• رخدادهاى پس از فتح خيبر تا فتح مكه‏

پيمان حديبيه فرصت مبارزه مسلمانان را بر ضد قبايل حجاز فراهم كرد؛ همانگونه كه راه را براى توسعه دعوت اسلامى آماده ساخت. سيره‌نگاران از چندين سريه ياد كرده‏اند كه در فاصله فتح خيبر تا فتح مكه رخ داده است. يكى از سرايا، سريه بشير بن سعد بود كه همراه سى تن به سوى بنى مرّه رفت. اين طايفه در نزديكى فدك زندگى مى‏كردند. مسلمانان در آغاز موفق شدند تا گوسفندان و شترانى را به غنيمت گيرند؛ اما در راه بازگشت مورد حمله قرار گرفتند و جز «بشير بن سعد» همه گريختند. او خود را به فدك رساند و پس از چند روز به مدينه بازگشت. رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله «غالب بن عبد الله» را همراه دويست نفر به آنجا روانه کرد. آنها موفق به شكست دشمن شدند.

در اين سريه «اسامة بن زيد» مردى را تعقيب كرد و زمانى كه به او رسيد، با آنكه آن مرد اظهار اسلام كرد وى را به قتل رساند. پس از آنكه رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله اين خبر را شنيد، او را به شدت نكوهش كرد. اسامه گفت: او از ترس اظهار اسلام كرد. حضرت فرمودند: مگر تو قلب او را شكافتى و دانستى صادق بود يا دروغگو؟

در اينجا توجه به دو نكته مهم است. يكى آنكه هر كافرى با اظهار شهادتين به تنهایی، جان و مالش در امان قرار مى‏گيرد و هيچ كس حق ندارد تا به او آسيبى برساند. به عبارت ديگر، هر كافرى با اظهار شهادتين از تمام حقوق يك مسلمان برخوردار مى‏شود. نكته دوم این است كه اسامه بعدها از اين تجربه استفاده نامطلوبى كرد. او گفت: هيچ گاه با كسى كه شهادت به توحيد و رسالت دهد، جنگ نخواهد كرد. وى اين مسأله را به عنوان توجيه عدم شركت در غزوات اميرمؤمنان عليه‌السلام با مخالفانش مطرح مى‏كرد. چنين نتيجه‏اى روا نيست؛ زيرا خداوند در سوره حجرات دستور مى‏دهد كه بايد در برابر یاغى از دو گروه مسلمان ايستاد و جنگ كرد تا حكم خدا را بپذيرند. استدلال اسامه را ديگر «قاعدين» نيز مطرح مى‏كردند.

«غالب بن عبد الله» سريه ديگر را شامل يك صد و سى نفر براى حمله به «بنى عبد بن ثعلبه» رهبرى كرد. در اين سريه نيز شمارى از دشمنان به هلاكت رسيدند و غنايمى به دست مسلمانان افتاد. اينان در نجد سكونت داشتند. ابن سعد گويد: واقعه مربوط به اسامه در اين غزوه بوده است.

سريه ديگر با فرماندهى بشيربن سعد به سوى منطقه خباب در نزديكى خيبر و وادى القرى بود. اين سريه در پى گزارشى كه فردى از قبيله اشجع براى رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله آورد فرستاده شد. وى گفت: گروهى از غطفانى‏ها به تحريك عيينه با همراهى برخى ديگر قصد حمله به مدينه را دارند. رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله اين سپاه سيصد نفرى را با يك راهنما سوى آنجا فرستاد. آنان موفق به شكست شمارى از دشمن و گرفتن غنايم آنان شدند؛ اما وقتى به محل اصلى دشمن رسيدند آنان به كوه‌ها پناه برده و متفرق شده بودند. (1)

————————

1- سیره رسول خدا (جعفریان)، ص 611.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا