- جايگاه علم و دانش در اسلام
«يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ دَرَجَات * خدا آنهايى را كه ايمان آورده اند و كسانى را كه دانش يافته اند درجات عظيمى مىبخشد. سوره مجادله آیه 11».
«قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُون * بگو: آيا كسانى كه مىدانند با كسانى كه نمىدانند يكسانند؟! سوره زمر آیه 9».
به جرئت مىتوان گفت كه در هيچ يك از اديان و مكاتب به اندازه اسلام، بر كسب معرفت و آگاهى يا دانش اندوزى و ژرفنگرى در زندگى تأكيد نشده است. با نگاهى گذرا به منابع تفكر اسلامى، يعنى قرآن كريم و احاديث حضرت رسول (ص) و ائمه اطهار (ع) مىتوان دريافت كه خداوند و اولياى او، پيوسته، نه فقط مؤمنان، بلكه كافران و مشركان و حتى پيروان ديگر اديان را بر خردمندى و به كارگيرى عقل دعوت مى كند؛ تا بدانجا كه خداوند نه تنها از مؤمنان خواهان ايمان كوركورانه نيست، بلكه «توحيد»، يعنى بنيان ايمان را حاصل تعقّل و علم ورزى مى داند.
كسانى كه دين و علم را در طول تاريخ بشرى در تعارض ديده اند، قطعا در برابر مقام كسب علم و دانش در اسلام و تأكيد فراوانى كه بر آن شده است، روش خاموشى و سكوت در پيش خواهند گرفت؛ زيرا چنانكه پس از اين ملاحظه خواهد شد، نه در منابع انديشه و عمل اسلامى و نه در تاريخ ظهور اين دين الهى نشانه اى از علم ستيزى يافت نخواهد شد. اگر آنچه را در آيات و اخبار درباره فضيلت علم و دانش و معرفت آمده، بدون هيچ تفسير و توضيحى كنار هم قرار دهند، خود كتاب يا كتابهايى بزرگ را تشكيل خواهد داد.
به نظر ما، بى هيچ ترديدى، «اگر اين اندازه اولياى اسلام بر فضيلت دانش و دانشمند تأكيد نكرده بودند، هرگز تمدن اسلامى بدين پايه از عظمت نمى رسيد».
اصل كلمه «علم» هشتاد بار در قرآن كريم در مواضع گوناگون تكرار شده و مشتقّات آن مانند «يعلمون» و «يعلم» و غيره بارها به كار برده شده است. اگرچه كلمه «عقل» در كتاب آسمانى ما نيامده، ولى تركيب «اولى الألباب» را، كه به همين معنى است، مى توان بيش از ده بار در قرآن كريم يافت. افزون بر اينها، واژگانى چون «حكمت» و «برهان» و مشتقات «عقل» و «فكر» و «فقه» بارها در قرآن به كار رفته است. بنابراين، خداوند مؤمنان را از اينكه بر اساس تقليد و كوركورانه به او ايمان آورند، نهى فرموده و حتى در قرآن كريم، علم و ايمان را در كنار يكديگر قرار داده است:
«وَ قَالَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ وَ الْايمَانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فىِ كِتَابِ اللَّهِ إِلىَ يَوْمِ الْبَعْث * ولى كسانى كه علم و ايمان به آنان داده شده مىگويند: شما بفرمان خدا تا روز قيامت (در عالم برزخ) ماندهايد. سوره روم آیه 56».
قرآن كريم در زمينه دانش اندوزى فقط به كليات اكتفا نكرده و بسيارى از آيات به طور خاص، بشر را به ژرفنگرى در آثار خلقت و طبيعت مى خواند:
«إِنَّ فىِ خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلَافِ الَّيْلِ وَ النهَّارِ لاَيَاتٍ لّأُوْلىِ الْأَلْبَاب * مسلماً در آفرينش آسمانها و زمين، و در پى يكديگر آمدن شب و روز، براى خردمندان نشانههايى است. سوره آل عمران آیه 190».
حتى پاره اى از آيات قرآن كريم در تشويق مسلمانان به فراگيرى علوم خاص، مانند نجوم و رياضيات، نقش داشته اند:
«وَ هُوَ الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتهَتَدُواْ بهَا فىِ ظُلُمَاتِ الْبرِّ وَ الْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الاْيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُون *
اوست خدايى كه ستارگان را پديد آورد تا به آنها در تاريكيهاى خشكى و دريا راه خويش را بيابيد، دلايل را براى آنان كه مى دانند به تفصيل بيان كرده ايم. سوره انعام آیه 97».
يا آیه:
«هُوَ الَّذِى جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَ الْقَمَرَ نُورًا وَ قَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِينَ وَ الْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَالِكَ إِلَّا بِالْحَقّ يُفَصِّلُ الاْيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُون * او كسى است كه خورشيد را روشنايى، و ماه را نور قرار داد و براى آن منزلگاههايى مقدّر كرد، تا عدد سالها و حساب (كارها) را بدانيد خداوند اين را جز بحق نيافريده او آيات (خود را) براى گروهى كه اهل دانشند، شرح مىدهد! سوره يونس آیه 5».
حتى در آن دسته از آيات قرآن كريم كه به نقل سرگذشت انبيا و اقوام پيشين اختصاص دارد و خداوند خود تأكيد مى فرمايد كه هدف از نقل مكرر آنها، عبرت آموزى است، مى توان آشكارا ايجاد و بلكه تشويق به تاريخ نگارى و مشاهده آثار تاريخى و روحيه واقع نگرى را ديد:
«قُلْ سِيرُواْ فىِ الْأَرْضِ ثُمَّ انظُرُواْ كَيْفَ كاَنَ عَقِبَةُ الْمُكَذِّبِين * بگو: روى زمين گردش كنيد! سپس بنگريد سرانجام تكذيبكنندگان آيات الهى چه شد؟! سوره انعام آیه 11».
خداوند در قرآن كريم به آثار خلقت براى درك عظمت خويش و استحكام ايمان مسلمانان و مؤمنان اشاره مى فرمايد، و نحوه خطاب به گونه اى است كه گويا خداوند متعال ژرفنگرى در پاره اى از آثار خلقت را برمؤمنان محتوم و مسلّم مى داند:
«أَ فَلَا يَنظُرُونَ إِلىَ الْابِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ * وَ إِلىَ السَّمَاءِ كَيْفَ رُفِعَتْ * وَ إِلىَ الجْبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ * وَ إِلىَ الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَت * آيا به شتر نمى نگرند كه چگونه آفريده شده؟ و به آسمان كه چگونه بر افراشته و به كوه ها كه چگونه بركشيده اند و به زمين كه چسان گسترده شده. سوره غاشیه آیه 20- 17».
و از اين نمونه ها در قرآن كريم به اندازه اى است كه مى توان كتابها درباره آن نگاشت. همچنين در احاديث رسیده از اقوال حضرت رسول (ص) و ائمه (ع) نيز موارد بسيارى در تجليل از علم و فضيلت علما يافت مى شود، كه در ذيل به نمونه هايى از آن اشاره مى شود:
- «مردى از انصار به خدمت پيامبر (ص) آمد و گفت: اى رسول خدا! كداميك از اين دو نزد تو محبوب تر است:
حضور در تشييع جنازه يا حضور در مجلس عالِم؟ فرمود: اگر براى تشييع جنازه كسانى حاضر باشند تا متوفى را به خاك بسپارند، حضور در مجلس يك عالم برتر است از حضور در هزار مراسم تشييع جنازه، عيادت هزار بيمار، هزار شب عبادت، هزار روز روزه، هزار درهم صدقه به فقرا و مساكين، هزار بار حج، هزار بار جنگ در راه خدا با مال و جان، باز هم اينها كجا و حضور در مجلس عالِم كجا؟ آيا نمى دانى كه خداوند را فقط با علم مى توان اطاعت و عبادت كرد؟ خير دنيا و آخرت در علم است و شرّ دنيا و آخرت در جهل». (1)
- پيامبر (ص) فرمودند: «دانش اندوزى، بر هر زن و مرد مسلمان واجب و فريضه است». (2)
- پيامبر (ص) فرمودند: «دانش سرآغاز هر نيكويى است و جهل سر آغاز هر شرّى». (3)
- پيامبر (ص) فرمودند: «همه خير و نيكويى جز از راه عقل به دست نمى آيد، آن كس كه عقل ندارد، بى دين است». (4)
- پيامبر (ص) فرمودند: «فرشتگان براى دانش اندوزان بال مى گسترند». (5)
- پيامبر (ص) فرمودند: «خداوند چيزى را برتر از عقل بین بندگان خود تقسيم نفرمود، به همين سبب، خوابيدن عاقل برتر است از شب زنده دارى نادان و افطار عاقل برتر است از روزه دارى نادان و ماندن خردمند برتر است از جنبيدن نادان». (6)
- پيامبر (ص) فرمودند: «چهار چيز است كه هر صاحب خردى از امت مرا همراهى مى كند، گفتند: چه چيزهايى؟ فرمود: گوش سپاردن به دانش و حفظ و انتشار و عمل به آن». (7)
- پيامبر (ص) فرمودند: «هر كس دانشى را انتشار دهد، اجرى مساوى با عمل كننده به آن خواهد داشت». (8)
همچنين ائمه اطهار نيز در جملات خود، بر علم و دانش اندوزى تأكيد كرده و آن را از اصول اساسى اسلام برشمرده اند؛ تا بدان جا كه على (ع) در فرازى از سخنان خود خطاب به كميل بن زياد اساساً مردمان را به سه دسته تقسيم كرده اند:
«مردم سه دسته اند: دانايى كه شناساى خداست، آموزنده اى كه در راه رستگارى كوشاست و فرومايگانى رونده به چپ و راست كه درهم آميزند و پى هر بانگى را گيرند و با هر باد به سويى خيزند، نه از روشنى دانش فروغى يافتند و نه به سوى پناهگاهى استوار شتافتند». (9)
در جاى ديگر مى فرمايند:
«يا دانا باش يا جوينده دانايى و غیر از این دو مباش كه به دشوارى و هلاكت مى افتى». (10)
آن حضرت خود در پارهاى از خطبه هاى نهج البلاغه، به مسائل و آثار خلقت، مانند مورچه و شبپره پرداخته اند كه نشانه آشكارى است از پيروى از آيات قرآن كريم مبنى بر دقت در آفرينش.
در دوره حيات ائمه بزرگوار شيعه، به ويژه پس از حضرت صادق (ع)، كه علم و علم آموزى رونق تمام داشت، آن حضرات، ياران خويش را به اندوختن علم و دانش تحريض و تشويق مى فرمودند. در زير براى نمونه به برخى از احاديث ائمه (ع) در اين زمينه اشاره مى كنيم:
- امام صادق (ع) فرمودند: «چون روز قيامت فرا رسد، خداوند مردم را در يك جا گرد آورد، آنگاه ترازوها، خون شهيدان را با قلم دانشمندان وزن كند، آنگاه قلم دانشمندان بر خون شهيدان سنگينى خواهد كرد». (11)
- امام صادق (ع) فرمودند: «با ارزشترين مردم كسى است كه دانش بيشترى داشته باشد». (12)
- امام صادق (ع) فرمودند: «كسى كه بدون آگاهى و بصيرت به كارى دست زند، مانند آن است كه رونده راهى به جز راه صحیح باشد، بنابراين هر چه بيشتر پيش رود، بيشتر از مسير منحرف خواهد شد». (13)
- امام باقر (ع) فرمودند: «عالِم چونان كسى است كه با خود شمعى دارد و مردم از پرتو آن بهره مى برند». (14)
- امام باقر (ع) فرمودند: «هيچ كارى بدون داشتن معرفت و آگاهى پذيرفته نيست». (15)
همه اين موارد كه نمونه هاى بسيار ديگرى از آنها در آثار حديثى مسلمانان به دست مى آيد (16)، نشان مى دهد كه نه تنها اسلام با دانش تضادى ندارد، بلكه به نحوى ملازم آن است و ائمه اسلام به طور مؤكّد بارها تكرار كرده اند كه هيچ عبادت و فريضه اى بدون كسب آگاهى و بصيرت از مؤمنان پذيرفته نيست. افزون بر اينها، كارنامه درخشان تمدن اسلامى كه بخشهايى از آن در اين بحث مورد بررسى قرار گرفته، نشان مى دهد كه عالمان مسلمان در هر رشته و موضوعى كه به كار علمى مى پرداخته اند، انسانهايى با ايمان بوده و كار علمى را بر خود فرض مى دانسته اند. (17)
در واقع اگر هم در برخى اديان و مكاتب ديگر، نزاعى ميان علم و دين وجود داشته باشد، ربطى به اسلام ندارد و دليل بزرگ آن توجه به آيات قرآن كريم و احاديث رسیده است كه همگى مؤمنان را به دانش و آگاهى روز افزون دعوت مى كند.
البته مى بايد اين نكته را در نظر گرفت كه دانش و دانش آموزى در اسلام شرايط خود را داراست؛ بدين معنى كه اسلام ميان علم و اخلاق فاصله اى نمى بيند و همواره بر پيوستگى اين دو تأكيد ورزيده است. در واقع عالم در اسلام، صاحب مسئوليت است و عالم بى اخلاق جز به گمراهى هدايت نمى كند. اين موضوع خود از امتيازات اسلام است كه در زمينه تعليم و تربيت مكتبى خاص دارد.
- خلاصه بحث
در تاريخ هيچ دينى به اندازه دين اسلام به فراگيرى علم و حمايت از عالمان تأكيد نشده باشد. قرآنكريم براى دانش، بىآنكه آن را در چهارچوب رشته يا شاخهاى معين به تنگنا بكشاند، منزلتى بسيار قائل شده و دانشمندان را نيز بس ارجمند دانسته است.
پيشوايان اسلام نيز با تأكيد بسيار، امت اسلامى را به آموختن علم و دانش و مبارزه با جهل و نادانى فراخوانده، محدوده زمان و مكان را در طريق كسب علم برچيدهاند؛ بهگونهاىكه هر مسلمان بايد از گهواره تا گور و بلكه با سفركردن به سرزمينهاى ديگر (حتى چين) هماره در طلب علم باشد. (18)
ترغيبهاى قرآن به علمآموزى و اندرزهاى پيشوايان اسلام، موجب شد دانشپژوهان مسلمان با شيفتگى تمام به رشتههاى گوناگون روى آورند و پس از سه و نيم سده كه از شكوفايى دين اسلام گذشته بود، به كاميابىهاى چشمگيرى در زمينههاى علمى و فرهنگى دست يابند. اين سفارشها و تأكيدات در واقع نخستين جرقه هايى بودند كه در راه افروختهشدن مشعل تمدن بزرگ اسلامى كارگر افتادند.
افزون بر اين، اسلام چنين بينشى را نيز به مسلمانان بخشيد: گريز از تعصب و كوردلى و تاريكبينى، نماندن در چهارچوب خشك نمودها و نمادها و بهدنبال هر دانش و دانشمندى نرفتن؛ امرى كه بىشك موجب رويش شاخ و برگهاى درخت تنومند تمدن اسلامى شد.
اهميت اين آموزه دينى آنگاه روشنتر خواهد شد كه تأثير تعليمات كليسا را به ياد آوريم كه چگونه غرب را در طى قرون وسطا در تاريكى جهالت فرو برد.
البته بايد دانست اسلام به همان اندازه كه بر آموختن علم انگشت مىنهد، بر تحصيل اخلاق فاضله نيز تأكيد مىورزد؛ چرا كه دانشمند بىاخلاق نه تنها از دانش خود به ديگران سودى نمىرساند، بلكه موجبات گمراهى آنها را نيز فراهم مىآورد. در مكتب اسلام همواره بر پيوستگى علم و اخلاق تأكيد فراوان رفته است.
—————————-
- محمد بن احمد فتّال النيسابورى، روضة الواعظين، ص12.
- محمدباقر مجلسى، بحارالأنوار، ج 1، ص 177.
- همان، ج 77، ص 175.
- حسن بن على بن شعبه حرّانى، تحف العقول عن آل الرسول، ص44.
- حاكم نيشابورى، المستدرك على الصحيحين فى الحديث،
- مجلسى، پيشين، ج 1، ص 91.
- ابن شعبه حرّانى، پيشين، ص 46.
- حاكم نيشابورى، پيشين،ج 3، ص 185.
- نهج البلاغه، ترجمه سيد جعفرشهيدى، ص387.
- مجلسى، پيشين، ج 1، ص 196.
- همان، ج 2، ص 14.
- ابن بابويه قمى (شيخ صدوق)، الأمالى، ص19.
- ابن شعبه حرّانى، پيشين، ص 266.
- مجلسى، پيشين، ج 2، ص 4.
- ابن شعبه حرّانى، پيشين، ص 125.
- شيخ عباس قمى، سفينه البحار، ج 2، ذيل «علم».
- ابوعلى سينا، فيلسوف و پزشك نامى، در زندگينامه خويش مى گويد كه هر گاه در خواندن مطالب كتابهاى منطق دچار مشكل مى شد، برمى خاست و به مسجد مى رفت و نماز مى گزارد و از خدا حل مشكل خويش را مى خواست. دائره المعارف بزرگ اسلامى، ذيل «ابن سينا»، (شرف الدين خراسانى)، ص2.
- «اطلبو العلم و لو بالصّين.» محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 2، ص 99.