- فلسفه اخلاق
فلسفه اخلاق نام دانش نويني است كه مجموعه مطالعات نظري و فلسفي را درباره اخلاق شامل ميشود.
در حوزه مطالعات اخلاقی پیش از اینکه به تعیین مصادیق صفات و اعمال خوب و بد و معرفی راههای تحصیل یا دوری از آنها پرداخته شود، پارهای سؤالات بنیادین مطرحاند که بر دیگر مباحث اخلاقی تقدم دارند و عمدتاً ماهیت عقلانی دارند. برخی از این سؤالات به قرار زیر است:
– مفهوم واژهها و عناوین «خوب» و «بد» چیست؟
– ماهیت و حقیقت مفاهیم اخلاقی چگونه است؟
– منشأ و ملاک صدق و کذب قضایای اخلاقی چیست؟
– ملاک و معیار کلی برای خوبی یا بدی یک صفت یا رفتار کدام است؟
– آیا قضایای اخلاقی، مطلق (جهانی و جاودانه)اند، یا نسبی (سرزمینی و موقّت)؟
– شرایط و حوزه مسئولیت اخلاقی چیست؟
برخی برای تفکیک میان علم اخلاق و فلسفه اخلاق از دو عنوان «دستوری» و «توضیحی» استفاده میکنند. بدین معنی که علم اخلاق مانند علم منطق علمی دستوری است که امر و نهی میکند و باید و نباید به کار میبرد و یا حداقل میتوان قضایای آن را به صورت امر و نهی انشایی بیان کرد؛ در حالی که فلسفه اخلاق، علمی توصیفی است که از واقعیات خبر میدهد؛ همچون علوم ریاضی و طبیعی، که قضایای آن به صورت امر و نهی بیان نمیگردد.
بخشی از پژوهشها و بررسیهای اخلاقی که عهدهدار پاسخگویی به این گونه پرسشهای پیشین و بنیادیناند، «فلسفه اخلاق» نامیده میشود؛ اگر چه ماهیت مباحث آن همواره عقلی نیست و به ویژه در مکاتب جدید، فلسفه اخلاق از برخی مباحث ادبی و زبانشناختی (همانند پرسش اول) نیز گفتوگو میشود.
فلسفه اخلاق به دو بخش اصلي «اخلاق هنجاري» و «فرااخلاق» تقسيم میشود:
- اخلاق هنجاری
مطالعات و پژوهشها در زمینه «اخلاق هنجاری» که «اخلاق دستوری» نیز نامیده شده است، به بررسی افعال اختیاری انسان و صفات حاصل شده از آنها، از حیث خوبی یا بدی و بایستگی و نبایستگی میپردازد.
به بیان دیگر، موضوع بحث در این گونه پژوهش، افعال اختیاری انسان و صفات درونی حاصل شده از افعال اختیاری است، نه دیدگاه های افراد، گروهها، اقوام و یا ادیانی خاص.
به همین دلیل روش بحث در این نوع پژوهش، روش استدلالی و عقلی است و نه روش تجربی و تاریخی.
مهمترین نقش و کارکرد اخلاق هنجاری، ارائه نظریه و دیدگاهی معقول برای تبیین خوبی و بایستگی، یا بدی و نبایستگی یک عمل است. برای نمونه اگر در یک نظام اخلاقی گفته میشود «عدالت خوب است» یا «باید عدالت ورزید»، در اخلاق هنجاری به دنبال ملاک این حکم و دلیل آن هستند. به طور کلی باید گفت که در اخلاق هنجاری به دنبال پاسخ به این پرسشها هستند که دلیل درستی کارهای درست چیست؟ معیار تمایز کار خوب و بد کدام است؟ و چرا باید متخلق به اخلاق فاضله شد و از اخلاق رذیله پرهیز کرد؟
برای پاسخ به این پرسشها نظریهها و دیدگاههای گوناگون و پرشماری ارائه شده که در کتابهای فلسفه اخلاق به تفصیل مورد بحث و بررسی قرار میگیرند.
اخلاق هنجاری از دو بخش تشکیل میگردد که هر دو در حوزه مباحث نظری اخلاقی است:
بخش نخست، از «معیارهای کلی اخلاقی» سخن میگوید؛ این که «خوبها و بدهای کلی چیست؟»، «معیار کلی درست کدام است؟»، «خوبی و درستی چه رابطهای با هم دارند؟»، «آیا معیار خوبی و بدی کارها، لذت بخش بودن و رنجآور بودن آنهاست، یا هماهنگی آنها با تکامل؟»، «آیا هرچه سودآور است خوب است و هرچه خوب است سودآور؟ » و …
در بخش دوم، خوبی و بدی، درستی و نادرستی و اخلاقی یا غیراخلاقی بودن افعال خاصی مورد بررسی قرار میگیرد، و پرسشهایی مانند : «آیا راستگویی خوب است؟»، «آیا جنگ خوب است؟»، «آیا خیانت بد است؟» و … طرح و بررسی میگردد.
- اخلاق کاربردی
اخلاق کاربردی در حقیقت زیرمجموعه اخلاق هنجاری است. به تعبیر دیگر؛ اخلاق کاربردی همان اخلاق هنجاری است؛ البته در حوزههای خاصی از زندگی فردی و اجتماعی.
هرچند روز به روز بر تعداد این حوزهها افزوده میشود به گونهای که امروزه کمتر فعالیتی از فعالیتهای روزمره بشری را میتوان نام برد که به عنوان یکی از شاخههای اخلاق کاربردی مورد بررسی قرار نگرفته باشد و یا نتوان از آن در اخلاق کاربردی بحث کرد.
اخلاق عملی؛ به کار بردن قواعد و قوانین اخلاق در امور زندگی روزمره است. اخلاق کاربردی در حقیقت در صدد آن است که کاربرد و اِعمال منظم نظریه اخلاقی را در حوزه مسائل اخلاقی خاصی نشان دهد؛ مباحثی مانند: اخلاق دانشاندوزی و علمآموزی، اخلاق پژوهش، اخلاق نقد، اخلاق گفتوگو، اخلاق محیط زیست، اخلاق سیاست، اخلاق جنسی، اخلاق همسرداری و اخلاق معیشت را میتوان از مباحث مربوط به اخلاق کاربردی به شمار آورد.
اخلاق کاربردی شامل «اخلاق حرفهای» نیز میشود. منظور از اخلاق حرفهای تأمل درباره ابعاد اخلاقی مسائل و موضوعاتی است که به مشاغل خاصی مربوط میشود؛ مانند اخلاق پزشکی، روزنامهنگاری، تجارت و امثال آن. گفتنی است که یکی از دغدغههای مهم اخلاق کاربردی حل معضلات و تعارضات اخلاقی است. البته تنها دغدغه اخلاق کاربردی بر خلاف گمان برخی نویسندگان این نیست هرچند معضلات اخلاقی جایگاه مهمی در اخلاق کاربردی دارد.
به طور خلاصه میتوان گفت اخلاق کاربردی عبارت است از «کاربرد و تطبیق استدلالها، اصول، ارزشها و ایدهالهای اخلاقی درباره رفتارهای اخلاقی اعم از رفتارهای فردی و اجتماعی با توجه ویژه به معضلات و تعارضات اخلاقی».
هدف از پژوهش در این زمینه ارزشگذاری و ارزیابی اخلاقی و در نتیجه پذیرش یا انکار آن خط مشیها و رفتارهاست. بنابراین هر یک از مکاتب اخلاقی دارای اخلاق کاربردی خاص خود است. برای نمونه اخلاق کاربردی پذیرفته مکتب سودگرایی، قدرتگرایی با اخلاق کاربردی پذیرفته مکتب اخلاقی اسلام کاملاً متفاوت است زیرا هر مکتبی بر اساس اصول و ضوابط اخلاقی خود به بررسی احکام اخلاقی در موارد خاص و ارائه راهحل برای موارد تعارض وظایف میپردازد.
- فرااخلاق
یکی از حوزههای مباحث نظری اخلاق؛ فرااخلاق یا اخلاق تحلیلی و اخلاق نقدی است. در این بخش از مباحث به مبادی تصوری و تصدیقیِ اخلاق هنجاری پرداخته میشود؛ به عبارت دیگر، برخی از سوالات و مفاهیمی که در قضایای اخلاقی وجود دارد، مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد؛ مانند اینکه «آیا قضایای اخلاقی از امور واقعی حکایت میکنند یا به قرارداد و اعتبار وابستهاند؟» و نیز به مفاهیم کلی قضایای اخلاقی پرداخته میشود؛ مانند «ظلم کار ناپسندی است»، «شجاعت و سخاوت از صفات خوب هستند»، «در امانت نباید خیانت کرد»، «وفای به عهد، وظیفه هر انسانی است» و …
فرااخلاق، به بررسی تحلیلی و فلسفی درباره مفاهیم و احکام اخلاقی میپردازد. موضوع این نوع پژوهش نه رفتارهای اخلاقی مورد قبول افراد و جوامع خاص است و نه افعال اختیاری انسان؛ بلکه مفاهیم و جملاتی است که در اخلاق هنجاری مورد بحث قرار میگیرند. فیلسوفی که به این نوع بررسی میپردازد دغدغه درستی یا نادرستی و حقانیت یا بطلان گزارههای اخلاقی را ندارد. برای نمونه دغدغه قضاوت اخلاقی میان این حکم که «سقط جنین بد است» با این حکم که «سقط جنین خوب است» را ندارد. وظیفه اصلی او صرفاً بررسی معنای «خوب» و «بد» و تحلیل گزارههای مورد بحث است.
در فرااخلاق مفاهیم و احکام اخلاقی از سه جهت عمده مورد بحث و بررسی قرار میگیرند:
از حیث معناشناختی؛ از حیث معرفتشناسی و از حیث وجودشناختی.
نخستین مورد مربوط به «مفاهیم اخلاقی» است.
جنبههای دوم و سوم به «احکام» و «جملات اخلاقی» مربوط میشود.