• حیا و عفت

حيا به معناى انقباض و خوددارى نفس از زشتي‌ها و ترك زشتي‌ها و خجالت و شرم داشتن از ارتكاب زشتی‏هاست و نقطه مقابل آن «وقاحت» و بى‌شرمى قرار دارد.

عفّت، حالتى از حالت‌هاى نفس است كه با وجود آن، شهوت نمى‏تواند بر نفس غلبه كند. بنابراين عفّت، انقياد قوّه شهويّه در مقابل امر و نهى عقل است.

حيا و عفّت دو نيروى درونى است كه انسان را از ارتكاب اعمال ناشايست باز مى‏دارد. اين دو ویژگی به اقتضاى خلقت و طبيعت زنان در وجود آنان بيش‏تر از مردان تعبيه و بر رعايت و حفظ آن توصيه شده است. این دو ویژگی از مهم‌ترین صفاتی است که بر حوزه‌های مختلف زندگی اخلاقی تأثیر فراوانی، و نقش برجسته­ای در بازدارندگی دارد .

عفت و حیا، نوعی حالت روانی یا انفعال و انقباض نفسانی است كه موجب متانت و وقار در رفتار، حركات و سكنات انسان، و همچنین موجب خودداری از کارهای ناپسند در انسان می‌گردد. در نتیجه هر چه این حالت در انسان قوی‏تر باشد، شخصیت آدمی وزین‏تر و رفتارش سنجیده‏تر خواهد بود.

امام صادق (ع) مي‏فرمايند:

«الْحَيَاءُ نُورٌ جَوْهَرُهُ صَدْرُ الْإِيمَانِ وَ تَفْسِيرُهُ التَّذْوِيبُ عِنْدَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ يُنْكِرُهُ التَّوْحِيدُ وَ الْمَعْرِفَة * حيا نورى است در باطن انسان كه خلاصه آن سينه و مركز ايمان است و تفسير حيا اینکه آدمى پا برجا و محكم باشد در مقابل هر چيزى كه بر خلاف توحيد و معرفت است». (1)

با توجه به تعریف امام به خوبی در می‌یابیم حیا از جنس نور است و نیرویی است که انسان را در برابر عوامل ضد توحیدی و ضد معرفتی نگه می‌دارد.

عفت و حيا، كه به طور فطری در سرشت‌های پاک نهاده شده است باید با موعظه و تذكر تقويت گردد تا وجود انسان در برخورد با کارهای زشت از آلوده شدن و اتصال به آنها خودداری ورزد.

حضرت امير (ع) در نامه به مالک اشتر از جمله ملاک‏هاي انتخاب کارگزاران را حيا مي‏دانند و مي‏فرمايند:

«وَ تَوَخَّ مِنْهُمْ أَهْلَ التَّجْرِبَةِ وَ الْحَيَاء * و از ميان مردم کساني را براي کارگزاري انتخاب کن که تجربه و حيا دارند». (2)

ارزش حیا، آنجا نمایان می‌شود که فراتر از جنسیت برای تمامی مردان و زنان و فراتر از زمان و مکان، انسان را از درون کنترل می­کند و باعث تنظیم پندار، رفتار و گفتار فرد می‌شود. از این رو صاحبان حیا از تسلط شهوات و گناه در امانند و بی‌هیچ امر و نهی‌ای یا فرمان و دستوری در مسیر اخلاق به پیش می‌روند. امام علی (ع) لباس حیا را جزو بهترین پوشش‌ها برای قامت انسان می‌دانند و می‌فرمایند:

«أَحْسَنُ مَلَابِسِ الدِّينِ الْحَيَاءُ * بهترین جامه‌ها و پوشش‌های دین، شرم و حیاست». (3)

طبق آموزه‌های دین مبین اسلام، حیا یکی از لشکریان عقل است. در حقیقت عاقلان، حیاورزی و عفاف‌پیشگی دارند و انسان‌های بی‌حیا و بی‌شرم عقل و خرد انسانی را به کار نبسته‌اند؛ همچنان که امام مؤمنان علی (ع) فرموده‌اند:

«أَعْقَلُ النَّاسِ أَحْيَاهُم‏ * خردمندترين مردم با حياترين آنها است». (4)

رابطه حیا و عفت در سخنی گرانقدر از امام علی (ع) اینگونه آمده است:

«عَلَى قَدْرِ الْحَيَاءِ تَكُونُ الْعِفَّة * پاکدامنی و عفت به اندازه حیا نصیب انسان می‌شود». (5)

طبق فرموده آن حضرت، عفیف‌ترین مردم در حقیقت باحیاترین آنانند. با رعایت حیا در زندگی است که می‌توان پاک و عفیف ماند.

آن حضرت حیاپیشگی و عفاف را از ویژگی‌های انسان‌های برجسته و آزاده برمی‌شمارند:

«إِنَّ الْحَيَاءَ وَ الْعِفَّةَ مِنْ خَلَائِقِ الْإِيمَانِ وَ إِنَّهُمَا لَسَجِيَّةُ الْأَحْرَارِ وَ شِيمَةُ الْأَبْرَار * به درستى كه شرم و عفّت از خصلت‌هاى ايمان است و این دو صفت، خوى آزادگان و شيوه نيكوكاران است». (6)

به فرموده امام علی (ع) اندازه عفت هر کس به قدر غیرت اوست:

«قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ… ِ وَ عِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَيْرَتِهِ * شخصیت هر کس به اندازه همت او و عفتش به اندازه غیرت اوست». (7)

در این سخن، غیور بودن نیز معیار و سنجشی برای عفت فردی است. فرد عفیف، نسبت به سرمایه‌های معنوی و مادی خویش اعم از آبرو، شخصیت، خانواده و … غیرتمند است؛ لذا سرمایه‌های خویش را در معامله‌های نفسانی نمی‌بازد! طبق فرموده امام علی (ع) عفاف همچون حصاری، گوهر انسانی را از پلیدی‌ها حفظ می‌کند:

«الْعَفَافُ يَصُونُ النَّفْسَ وَ يُنَزِّهُهَا عَنِ الدَّنَايَا * پاکدامنی، نفس آدمی را از گناه باز می­دارد و از پستی‌ها و پلیدی‌ها پاک گرداند». (8)

نباید حیا و عفت با خجالتی بودن اشتباه گرفته شود. فرد باحیا و عفیف مردم‌گریز نیست و شرم حضور در اجتماعات ندارد، بلکه با نور عقل خویش، دامن از آلودگی‌ها برمی­کشد و نقش اجتماعی خویش را به نحو احسن و سالم ایفا می‌­کند.

——————

(1) مصباح الشریعه، ص 189.

(2) نهج البلاغه، نامه 53.

(3) تصنیف غرر الحکم، ص 257.

(4) همان.

(5) همان.

(6) همان.

(7) نهج البلاغه، حکمت 47.

(8) تصنیف غرر الحکم، ص 256.

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا