جهانی بودن و جاودانگی اسلام

یکی از اصول مسلم در اعتقادات اسلامی، که همه مسلمانان بر آن اتفاق دارند، اصل جهانی بودن و جاودانه بودن آیین اسلام است. جهانی بودن اسلام به این معناست که اختصاصی به هیچ قوم، ملیت، نژاد و اقلیم خاصی ندارد، بلکه همه انسان‌ها را از هر ملیت و نژادی که باشند، دربر می­گیرد. مقصود از جاوادنگی اسلام نیز آن است که دعوت اسلامی به عصر و دوران خاصی محدود نمی‌گردد، بلکه تا انتهای تاریخ بشر ادامه دارد و هیچ گاه دین دیگری آن را نسخ نمی‌کند.

ادله متعددی در تأیید این اصل وجود دارد که در سه بخش به برسی آنها می‌پردازیم:

  1. جهانی بودن و جاودانگی اسلام از دیدگاه قرآن

آیات فراوانی بر جهانی بودن و جاودانگی اسلام دلالت دارند که می‌توان آن‌ها را در چند گروه طبقه‌بندی کرد:

الف) پاره‌ای آیات گویای آن­اند که پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله پیغام آوری برای همه مردم بوده است. برای مثال، در سوره فرقان می‌خوانیم:

«تَبارَکَ الَّذی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلی عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعالَمینَ نَذیراً * بزرگ و لايق بزرگى است آن خدايى كه اين فرمان را به بنده خويش نازل كرد، تا برای جهانیان هشداردهنده‌ای باشد. سوره فرقان آیه 1»؛ همچنین در آیه‌ای دیگر آمده است:

«وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ * و این قرآن به من وحی شده تا به وسیله آن، شما و هر کس را [که این پیام به او] برسد، هشدار دهم. سوره انعام آیه 19».

عبارت «من بلغ» دلالت روشنی بر عمومین رسالت پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله دارد، زیرا به این معناست که هر کس، در هر زمان و مکان و یا هر ملیت و نژادی، پیام قرآن را دریافت کند، مأمور به پیروی از آن است.

ب) در بسیاری از آیات قرآن، «ناس» مردم، «بنی آدم» فرزندان آدم و «ایها الذین آمنوا» ای مؤمنان، مورد خطاب قرار گرفته‌اند، بدون آنکه به زمان یا مکان یا قوم خاصی مقید شده باشند. معنای این گروه از آیات آن است که، هر کس به پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله ایمان آورد، خواه عرب باشد، خواه غیر عرب، چه معاصر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله باشد و چه در زمان‌های بعد، مخاطب این آیات است.

به هر حال، این خطاب‌های عام نیز مؤید جهانی بودن اسلام و جاودانگی آن است.

ج) در پاره‌ای آیات، سخن از مکلف بودن همه مردم به انجام احکام عملی و قوانین دینی اسلام به میان آمده است. از این آیات روشن می‌شود که احکام و قوانین اسلام به افراد خاصی مربوط نمی‌شود، بلکه همگان مأمور به اجرای آن‌اند. برای مثال، در مورد فرضیه حج می‌خوانیم:

«وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبیلاً * و بر هر كس كه استطاعت داشته باشد، زيارت آن خانه واجب است. سوره آل عمران آیه 97».

د) قرآن کریم از پیروزی اسلام بر همه ادیان، از جمله ادیان الهی پیشین، سخن می‌گوید:

«هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ * او کسی است که پیامبرش را با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر هر چه دین است پیروز گرداند، هر چند مشرکان خوش نداشته باشند. سوره توبه آیه 33».

این تعبیر گویای آن است که اولاً، تمام پیروان آیین‌های پیشین موظف به گرویدن به اسلام‌اند و ثانیاً، هیچ دینی، حتی در آینده، بر اسلام غلبه نخواهد کرد که بیان دیگری از جاودانگی اسلام است.

با توجه به آیات یاد شده، تردیدی در این مسأله باقی نمی‌ماند که آیین اسلام جهانی و جاودانه است.

  1. ادله روایی

روایات فراوانی بر جاودانگی آیین اسلام گواهی می‌دهند که در اینجا به ذکر یک حدیث اکتفا می‌کنیم. این مضمون در منابع گوناگون روایی نقل شده است که:

در آیین محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله [یعنی اسلام] هر چه حلال است، تا روز رستاخیز حلال خواهد بود و هر چه حرام باشد، تا روز رستاخیز حرام خواهد بود. (1)

  1. شواهد تاریخی:

علاوه بر ادله قرآنی و روایی، شواهد تاریخی نیز جهانی بودن اسلام را تایید می­کنند. یکی از روشنترین شواهد که در عموم منابع تاریخ اسلام آمده است، ارسال نامه از سوی پیامبر برای سران کشورهای ایران، روم، حبشه و یمن است. در این نامه­ها رسول خدا (ص) پادشاهان کشورهای مزبور را به اسلام فراخواندند و اعلام داشتند که اگر اسلام بیاورند، جان و مالشان محفوظ می­ماند و در غیر این صورت، با آنان جنگ خواهد کرد. بدیهی است که اگر اسلام آیین عربی و قومی بود، جایی برای دعوت سران سایر اقوام به اسلام وجود نداشت.

  • حلّ شبهه

دشمنان اسلام كه براى جلوگيرى از گسترش اين دين الهى، از هيچگونه تلاشى فروگذار نكرده و نمى‌كنند، از این رو درصدد برآمده­ند كه با القاء شبهاتى چنين وانمود كنند كه دين اسلام فقط براى مردم عربستان نازل شده و رسالتى نسبت به ساير مردم نداشته است!

از جمله به آياتى استدلال كرده‌اند كه پيامبر اكرم (ص) را مأمور هدايت خويشان و نزديكان خودش يا اهل مكه و حوالى آن كرده است و نيز آيه 69 از سوره مائده كه بعد از اشاره به يهود و صابئين و نصارى، ملاك سعادت را ايمان و عمل صاحل مى‌داند و نامى از پذيرفتن دين اسلام بعنوان شرط سعادت نمى‌برد. علاوه بر اينكه در فقه اسلامى اهل كتاب، همسنگ مشركان نيستند بلكه با پرداختن جزيه (بجاى خمس و زكاتى كه مسلمانان مى‌پردازند) امنيت ايشان در پناه دولت اسلامى حفظ مى‌شود و مى‌توانند به احكام شريعت خودشان عمل كنند و اين، نشانه به رسميّت شناختن اين اديان است.

در پاسخ بايد گفت: آياتى كه خويشان پيامبر اكرم (ص) و اهل مكه را ذكر مى‌كند درصدد بيان مراحل دعوت است كه از خويشان آن حضرت شروع مى‌شود و سپس به ساير اهل مكه و حوالى آن، گسترش مى‌يابد و سرانجام همه جهانيان را در برمى گيرد. و چنين آياتى را نمى‌توان مختصّ آياتى شمرد كه رسالت آن حضرت را جهانى مى‌داند، زيرا علاوه بر آنكه لحن اين آيات، اباى از تخصيص دارد، لازمه چنين تخصيصى «تخصيص اكثر» است كه در عرف عقلاء، غيرقابل قبول مى‌باشد.

و اما آيه ياد شده از سوره مائده، در مقام بيان اين نكته است كه صرف انتساب به اين يا آن دين، براى رسيدن به سعادت حقيقى، كافى نيست بلكه عامل سعادت، ايمان واقعى و عمل به وظايفى است كه خداى متعال براى بندگانش مقرّر فرموده است و طبق دلايلى كه جهانى بودن و جاودانى بودن اسلام را اثبات مى‌كند وظيفه همه مردم بعد از ظهور پيامبر اسلام، عمل به احكام و قوانين اين دين است.

و اما امتيازى كه در اسلام براى اهل كتاب بر ساير كافران، منظور شده به معناى معاف بودن ايشان از پذيرفتن اسلام و عمل به احكام آن نيست بلكه در واقع، ارفاقى دنيوى است كه بنابر مصالحى در حق آنان روا داشته شده و به اعتقاد شيعه، همين ارفاق هم موقّتى است و در زمان ظهور ولى عصر عجّل­الله­فرجه­الشريف حكم نهايى ايشان اعلام خواهد شد و اين مطلب را از جمله «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّه» مى‌توان استفاده كرد.

———————————–

(1) «حَلَالَ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ حَرَامَهُ حَرَامٌ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ»؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 11، ص 56، ح 55.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا