي خود کسب کرد که خداي تعالي به او مباهات ميکند.
- نتیجه گیری
از آنچه گذشت میتوان چنین نتيجه گرفت که در نظام فکری دین اسلام، زن جایگاهی رفیع و مسئولیتهای بزرگی دارد، که اگر در جايگاه اصلي خود که همگام با ساختمان وجودي اوست، قرار گيرد، بسياري از مشکلات خانواده و اجتماع حل ميشود. اما اگر از اين جايگاه جدا شود در قربانگاه شهوت پرستان بيدرد، در پشت پردههاي نفاق و در پوششي زيبا بنام آزادي، قرباني میشود. در اين هنگام هرگز نبايد از او پرورش انسان صالح انتظار داشت، چرا که فرزندانِ رحم ناپاک، و شير آلوده و غذاي حرام، متمايل به فضايل نميشوند.
—————————-
(1) بحار الانوار، ج1، ص 177.
(2) اعلام النساء المؤمنات، ص 173.