• جهاد و دفاع

يكي از وظايف اساسي مسلمانان، كوشش در فهميدن معارف و احكام اسلام و ترويج اين آيين مقدس است. مسلمانان بايد در راه انجام دادن اين وظيفة مهم به هر روش ممكن و پسنديده از جمله تبيين عقايد و احكام اسلامي، صرف مال در راه تأليف جذب و جلب توجه ديگران و در صورت لزوم فدا كردن جان و مال در اين راه بكوشند و در حقيقت يك آيين ثابت و پيشرو كه رسالت جهانى دارد بدون داشتن چنين دستورى تكميل نخواهد شد.

كوشش و فداكاري در راه عقيده و نشر آن را جهاد مي‌گويند. جهاد در لغت به معناي فعاليت، تلاش و تحمل زحمت است و در قرآن كريم به عنوان يكي از مهمترين برنامه‌هاي اعتقادي و عملي مسلمانان از آن ياد شده است.

جهاد از نظر اسلام به معناي آن است كه مسلمانان بايد در راه گسترش فرهنگ توحيدی، برقراري احكام و قوانين اسلامي، ترويج شعاير ايمان و برافراشتن پرچم الهي با تمام امكانات خود حتي با گذشتن از جان و سلامت خويش مبارزه و كوشش كند.

قرار گرفتن مسأله جهاد در متن دستورات اسلامى به خاطر تفسيرهاى غلطى كه افراد كم اطلّاع براى آن كرده‏اند گفتگوهاى مخالفان را برانگيخته و دست آويزى بدست آنان داده كه اسلام آيين شمشير و تحميل است. در حالى كه با روشن شدن ماهيّت و اهداف جهاد در اسلام نه تنها اين گفتگوها از ميان مى‏رود، بلكه عمق، اصالت، تحرّك و استعداد تعليمات اسلام براى اداره جامعه انسانى در شرايط مختلف روشن‏تر مى‏گردد. براى اثبات اين حقيقت توجّه شما را به بحث‏هاى زير جلب مى‏كنيم:

1) روحیه صلح‏طلبى اسلام با جنگ‏هاى تحميلى مخالف نيست‏

در منابع اسلامى در موارد متعددى جهاد به معناى هرگونه تلاش فكرى، بدنى، مالى و اخلاقى براى پيشبرد مقاصد الهى و انسانى به كار رفته است.

معناى خاصّ و اصطلاح فقهى آن، كوشش نظامى و مسلّحانه، براى حفظ و پيشرفت آيين حقّ است. اكنون بايد ديد اين درگيرى و كوشش نظامى و مسلّحانه مربوط به كجاست؟

جنگ با عناصر ناصالح كه منافعشان با گسترش آيين حق و عدالت به خطر مى‏افتد و براى محو آن بپا خاسته و صف آرايى مى‏كنند امرى اجتناب‏ناپذير است؛ و مادامى كه چنين كسانى در دنيا باشند گروه‏هاى طرفدار حق و عدالت چاره‏اى جز اين ندارند كه‏ «براى دفاع از موجوديّت خود و اهدافشان»، در برابر اين عناصر ايستادگى كنند.

«در حقيقت جنگ به عنوان يك پديده اضطرارى از طرف عناصر مزاحم به نظام‏هاى طرفدار خداپرستى و عدالت اجتماعى تحميل مى‏گردد»، نه اين‏كه آنها خودشان آن را خواسته باشند و اسلام هم با وجود آن همه عناصر مخالف و دشمنان لجوج نمى‏تواند از اين موضوع بر كنار بماند.

امّا با اين حال روح صلح‏طلبى و عدم توسّل به زور در برابر همه كسانى كه به مزاحمت، كارشكنى، تهاجم، تجاوز و ظلم برنخاسته‏اند، به خوبى از آيات قرآن مجيد آشكار است:

«لَّايَنهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَم يُقَاتِلُوكُمْ فِى الدِّينِ وَ لَم يُخرِجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَ تُقسِطُوا الَيهِمْ انَّ اللَّهَ يُحِبُّ المُقسِطِينَ * انَّمَا يَنهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ قَاتَلُوكُم فِى الدِّينِ وَ أَخرَجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ وَ ظَاهَرُوا عَلَى اخْرَاجِكُمْ أَن تَوَلَّوهُمْ وَ مَن يَتَولَّهُمْ فَاولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ * خداوند هرگز شما را نهى نمى‏كند كه با آنها كه از در جنگ در دين با شما در نيامدند و شما را از وطنتان آواره نساختند، نيكى و عدالت كنيد، خداوند عدالت پيشگان را دوست مى‏دارد، تنها خدا شما را از دوستى با آنها نهى مى‏كند كه با شما در دين نبرد كردند و از وطن بيرونتان ساختند و براى آواره كردن شما دست به دست هم دادند، كسانى كه با اينها رابطه دوستى بريزند، ستمكارند. سوره ممتحنه آيه 8 و 9».

در جاى ديگر با صراحت دستور مى‏دهد كه اگر دشمن سلاح را بر زمين گذشته و از در صلح درآيد و مزاحمت نكند حقّ تعرض با آنها را نداريد:

«فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَ أَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلًا * اگر از شما دورى گزينند و به نبرد با شما بر نخيزند و به شما پيشنهاد صلح دهند، خداوند به شما اجازه نمى‏دهد متعرّض آنان شويد. سوره نساء، آيه 90».

در آيه ديگرى به پيامبر گرامى اسلام (ص) دستور مى‏دهد:

«وِ إِن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا * اگر دشمنان تمايل به صلح نشان دهند تو هم از در صلح درآى. سوره انفال، آيه 61.».

شايد كمتر آيينى اين چنين تمايل خود را به صلح، به عنوان يك اصل اساسى با اين صراحت بيان داشته باشد، ولى صلح‏طلبى نبايد به اين معنا تفسير گردد كه اجازه داده شود مسلمانان در برابر عوامل مزاحم و آنها كه مى‏كوشند توده‏هاى مردم جهان در بت پرستى و استعمار بسر برند، خاموش بنشينند و يا در برابر تهاجم دشمنان به كشورشان دست روى دست بگذارند.

2) جهاد در راه خدا و اهداف آن‏

در منابع اسلامى غالباً كلمه «جهاد» همراه با كلمه «فى سبيل اللَّه» آمده است كه معناى آن «جهاد در راه خداست». به همين جهت جهاد نمى‏تواند به خاطر هوا و هوس، توسعه‏طلبى، استعمار، به دست آوردن غنايم جنگى و مانند آن باشد بلكه بايد تنها براى خدا و اهداف الهى و خالص از هرگونه غرض شخصى و مادّى و خودخواهى صورت گيرد. براین اساس مى‏توان اهداف جهاد اسلامى را در چند موضوع خلاصه كرد و با توجّه به اين هدف‏ها پاسخ ايرادهاى مخالفان داده خواهد شد.

الف) دفاع از آيين حق و موجوديّت آن‏

مسأله حفظ موجوديّت نظام خدا پرستى و آيين حق و عدالت و حفظ افتخارات اصيل و واقعى، روشن‏ترين هدف جهاد اسلامى است‏.

قرآن با صراحت مى‏فرمايد:

«اذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِانَّهُمْ ظُلِمُوا وَ انَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِم لَقَدِيرٌ * الَّذِينَ أُخرِجُوا مِن دِيَارِهِم بِغَيرِ حَقٍّ الَّا ان يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَولَا دَفعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَّهدِّمَتْ صَوَامِعُ بِيَعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسمُ اللَّهِ كَثِيراً * به كسانى كه در معرض ستم و هجوم واقع شوند اجازه داده شده كه از خود دفاع كنند و خداوند قادر است آنها را پيروز كند، آنها كه از وطنشان بدون حق بيرون رانده شده‏اند و تنها گناه آنها اين بود كه مى‏گفتند پروردگار ما خداست و اگر خداوند جمعى از مردم (متجاوز) را به وسيله مردم (صالح) دفع نكند، صومعه‏هاى رهبانان و معابد نصارى و كنايس يهود و مساجدى كه نام خدا در آن برده مى‏شود (به وسيله عناصر متجاوز) ويران خواهد شد. سوره حج آيه 39 و 40».

و به اين ترتيب به هنگامى كه حاكميّت ملّى جامعه اسلامى و استقلال و كيان آنها در برابر دشمنان، به خطر بيفتد، مسلمانان موظّفند بپاخاسته و تا آخرين نفس از خود دفاع كنند.

جالب توجّه اين‏كه در اين آيه دفاع از تمام معابد، يكسان مطرح گرديده است و اين خود نشانه ديگرى از روح صلح‏طلبى واقعى اسلام است. ولى بايد توجه داشت كه اسلام هرگز با بت‏پرستى و بت خانه چنين معامله‏اى را نكرده است، نه بت‏پرستى را دين مى‏داند؛ و نه بت خانه را يك معبد، بلكه آن را نوعى خرافه، گمراهى، انحطاط فكرى و يا بيمارى اجتماعى مى‏داند كه بايد به هر صورت اصلاح گردد و لذا اجازه ويران كردن بتكده‏ها را صادر نموده است.

ب) درگيرى با عوامل مزاحم‏

يك آيين پاك آسمانى حق دارد به عنوان يك ايدئولوژى نوين از «آزادى تبليغ» برخوردار گردد و به صورت طبيعى از طريق روشن ساختن افكار عمومى گسترش يابد. حال اگر منافع نامشروع عوامل خاصّى همچون بت‏پرستان، به خطر افتاد و براى جلوگيرى از گسترش اين دعوت به پا خاسته و كوشش كردند مردم را در نادانى و بى‏خبرى نگاهدارند و هيچ راه مسالمت‏آميزى براى حلّ اين مشكل نبود، اسلام اجازه درگيرى با اين عوامل را داده و پيدايش‏ قسمتى از جنگ­های اسلامى از اين قبيل بوده است. در ذيل آيه سابق نيز اشاره‏اى به اين قسمت شده است و اين موضوع (استفاده از آزادى تبليغ و گسترش منطقى آيين حق) يكى ديگر از اهداف جهاد اسلامى است.

ج) مبارزه با ظلم و فساد

دشمنى آشتى‏ناپذير اسلام با ظلم و فساد سبب شده كه در صورت بسته شدن راه­های مسالمت‏آميز، براى پايان دادن به ستم و تبهكارى جهاد كنند و افراد ضعيف و ناتوان و بى‏پناه را از چنگال ستمگرانى مانند ربا خواران مكّه آزاد سازند. پاره‏اى از جنگ­های اسلام نيز داراى اين رنگ بوده است.

قرآن مى‏فرمايد:

«وَمَا لَكُم لَاتُقَاتِلون فِى سَبِيلِ اللَّهِ وَ المُستَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ الوِلْدَانِ‏ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِن هَذِهِ القَرَيةِ الظَّالِمِ اهلُهَا وَ اجْعَلْ لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَ اجْعَلْ لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيراً * چرا براى خدا و نجات مردان و زنان و كودكان ناتوانى كه تحت فشار قرار گرفته‏اند، جهاد نمى‏كنيد، همان مردان و زنانى كه مى‏گويند: خدايا ما را از اين شهر كه اهلش ستمگر و ستمكاراند بيرون ببر و از طرف خودت براى ما يار و ياورى قرار ده. سوره نساء آيه 75».

3) آمادگى براى جهاد

مادامى كه همه مردم جهان در برابر اصول عقل و عدالت تسليم نشده و زور و قدرت بر روابط ملل دنيا حكومت مى‏كند و اين احتمال وجود دارد كه جامعه اسلامى مورد تهاجم بيگانه قرار گيرد، اسلام دستور مى‏دهد كه مسلمانان آمادگى كامل خود را براى دفاع از خويش حفظ كنند؛ و همان‏طور كه در گذشته نيز يادآور شديم قرآن دستور صريحى در اين باره دارد و در يك جمله كوتاه همه مطالب لازم را بيان فرموده: «وَاعِدُّوا لَهُمْ مَّا اسْتَطَعْتُم مِنْ قُوَّةٍ * هرگونه نيرو و قدرت كه ممكن است براى مقابله با هجوم دشمنان آماده و مهيا سازيد. سوره انفال آيه 60».

با اين‏كه صرف هزينه در راه تسليحات به طور قطع بدترين و بيهوده‏ترين مصارف محسوب مى‏شود، ولى اسلام در مورد ضرورت و خطر، نه تنها آن را لازم دانسته بلكه آن را «جهاد با اموال» ناميده است.

ولى با اين همه، محو تجاوز و جنگ از جهان، تنها با تقويت‏ بنيه‏هاى نظامى و تسليحاتى ممكن نيست، بلكه اين كار گرچه از يك نظر جنبه ايمنى دارد و چاره‏اى از آن نيست ولى از سوى ديگر احتمال بروز جنگ را افزايش مى‏دهد، لذا براى‏ به وجود آوردن يك «صلح پايدار» تقويت بنيه ايمان و اخلاق را به عنوان راه اساسى پيشنهاد مى‏كند:

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِى السِّلْمِ كَافَّةً * اى افراد با ايمان همگى در صلح درآييد. سوره بقره آيه 208».

شرط برخوردارى از نعمت امنيّت و صلح؛ ورود همه به منطقه امن‏ «ايمان و خداپرستى و حق‏طلبى» است و تنها در اين منطقه است كه همه با چشم برادر به يكديگر نگاه مى‏كنند و همه بندگان، داراى يك خدا و همه محبوب و مورد احترام او هستند. در اين منطقه است كه هركس بايد منافع ديگرى را همچون منافع خود بشمارد و آنچه را براى خود مى‏پسندد، براى ديگران هم بپسندد و آنچه را تنفر دارد براى ديگران نيز نخواهد و در اين‏جا است كه گذشت و ايثار براى خدا و در راه او درخشندگى خاصى داشته و از بارزترين صفات انسانى محسوب مى‏گردد.

4) رعايت اصول انسانى در برابر دشمن‏

در حالى كه كلمه «دشمن» براى بسيارى از مردم مجوّز هر نوع خشونت و اعمال غير انسانى است، اسلام با دستورات مؤكّد و مشروح خود، ترديدى در اين امر باقى نگذارده كه برخورد با دشمنان هم‏ نمى‏تواند از چهارچوبه اصول و مقررّات انسانى بيرون باشد و هرگونه تجاوز از اين اصول و مقررّات ولو در برابر دشمن، تجاوز از حدود الهى بشمار مى‏رود.

دقّت در دستوراتى كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله به هنگام حركت سربازان و مجاهدان به سوى ميدان نبرد مى‏داد، مسالمت جويى و عمق بينش انسانى اسلام را در اين قسمت مشخص مى‏سازد:

«به نام خدا حركت كنيد و از خدا استمداد طلبيد و براى او و طبق آيين فرستاده او پيكار نماييد.

هان اى مردم، مكر و فريب پيشه نكنيد و در غنايم خيانت روا مداريد، دشمن را پس از كشتن مُثله نكنيد (اعضاى بدن او را بسان دوران جاهليّت نبُريد).

پيران و كودكان و زنان را آزار نرسانيد.

متعرّض رهبانان و عبادت پيشگان كه در غارها و معابد ساكنند، نشويد.

هرگز درختان را جز در مورد ضرورت و نياز از ريشه قطع ننماييد.

نخلستان‏هاى دشمن را مسوزانيد و با آب غرق نسازيد.

درختان ميوه‏دار را از بين نبرده و زراعت دشمن را به آتش نكشيد.

حيوانات مفيد را جز براى تغذیه خود نكشيد.

هرگز آب‏هاى دشمن را با زهر آلوده نسازيد.

و از حيله (و شبيخون زدن) بپرهيزيد.

و به اين ترتيب توسّل به هرگونه وسيله مبارزه غير انسانى همچون شبيخون زدن جنگ‏هاى ميكربى، آتش زدن و سوزاندن دام‏ها، زراعت‏ها و باغ‏ها و كشتن و آزار رسانيدن به افراد غير نظامى را ممنوع ساخته است.

در مقرّرات جنگى اسلام در موارد متعددى اين دستور ديده مى‏شود كه نخستين تير را شما پرتاب نكنيد و نخستين حمله را شروع نكنيد، به اين معنا كه تا مورد تهاجم واقع نشويد هجوم را آغاز نكنيد و نبردتان دفاعى باشد نه تهاجمى.

و نيز مى‏خوانيم كه اميرمؤمنان على عليه السلام دستور مى‏داد:

«سعى كنيد نبرد پيش از ظهر آغاز نگردد و حتماً به بعد از ظهر بيفتد كه فاصله زيادى با تاريكى شب (كه غالباً موجب خاموشى آتش جنگ بوده است) نداشته باشد، تا خون كمترى ريخته شود».

طرز معامله با اسيران جنگى و توصيه‏هايى كه پيشوايان اسلام نسبت به خوش رفتارى و نيكى با آنان كرده‏اند تا آن‏جا كه غذايى كه خود مى‏خوردند به آنها نيز مى‏دادند و از آنچه مى‏نوشيدند به آنها مى‏نوشانيدند، نشانه ديگرى براى لزوم رعايت اصول انسانى حتّى در حقّ دشمنان است.

5) اهميت جهاد

جهاد امر مقدسي است كه در دين اسلام مورد تأكيد فراوان قرار گرفته است. اگر جهاد و حكم الهي دربارة آن نبود، دین اسلام در معرض خطر قرار مي‌گرفت. قرآن شريف پس از هر چند آيه‌اي دستور به جهاد مي‌دهد يا از فضيلت آن سخن مي‌گويد و بيشترين آيات آن، بعد از معاد، دربارة جهاد و فضيلت­هاي آن است.

قرآن كريم مؤمنان را به پيكار و جهاد در راه خداوند تشويق می­کند و فضيلت و پاداش بزرگي را براي آنان ذكر كرده است. آنجا كه مي‌فرمايد:

«لا يَسْتَوِي الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَ الْمُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدينَ دَرَجَةً وَ كُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنى‏ وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ عَلَى الْقاعِدينَ أَجْراً عَظيما  * مؤمنان كه بي هيچ رنج و آسيبي از جنگ سر بر­مي‌تابند، با كساني كه به مال و جان خويش در راه خدا جهاد مي‌كنند، برابر نيستند. خداوند كساني را كه به مال و جان خويش جهاد مي‌كنند، بر آنان كه از جنگ سرمي‌پيچند برتري داده است و خدا همه را وعده‌هاي نيكو داده است و جهادكنندگان را بر آنها كه از جهاد سرمي‌تابند، به مزدي بزرگ برتري داده است. سوره نساء آیه 95»

همچنين، قرآن شريف كساني را كه از شركت در اين امر مقدس خودداري مي‌ورزند و در راه جنگ و جهاد دچار ترس و بيم مي‌شوند و از خود سستي و ضعف نشان مي‌دهند، مورد نكوهش قرار مي‌دهد و مي‌فرمايد:

«يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ مَا لَكمْ إِذَا قِيلَ لَكمُ انفِرُواْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلىَ الْأَرْضِ أَ رَضِيتُم بِالْحَيَوةِ الدُّنْيَا مِنَ الاْخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا فىِ الاْخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ * إِلَّا تَنفِرُواْ يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَ يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيرَكُمْ وَ لَا تَضُرُّوهُ شَيًا وَ اللَّهُ عَلىَ‏ كُلّ‏ شىْءٍ قَدِير * اي كساني كه ايمان آورده‌ايد! چيست كه چون به شما گويند كه براي جنگ در راه خدا بسيج شويد، گويي به زمين مي‌چسبيد؟ آيا به جاي زندگي اخروي به زندگي دنيا راضي شده‌ايد؟ ارزش اين دنيا در برابر ارزش آخرت جز اندكي هيچ نيست. اگر به جنگ بسيج نشويد، خدا شما را به شكنجه‌اي دردناك عذاب مي‌كند و قوم ديگر را به جاي شما برمي‌گزيند و به خدا نيز زياني نمي‌رسانيد كه خدا بر هر كاري تواناست. سوره توبه آیه 38-39»

قرآن مجيد جهاد را سرلوحة اعمال مسلمانان معرفي مي‌كند و پس از ايمان به خداوند و پيامبر اكرم (ص) به ذكر مجاهده در راه خدا مي‌پردازد، زيرا جهاد في سبيل الله موجب نجات از گرفتاري و بدبختي مسلمانان و ماية سربلندي و آزادگي آنان است. قرآن كريم مي‌فرمايد:

«تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُون‏ * به خداوند و رسول او ايمان بياوريد ودر راه خدا با اموال و جانهاي خود كوشش كنيد. اين براي شما بهتر است، اگر بدانيد. سوره صف آیه11».

در راه خداوند، امور دين و دنياي مسلمانان اصلاح و سعادت دنيا و آخرت نصيب آنان مي‌شود. چنانچه مسلمانان به جهاد قيام نكنند، كفر، ظلم و فساد جامعه را فرا مي‌گيرد و ستمگران و مستبدان بر زندگي آنان و نيز جامعه بشري مسلط مي‌شوند و چنين امتي هرگز به فلاح و رستگاري نايل نمي‌شود.

بقاي عظمت مسلمانان در گرو جهاد است و اگر آنان به اين امر مهم اهتمام نورزند، دشمنان اسلام نقشه‌هاي شوم و شيطاني خود را به‌كار مي‌گيرند و به مسلمانان آسيب فراواني مي‌رسانند، به سرزمين آنان حمله مي‌كنند و تمام امكانات و منابع آنان را به غارت مي‌برند.

روايات فراواني از پيامبر اكرم و امامان معصوم (علیهم السلام) دربارة‌ جهاد نقل شده است و در اين‌جا به ذكر چند روايت مي‌پردازيم. پيامبر اكرم (ص) مي‌فرمايند:

«بهترين كارها نزد خداوند نماز به موقع، سپس نيكي به پدر و مادر و آنگاه جهاد در راه خداست». (1)

پيامبر اكرم (ص) در حديث ديگري مي‌فرمايند: «اوج مسلماني، جهاد در راه خداوند است كه جز مسلمانان برجسته بدان نرسند». (2)

6) فضيلت جهاد و مجاهد

در قرآن كرم آيات متعددي وجود دارد كه فضيلت و برتري جهاد را نسبت به اعمال ديگر بيان مي‌كند. در سورة توبه مي‌فرمايد:

«أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ جاهَدَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ لا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمين‏ * الَّذينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُون‏ * آيا آب دادن به حاجيان و آبادانی مسجدالحرام را با كسي كه به خدا و روز قيامت ايمان آورده و در راه خدا جهاد كرده است، برابر مي‌دانيد؟ نه، نزد خدا برابر نيستند و خدا ستمكاران را هدايت نمي‌كند. * آنان كه ايمان آوردند و مهاجرت كردند و در راه خدا به مال و جان خويش جهاد كردند، نزد خدا درجه‌اي عظيم‌تر دارند و كام‌يافته‌گان‌اند. سوره توبه آیه 19-20»

رسول اكرم (ص) در فضيلت مجاهد مي‌فرمايند: «خداوند سه كس را دوست دارد: كسي كه شب برخيزد و كتاب خدا را بخواند، كسي كه با دست راست خود صدقه دهد و آن را از دست چپ خود مخفي دارد و كسي كه با گروهي به جنگ برود و يارانش بگريزند و او در برابر دشمن بايستد». (3)

در فضيلت جهاد همين بس‌كه قرآن كريم آن را معامله و تجارت با خداوند و موجب دوستي حق تعالي معرفي مي‌كند. قرآن شريف مي‌فرمايد:

«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذي بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيم‏ * خداوند از مؤمنان جانها و مالهايشان را خريده‌ است تا بهشت از آنان باشد. در راه خدا جنگ مي‌كنند، چه بكشند يا كشته شوند، وعده‌اي كه خدا در تورات و انجيل و قرآن داده است به حق برعهده اوست و چه كسي بهتر از خدا به عهد خود وفا خواهد كرد؟ بدين خريد و فروش كه كرده‌ايد، شاد باشيد كه كاميابي بزرگي است. سوره توبه آیه111».

علامه طباطبايي(ره) در تفسير اين آيه شريفه مي‌فرمايد:

كلمة اشتراء به معناي قبول آن جنسي است كه در خريد و فروش در برابر پرداخت قيمت به انسان منتقل مي‌شود. خداي سبحان در اين آيه به كساني كه در راه خدا با جان و مال خود جهاد مي‌كنند، وعده قطعي بهشت مي‌دهد و مي‌فرمايد كه اين وعده را در تورات و انجيل هم داده است، همان‌طور كه در قرآن مي‌دهد. خداوند اين وعده را درقالب تمثيل ريخته و آن را به خريد و فروش تشبيه كرده است؛ يعني خود را خريدار، مؤمنان را فروشنده، جان و مال ايشان را كالاي مورد معامله، بهشت را قيمت و بهاي آن و تورات، انجيل و قرآن را سند آن خوانده است و چه تمثيل لطيفي به كار برده است. در آخر مؤمنان را به اين معامله بشارت داده و به رستگاري عظيمي تهنيت داده است. (4)

قرآن كريم جهاد را موجب دوستي خداوند بيان مي‌كند و مي‌فرمايد:

«إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذينَ يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوص‏ * خداوند دوست دارد كساني را كه در راه او در صفي به هم‌پيوسته همچون شالوده‌هاي سربي مي‌جنگند. سوره صف آیه 4».

بر اساس اين آيه شريفه، كساني كه در راه خداوند و برقراري دين الهي محكم و استوار به جهاد با مشركان و كافران بپردازند، مورد محبت و دوستي حق تعالي قرار مي‌گيرند و اين منتهاي سعادت انسان است.

قرآن كريم براي مجاهداني كه در جبهه‌ها به شهادت مي‌رسند،‌ ارزش فراواني قايل است و از روايات پيشوايان معصوم نيز اين نكته برداشت مي‌شود كه شهيدان راه خدا از مقام و منزلتي خاص برخوردار مي‌شوند.

در روايتي آمده است هنگامي كه مجاهد به شهادت مي‌رسد، فرشتگان به زمين نازل مي‌شوند و او را به قصري در بهشت مي‌برند كه براي او تهیه شده است و وسايل زندگي او را تا روز قيامت در آنجا فراهم مي‌كنند. روز قيامت ملائكه او را نزد پيامبر اكرم (ص) مي‌برند و شهيد از آنجا محشر را تماشا مي‌كند. هنگامي كه شهيد از آب كوثر سيراب شد، همسر، فرزند، پدر، مادر و اقوام خود را جمع مي‌كند و پروردگار عالم نيز به خاطر او همة‌ خويشان و خانواده‌اش را مورد بخشايش خود قرار مي‌دهد و آنان در بهشت در همسايگي امام حسين علیه السلام سرور شهيدان، سكني مي‌دهد.

قرآن كريم و پيشوايان معصوم علیهم السلام اين نكته را به ما مي­آموزند كه شهيداني كه با نثار جان خود در راه خدا موجب عظمت و سربلندي اسلام مي­شوند، در بهشت در جوار پيامبر اكرم (ص) قرار مي­گيرند و روز قيامت در صف اول و هم رديف انبيا و اوليا مي­ايستند.

حضرت رسول اكرم (ص) در فضيلت شهيدان فرمودند: «خداوند هفت فضيلت براي شهيدان راه خدا برشمرده است: با اولين قطرة خوني كه از بدن شهيد بر زمين ريخته مي­شود، تمام گناهان او آمرزيده مي­شود؛ سر شهيد در كنار دو فرشته قرار مي­گيرد و آنها گرد و خاك از چهرة او مي­زدايند و به او خوشامد مي­گويند؛ از لباسهاي بهشتي بر اندام شهيد پوشانده مي شود؛ در بهشت پذيرايي كنندگان براي معطر كردن شهيد بر يكديگر سبقت مي­گيرند؛ پيش از آنكه روح از پيكر شهيد جدا شود، جايگاه خود را در بهشت مي‌بيند؛ در بهشت به روح او گفته مي‌شود كه در هر جايگاه و مقامي كه مي‌خواهي اقامت كن؛ شهيد به وجه الله نظر مي‌كند و چشمان او روشن مي‌شود و شادمان از اين است كه از الطاف مخصوص الهي برخوردار مي‌شود و خشنودي پروردگار را درك مي‌‌كند». (5)

حضرت علي (علیه السلام) نخستين كسي است كه در راه مبارزه با كافران و دشمنان اسلام و به منظور برقراري عدالت و مساوات ميان مسلمانان شمشير خود را با اين شعار حماسه آفرين كه گرامي‌ترين مرگ كشته شدن در راه خداست، به‌كاربرد و راه جهاد را براي همگان هموار كرد. آن حضرت در نهج‌ البلاغه دربارة فضيلت جهاد سخنان گهرباري فرموده و از مجاهدان راه خدا ستايش و تمجيد فراوان كرده است. ايشان در زمينة شهادت مي‌فرمايند:

«إِنَّ أَكْرَمَ الْمَوْتِ الْقَتْلُ وَ الَّذِي نَفْسُ ابْنِ أَبِي طَالِبٍ بِيَدِهِ لَأَلْفُ ضَرْبَةٍ بِالسَّيْفِ أَهْوَنُ عَلَيَّ مِنْ مِيتَةٍ عَلَى الْفِرَاشِ فِي غَيْرِ طَاعَةِ اللَّه‏ * همانا گرامي‌ترين مرگ كشته شدن است. سوگند به آنكه جان پسر ابوطالب به دست اوست، تحمل هزار ضربت شمشير بر من آسان‌تر از جان دادن در بستري است كه در غير طاعت خدا باشد». (6)

اميرمؤمنان علیه السلام با سخنان پرشور خود تحول و حماسة شورانگيزي در روح شيعيان، در مقابل ستمگران به وجود آورد، به همين دليل بايد ما شيعيان به راستي سپاس گزار مولايمان علي (ع) باشيم، زيرا آن حضرت با گفتار و عمل خود شيوه مبارزه با ستمگران، عهدشكنان و منحرفان را به ما آموخت.

7) اقسام جهاد

جهاد از ديدگاه اسلام داراي اقسامي است كه مهم‌ترين آنها عبارت‌اند از: جهاد ابتدايي، جهاد دفاعي و جهاد با نفس كه در اينجا به شرح اقسام مذكور مي‌پردازيم.

1- جهاد ابتدايي

در اين نوع جهاد، مسلمانان به منظور گسترش دين اسلام در سرزمين‌هاي كفر، سرافرازی فرهنگ توحيد، برقراري احكام اسلامي و نجات انسان‌ها از گمراهي و ناداني به جهاد برمي‌خيزند.

اين حركت جهادي در پاسخ به حمله و هجوم دشمن صورت نمي‌گيرد، بلكه با هدف عرضة دين اسلام به كافران و گسترش اين آيين نجات‌بخش در سراسر جهان تحقق مي‌پذيرد. در جهاد ابتدايي، هدف مسلمانان اساساً كشور گشايي و تجاوز به حقوق و آزادي‌هاي انسان‌هاي ديگر و گرفتن اموال آنان نيست، بلكه منظور اصلي آنان دعوت مردم به دين اسلام، گسترش حقايق ديني و ترويج شعاير مذهبي است.

در قرآن كريم آياتي دربارة جهاد ابتدايي نازل شده است كه مسلمانان را در پرداختن بدين امر حياتي و انسان‌ساز راهنمايي مي‌كند. در سورة‌ توبه چنين مي‌خوانيم:

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَ لْيَجِدُوا فيكُمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقين‏ * اي كساني‌كه ايمان آورده‌ايد! با كافراني كه نزديك شما هستند، جنگ كنيد تا در شما شدت و درشتي يابند و بدانيد كه خدا با پرهيزگاران است. سوره توبه آیه 123».

بنابر اين آية شريفه، يكي از اهداف جهاد ابتدايي اين است كه دشمنان اسلام در سپاه مسلمانان قدرت و قاطعيت ببينند و هيچ‌گاه به فكر حمله و تعرض به آنان نيفتند، بلكه سپاه اسلام را نيرومند و استوار بيابند كه با قدرت و اطمينان كامل به ميدان جنگ قدم مي‌گذارند و در راه خداوند از نثار جان خود دريغ نمي‌ورزند. هدف آنان نشان دادن قدرت اسلام، سرافرازي مسلمانان و شايستگي رهبري مؤمنان است و اين هدف­ها در پرتو حمايت و ياري پروردگار به مؤمنان ارزاني شده است.

هنگامي كه خطري جان، دين، فرهنگ، اقتصاد، ارزش‌ها و اعتقادات مسلمانان را در سراسر جهان تهديد مي‌كند يا انسان‌هايي مورد ظلم و ستم گروهي قرار مي‌گيرند، بر مسلمانان واجب است كه براي دفع خطر و از بين بردن ظلم و ستم، به ميدان مبارزه و جهاد بيايند. اين در حقيقت نوعي جهاد ابتدايي محسوب مي‌شود، زيرا حفظ شئون جوامع اسلامي و حمايت از كيان اسلام بر همة‌ مسلمانان واجب است. از سوي ديگر، مسئلة اساسي اقدام به جهاد، ريشه‌كني كفر، شرك و فساد و جايگزيني دين مبين اسلام و برقراري مباني آن است.

اگر يكي از حكومت‌هاي سرکوب گر مانع نشر دعوت اسلام در ميان ملت خود شود و نيز مانع از اين شود كه مسلمانان صداي اسلام را به گوش سایر مردم برسانند، بر مسلمانان لازم است كه با جنگ ابتدايي چنين مانعي را از پيش پاي اسلام بردارند تا مردم آزادانه بتوانند از تعاليم حيات‌بخش اسلام آگاه و از مزاياي احكام عادلانة‌ آن بهره‌مند شوند.

نمونة‌ ديگر جهاد ابتدايي در سورة حجرات چنين تعريف شده است:

«وَ إِن طَائفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُواْ فَأَصْلِحُواْ بَيْنهُمَا فَإِن بَغَتْ إِحْدَئهُمَا عَلىَ الْأُخْرَى‏ فَقَاتِلُواْ الَّتىِ تَبْغِى حَتىَ‏ تَفِى‏ءَ إِلىَ أَمْرِ اللَّهِ فَإِن فَاءَتْ فَأَصْلِحُواْ بَيْنهَمَا بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُواْ إِنَّ اللَّهَ يحُبُّ الْمُقْسِطِين * اگر دو گروه از مؤمنان با يكديگر به جنگ برخاستند، ميان آنان آشتي افكنيد و اگر يك گروه بر ديگري تعدي كرد، با آنكه تعدي كرده است، بجنگيد تا به فرمان خدا بازگردد. پس اگر به فرمان خدا بازگشت، ميانشان صلحي عادلانه برقرار كنيد و عدالت ورزيد كه خدا عادلان را دوست دارد. سوره حجرات آیه 9».

اين آية شريفه نشان مي‌دهد كه پيكار با متجاوزان به منظور به‌ وجود آمدن صلح و آرامش در جامعة اسلامي اهميت بسزايي دارد و جهاد فقط به جنگ با كافران و مشركان اختصاص ندارد. اسلام حكم مي‌كند كه حتي اگر گروهي از ايمان آورندگان هم به ظلم و تجاوز بر گروه ديگري دست بزنند، بايد با آنان نيز مبارزه كرد تا نتوانند به تجاوز و ظلم خود ادامه دهند. دستورهاي الهي اين اصل اساسي را بيان مي‌كنند كه جوامع اسلامي براي به دست آوردن قدرت و تواناي به منظور استقرار احكام الهي بايد در ميان خود آرامش و امنيت را برقرار كنند. اگر برخی از اهل ايمان درصدد ظلم و تجاوز به گروه ديگري باشند و امنيت را از جامعة اسلامي سلب كنند، در اين صورت با دشمنان اسلام فرقي نخواهند داشت و بايد آنان را از ستم كردن بازداشت.

شايان ذكر است كه هدف از اين نوع مبارزه فقط بر­پاداشتن عدالت و حفظ و تداوم صلح و آرامش در جامعة اسلامي است و به هيچ‌وجه جنبة كينه‌توزي و انتقام‌جويي شخصي در آن مطرح نيست.

يكي ديگر از مصداقهاي جهاد ابتدايي اين است كه مسلمانان وظيفه دارند با كساني كه هرگونه كار حرام و گناهي را انجام مي‌دهند و موجب گسترش فساد و رواج بي‌ديني در جامعه مي‌شوند، به جنگ بپردازند و با جهاد خويش آنان را در مسير حركت به سوي پروردگار قرار دهند. قرآن كريم مي‌فرمايد:

«قاتِلُوا الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لا يُحَرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لا يَدينُونَ دينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ * با كساني از اهل كتاب كه به خدا و روز قيامت ايمان نمي‌آورند و چيزهايي را كه خدا و پيامبرش حرام كرده‌ است برخود حرام نمي‌كنند و دين حق را نمي‌پذيرند، جنگ كنيد. سوره توبه آیه 29».

2- جهاد دفاعي

هنگامي كه دشمنان به ناحيه‌اي از كشور اسلامي حمله كنند، بر تمام مسلمانان واجب است در مقابل آنان از دين، كشور، شرف و ناموس خود دفاع كنند و براي حفظ آنها از مال و جان خود دريغ نورزند. در اين جهاد، حتي بچه‌هايي كه به تكليف نرسيده‌اند اما توانايي دفاع دارند و نيز زنان كه در شرايط عادي جهاد از ايشان برداشته شده است، بايد در حد توان خود در دفاع شركت كنند. در جهاد دفاعي اذن و اجازة حاكم شرع لازم نيست و مسلمانان نبايد در شرايط حساس هجوم دشمن منتظر اجازة باشند.

چنانچه كسي به سرزمين اسلام حمله كند و مال، ثروت، استقلال و آزادي مسلمانان را مورد تعرض قرار دهد به منظور آنكه مسلمانان را تحت سيطرة خود درآورد، در اين شرايط دين تكليف مي‌كند كه مسلمانان به دفاع برخيزند و از سرزمين اسلام و عزت و سربلندي خود دفاع كنند و هرگز تسليم دشمن نشوند.

در تاريخ پرفراز و نشيب اسلام، به خصوص در صدر اسلام، نمونه‌هاي فراواني را مي‌توان مشاهده كرد كه سپاهياني اندك با امكانات و تجهيزات جنگي ناچيز، به دليل داشتن روحيه‌اي قوي، با توكل به خداوند و ايمان به امدادهاي غيبي الهي به ميدان جنگ مي‌شتافتند و در مقابل دشمنان بهره‌مند از امكانات رزمي و سپاهيان بي‌شمار به پيروزي دست مي‌يافتند و دشمن را شكست مي‌دادند.

در اسلام جنگها غالباً دفاعي بود و مسلمانان معمولاً در جنگها پيشقدم نمي‌شدند، بلكه همواره به دفاع از خود مي‌پرداختند و هنگامي كه دشمن از جنگ دست برمي‌داشت، آنان نيز از جنگ كنار مي‌رفتند و به نشر دين اسلام و تربيت و تهذيب انسانهاي مؤمن مي‌پرداختند.

پيامبر اكرم (ص) در جنگ خيبر و فتح مكه نيز براي رفع توطئه و از بين بردن شرك و بت‌پرستي جنگ را آغاز كردند. در جنگ خيبر، يهوديان كه كافر بودند، عليه اسلام توطئه و مردم را به جنگ با مسلمانان ترغيب و تشويق مي‌كردند. در آن شرايط، پيامبر اكرم (ص) لازم ديدند كه براي نابودي توطئه اقدام كنند و دست دشمنان دين را كوتاه نمايند. در فتح مكه نيز پيامبر (ص) براي اينكه كافران قريش را از حمله به مسلمانان باز دارد و نيز براي از بين بردن و رفع شرك و بت‌پرستي جهاد كردند.

در جهاد ابتدايي شرايطي مانند بلوغ، عقل، آزاد بودن، مرد بودن، سلامت از انواع بيماريها و تمكن وجود دارد، اما در جهاد دفاعي بسياري از اين شرايط وجود ندارد، زيرا هدف از اين جهاد، دفاع هر چه سريعتر و بيشتر از مباني اسلام و آبرو و شرف جامعة اسلامي و مسلمانان است. بنابراين، در جهاد دفاعي شرايط آسانتر شده است تا عدة بيشتري از مردم را شامل شود و مسلمانان با تمام امكانات و نيروي خود از دين، جان و ناموس خود در برابر دشمنان تجاوزگر دفاع كنند و با آنان به مبارزه برخيزند.

3- جهاد با نفس

مبارزه با نفس اماره كه به انجام دادن بدي­ها فرمان مي‌دهد، بالاترين نوع جهاد محسوب مي‌شود. پيامبر اكرم (ص) جهاد با نفس را «جهاد اكبر» ناميدند. حضرت علي (ع) فرمودند:

«رسول خدا (ص) سپاهياني را به جنگی روانه داشت، پس از بازگشت آنان فرمود: مرحبا به قومي كه از جهاد كوچكتر بازگشته‌اند، در حالي‌كه جهاد بزرگتر براي آنان باقي مانده است. پرسيدند: اي رسول خدا! جهاد بزرگتر چيست؟ فرمود: جهاد با نفس، سپس آن حضرت خاطرنشان ساختند كه برترين جهاد آن است كه انسان با نفس خود كه در بين دو پهلوي او قرار دارد، مبارزه كند». (7)

به‌طور كلي، در درون آدمي هميشه ميان عقل،‌ وجدان اخلاقي و نفس اماره ستيز وجود دارد. بين بعد ملكوتي و بعد حيواني انسان هميشه جنگ و جدال هست. در برخي از انسانها عقل و وجدان اخلاقي بر نفس اماره پيروز مي‌شود و در برخي ديگر نفس اماره آنان زمام امور را در دست مي‌گيرد و بر آنان مسلط مي‌شود.

انساني كه بتواند نفس اماره را كه چون اسب چموش و سركشي است، دهنه و لگام ببندد و او را كنترل كند، بهترين وسيلة عروج خود را به عرش الهي فراهم كرده است و مي‌تواند با‌ آن به جايي برسد كه جز خدا نبيند. و چنانچه نفس اماره بر عقل انسان حاكم شود، از آن مركبي مي‌سازد و انسان را به سوي وادي نيستي و نابودي مي‌برد. تسلط نفس اماره بر آدمي منشأ تمام ظلم‌ها و جنايت‌هاست. به‌خصوص اگر انسان با هوشمندي نتواند نفس اماره را مهار كند، مرتكب ستم‌ها و جنايت‌هاي فراواني مي‌شود.

بزرگان و پيشوايان دين دربارة جهاد با نفس روايات فراواني نقد كرده‌اند كه در اينجا به ذكر نمونه‌هايي از آن مي‌پردازيم. حضرت علي (ع) مي‌فرمايند:

«وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْجِهَادَ الْأَكْبَرَ جِهَادُ النَّفْسِ فَاشْتَغِلُوا بِجِهَادٍ أَنْفُسِكُمْ تَسْعَدُوا * بدانيد كه جهاد اكبر، مبارزه با نفس است. پس به جهاد با خويشتن خود بپردازيد تا سعادتمند شويد». (8)

امام كاظم (ع) در روايتي دربارة مبارزه با نفس مي­فرمايند:

«وَ جَاهِدْ نَفْسَكَ لِتَرُدَّهَا عَنْ هَوَاهَا فَإِنَّهُ وَاجِبٌ عَلَيْكَ كَجِهَادِ عَدُوِّك * با نفس اماره خود پيكار كن تا آن را از تمايلات خود بر حذر داري. اين مبارزه همانند جهاد با دشمنان بر تو واجب است». (9)

انسانهايي كه به دنبال به دست آوردن مال حلال هستند، افرادي كه پست و مقام را براي خدمت به مردم مي پذيرند و از آن، براي ستم به آنان استفاده نمي‌كنند و اشخاصي كه رذيلتهاي اخلاقي را از خود دور مي‌كنند و به كسب فضيلت‌‌ها مي‌پردازند، بر نفس خود مسلط و به جهاد اكبر مشغول هستند.

حضرت علي (ع) مي‌فرمايند: «اگر بدن مرا بر روي خارها بغلطانند تا به شخصي ستم كنم، اين كار را  نخواهم كرد و اگر تمام عالم را به من بدهند تا به مورچه‌اي ستم كنم، هرگز مرتكب چنين كاري نخواهم شد».

علاوه بر موارد ذكر شده، در شرايط كنوني مي‌توان حضور در صحنة مسائل اجتماعي و سياسي جامعة اسلامي و تلاش در راه صدور فرهنگ اسلامي را از راه­های جهاد در اسلام دانست.

حضور در صحنه به معناي اين است كه مسلمانان نسبت به مسائلي كه در جامعة آنان اتفاق مي‌افتد، احساس مسئوليت كنند و هميشه مراقب باشند تا دشمن نتواند به دين و ارزشهاي آنان تعرض كند.

اگر كسي از مرزهاي كشور خود مواظبت كند تا نقشه‌هاي دشمن را خنثي كند، خداوند متعال به ازاي هر شب پاسداري در اين راه دويست هزار سال عبادت در نامة عمل او مي‌نويسد.

بهترين نوع صدور اسلام اين است كه مسلمانان با اعمال و رفتار خود موجب شوند تا ديگران به سوي آنان جذب بشوند.

امام صادق (علیه السلام) مي‌فرمايند:

«كونوا دُعاة الي اللهِ بغيرِ السنتِكُم و كُونُوا لَنَا زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا عَلَيْنَا شَيْناً * اي مسلمانان! بدون كاربرد زبان‌هايتان، مردم را به سوي خداوند دعوت كنيد (يعني با اعمالتان) و براي ما زينت باشيد نه آنكه ماية خواري و حقارت ما شويد». (10)

هنگاميكه مردم ملاحظه كنند كه احكام و قوانين اسلام به درستي در جامعه پياده مي‌شود و در بازار مسلمانان تقلب، كم‌فروشي، رباخواري و گران‌فروشي وجود ندارد، وقتي مردم جهان ببينند كه در جامعة اسلامي به قانون مساوات و عدالت عمل مي‌شود، با علاقة فراوان به سوي اسلام جذب مي‌شوند.

اگر مسلمانان بر طبق موازين اسلام عمل كنند، قطعاً همة مردم حتي مادي‌گرايان، يهوديان و مسيحيان به سوي دين مبين اسلام جذب مي‌شوند.

8) فلسفه جهاد در اسلام

خداوند متعال در وجود موجودات زنده غرايز گوناگوني قرار داده كه يكي از آن غريزه‌ها «غضب» است تا هرگاه حياط آنها در معرض خطر و تهاجم دشمن قرار گرفت، با تمام نيرو و ابزاري كه در اختيار دارد، از خود دفاع كنند.

در انسان همانگونه كه غريزة شهوت وجود دارد و بايد كنترل شود و در مسير مناسبي قرار گيرد، قوة غضب نيز وجود دارد. اگر اين غريزه از مسير اصلي خود كه همان دفاع است، منحرف شود، موجوب به وجود آمدن جنگ‌هاي خانمان‌ برانداز، تجاوز به سرزمين ديگران و از ميان بردن حقوق انسان‌هاي ديگر مي‌شود. اسلام اين‌گونه جنگ‌ها و ظلم به انسان‌ها را گناهي بزرگ مي‌داند.

بنابراين، جهاد امري فطري است و چنانچه ديني اين اصل مهم و منطبق با فطرت انسان را نداشته باشد، بر خلاف فطرت انساني است و چنان ديني الهي و پذيرفتني نخواهد بود.

دين اسلام براي جهاد ارزش فراواني قايل است و جهاد و نبرد با دشمن در راه خداوند را ماية نجات انسانها و حفظ حقوق آنها مي‌داند. اسلام معتقد است كه جهاد در راه خداوند خواه براي دفاع از جامعة اسلامي و حمايت از مظلومان و خواه براي حفظ دين و گسترش آن در سرزمينهاي ديگر باشد، در هر حال دفاع از حقوق انسانها محسوب مي‌شود. بنابراين، در جوامع اسلامي براي دفاع از ارزشهاي دين، وجود يك نيروي دفاعي قدرتمند ضروري احساس مي‌شود، تا از چنين ايده‌هاي الهي و انساني با ارزشي دفاع كند.

در جهاد اسلامي، جنگ و مبارزه با رهبران و پيشوايان كفر، فتنه و فساد از اهميت بييشتري برخوردار است. چنان‌كه خداوند متعال در قرآن كريم مي‌فرمايد:

«فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُون * با پيشوايان كفر قتال كنيد كه ايشان را رسم سوگند نگهداشتن نيست، باشد كه از كردار خود بازايستد. ‏سوره توبه آیه12».

اين آية شريفه، اين نكته را در بردارد كه در پيكار با كفر و شرك، هدف اصلي، بيشتر رهبران و عوامل آنهاست، زيرا آنان به عنوان رهبر، گروهي از مردم مستضعف و نا­آگاه را فريب مي‌دهند و به سوي انحراف و كفر می­کشانند يا با به‌وجود آوردن فضاي خفقان و ترس، مردم را به شرك و بت‌پرستي وادار مي‌كنند. با نابودي اين پيشوايان، ريشه‌هاي كفر هم از بين مي‌رود و چه بسا پيروان آنان نيز خود ارشاد و هدايت شوند و ديگر نيازي به جنگ با آنان نباشد.

از آيات قرآن و احاديث پيشوايان معصوم (علیهم السلام) به روشني آشكار مي‌شود كه هدف اصلي جهاد اسلام برداشتن فتنه‌ از ميان جامعه، برقراري آيين الهي، نشر توحيد و خداپرستي و پياده كردن احكام نجات‌بخش اسلام است. جهاد اسلامي هدف والايي دارد و از خواسته‌هاي مادي و دنيوي و نيز جنگجويي و كشورگشايي برتر است. هدف جهاد براساس بينشي انساني استوار است و براي نجات انسان از انحراف و گمراهي معين شده است.

قرآن كريم بر هدف اصلي جهاد و مبارزه تاكيد فراوان كرده است و همين موضوع، جهاد اسلامي را از ساير جنگها متمايز مي‌كند، هدف جهاد اين است كه در راه رضاي حق تعالي باشد و اين هدف در قرآن كريم با لفظ«في سبيل الله» بارها تكرار شده است. قرآن شريف براساس هدف جهاد، جنگاوران را در دو صف جدا از هم قرار مي‌دهد كه اين دو گروه فقط بر مبناي هدف از هم متمايز مي‌شوند. آنجا كه مي‌فرمايد:

«الَّذينَ آمَنُوا يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ الطَّاغُوتِ فَقاتِلُوا أَوْلِياءَ الشَّيْطانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعيفا * آنان‌كه ايمان آورده‌اند، در راه خدا مي‌جنگند و آنان كه كافر شده‌اند در راه شيطان، پس با هوادارن شيطان قتال كنيد كه مكر شيطان ناچيز است. سوره نساء آیه 76».

گروهي با توجه به جهاد ابتدايي كه در دين اسلام مطرح شده است، هدف جهاد اسلام را جنگ و كشتار مي‌دانند و معتقدند كه دين اسلام بر اثر اعمال زور و در ساية شمشير گشترش يافته است. در پاسخ به اين شبهه بايد خاطر نشان ساخت كه هدف جهاد اسلامي هيچ‌گاه تحميل عقيده بر مردمان نيست، بلكه هدف، دعوت آنان به دين اسلام و برطرف ساختن موانع روي آوردن آنان به اين آيين انسان‌ساز، عدالت‌گستر و نجات‌بخش است.

ايمان به يك آيين، امري قلبي است. كسي كه به دين ايمان مي‌آورد، در حقيقت فكر و ايدة آن دين را مي‌پذيرد و جذب شدن دو بعد دارد، يك بعد آن جنبة علمي دارد، بدين معني كه عقل و فكر انسان منطق آن دين را مي‌پذيرد و بعد ديگر آن جنبة عاطفي و احساسي دارد؛ يعني دل انسان به آن دين گرايش پيدا مي‌كند. هيچ‌كدام از ان جنبه‌ها با اعمال زور و خشونت به دست نمي‌آيد. قرآن كريم مي‌فرمايد:

«لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ * در پذيرش دين اكراه و اجباري نيست، به راستي كه راه هدايت و گمراهي(براي همگان) روشن شده است. سوره بقره آیه 256».

—————————–

(1) نهج الفصاحه، ص13

(2) نهج الفصاحه ص 339

(3) نهج الفصاحه، ص257

(4) تفسيرالميزان، ج 9، ص 10

(5) وسائل‌الشيعه، ج 11، ص10

(6) نهج‌البلاغه، خطبة122

(7) بحارلانوار، ج 70، ص65

(8) غررالحكم به نقل از ميزان الحكمه، ج 2، ص141

(9) بحارالانوار، ج 78، ص 315

(10) بحارالانوار، ج 68، ص151

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا