• ازدواج پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله با حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیه

بانو خدیجه شریف‌ترین، ثروتمندترین و زیباترین زنان قریش محسوب می‌شد.

در جاهلیّت به «طاهره» معروف بود و او را «سیده قریش- بانوی قریش» می‌خواندند. همه مردان قریش خواهان همسری او بودند. (1)

  • خواستگارى به وسيله ابوطالب‏

بزرگان قوم از خدیجه خواستگاری می‌کردند و اموال فراوانی به او پیشنهاد می‌دادند. از جمله آنان، ابوجهل و ابوسفیان و… را می‌توان نام برد. خدیجه همه را رد کرد و محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله را انتخاب کرد. زیرا او را به اخلاق کریمانه، شرافت نفس و سجایای اخلاقی می‌شناخت. (2)

تقریباً به سبب انبوهی از روایات که همدیگر را تقویت می‌کنند، یقین داریم که ابتدا خدیجه تمایل خود به ازدواج با پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله را اظهار کرده است. (3)

ولی اين كه گفته می‌شود خديجه مايل به ازدواج با نبىّ اكرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله بود و خودش را به ایشان پيشنهاد داد، به اين معنا نيست كه آنچه را «حلبى» در سيره‏اش نقل کرده است، مورد تأیید است. او مى‏گويد: «رسول اكرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله قبل از ازدواج بر خديجه وارد شد كه او دستش را گرفت و آن را بر سينه‏اش گذاشت»! (4)

چنان كه شكى در این قول هم وجود ندارد كه دروغ است و آن این که عموى خديجه از اين كه وى با يتيم ابوطالب ازدواج كند، مخالف بود. بنابراین خديجه به حيله متوسّل شد و به او شراب نوشانيد و او در حالت مستى، خديجه را به ازدواج محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله درآورد و پس از آن كه به هوش آمد و خود را در مقابل كار انجام شده ديد، چاره‏اى جز قبول نداشت. (5)

اين چيزى است كه با اخلاق و مرام رسول اكرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و خديجه ام المؤمنين متعارض است و جعل شده است تا كرامت و شرافت نبى اكرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و بانوی بزرگوارش از سوى دشمنان اسلام يا دوستان احمق و غافل مورد خدشه قرار گيرد و ما از اين دشنام‏ها و تهمت‏ها به خدا پناه مى‏بريم. (6)

اين كه خديجه خودش پيشنهاد ازدواج را به محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله داده و اين كه محمّد در گرفتن دستش پيشی نگرفته است، بهترين جواب به اتهام‏هاى باطل بعضى از مستشرقين است كه گفته‏اند: رسول اكرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به طمع مال و ثروت خديجه با وى ازدواج كرد. (7)

اين عشق و علاقه يك طرفه باقى نماند، بلكه نبىّ اكرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله نيز آن را با مهر و محبّت و حق‏شناسى در زمان حيات خديجه و بعد از مرگش پذيرفت و حتى اين مهر و محبت، گاهى‏ اعتراض بعضى از همسرانش را برمى‏انگيخت. اين محبت، دليل ديگرى بر بطلان ادعاى باطل مستشرقين است. (8)

زندگى رسول اكرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله از ابتدا تا انتها بهترين شاهد بر اين است كه آن حضرت كمترين ارزشى براى مال دنيا قائل نبود و حضرت خديجه نيز اموالش را با ميل و رغبت در راه خدا و براى دعوت به دين خدا در اختيار رسول اكرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله گذاشت.

ابن اسحاق می‌گوید:

«خدیجه به محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله گفت: آیا ازدواج نمی‌کنی؟

 محمد گفت: با که؟

گفت: با من.

 محمد گفت: مرا چه به تو؟ تو بانوی قریش هستی و من یتیم قریش؟

خدیجه گفت: خواستگاری کن». (9)

علامه سید جعفر مرتضی در خصوص این‌گونه روایات که در آن پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله خود را یتیم خوانده‌اند، چنین بیان می‌کند:

ما تردید نداریم که همه این سخنان دروغ است، چگونه ممکن است، مردی که بیش از 25 سال سن دارد، خود را یتیم بخواند؟ از سوی دیگر می‌دانیم که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در اصیل‌ترین خانواده نژاد عرب رشد کرد و تربیت شد، حال چگونه نمی‌دانست که یتیم فقط بر کودک نابالغ اطلاق می‌شود؟!

وی در ادامه می‌گوید:

ظاهراً این سخنان، ساخته دشمنان دین یا اهل کتاب یا تهمت‌های امویان است که همواره می‌کوشیدند به گونه‌ای از منزلت و شأن رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله بکاهند. (10)

امّا جریان خواستگاری چنین بود که ابوطالب با خانواده و شماری از مردان قریش برای خواستگاری از خدیجه نزد ولی‌اش، که عموی او «عمرو بن اسد» بود رفتند. پدرخدیجه در جنگ‌های فجار یا پیش از آن کشته شده بود. (11)

و در ادامه علامه سید جعفر مرتضی می‌گوید: در خصوص اینکه ابوطالب هنگام خواستگاری پیش عموی خدیجه «عمرو بن اسد» رفته اجماع وجود دارد. (12) برخی می‌گویند که «حمزه» به خواستگاری رفته است. (13)

علامه سید جعفر مرتضی در این خصوص می‌گوید:

این قول صحیح نیست و قول صحیح همان خواستگاری توسط ابوطالب است. زیرا از یک سو، با منزلت و سیادت ابوطالب در میان  قریش هماهنگی ندارد و از سوی دیگر «حمزه» فقط دو یا چهار سال از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله بزرگتر بوده است. چنانکه مخالف عقیده عموم مورخان نیز هست. به نظر می‌آید دست‌هایی تلاش کرده است تا به گونه‌ای این فضیلت را از ابوطالب سلب کند و به دیگران منسوب کنند. اگر چه تلاش ناموفقی است. (14)

  • سنّ حضرت خديجه‏ سلام‌الله‌علیه هنگام ازدواج

در خصوص سنّ ازدواج حضرت خدیجه هنگام ازدواج با رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله چندین قول وجود دارد، چنان‌که بین 25 تا 46 سال در نوسان است. (15)

1) 25 سال؛ که بیهقی آن را صحیح خوانده است. (16)

2) 28 سال؛ شمار زیادی آن را ترجیح داده‌اند. (17)

3) 30 سال. (18)

4) 35 سال. (19)

5) 40 سال. (20)

  1. 44 سال. (21)
  2. 45 سال. (22)
  3. 46 سال. (23)

حاکم نیشابوری در «المستدرک علی الصحیحین»جلد سوم، صفحه 182، قول دوم (28 سال) را از ابن اسحاق نقل می‌کند ولی خودش نظر صریح در این‌باره نمی‌دهد. (24)

امّا با توجه به اینکه او فوت حضرت خدیجه را قبل از شصت سالگی می‌داند، می‌توان نتیجه گرفت قول پنجم که دلالت بر ازدواج حضرت خدیجه در سن 40 سالگی دارد، نادر است. از نظر وی سن خدیجه در این زمان کمتر از سی و پنج سال بوده است. امّا نظر صریح خود را که 30 یا 28 یا 25 بوده را اعلام نکرده است. (25)

  • آيا خديجه قبلاً شوهر کرده بود؟

در این‌باره ابن هشام مى‏نويسد:

«خديجه قبل از آن همسر «ابى هاله بن مالك» بوده است و از او «هند بن ابى هاله» و «زينب» را به دنيا آورده بود. قبل از ابى هاله هم همسر «عتيّق عابد مخزومى» بوده است كه برايش «عبدالله» و دخترى…، به دنيا آورد.» (26)

اما طبرى جور دیگری نقل می‌کند:

«قبل از آن، خدیجه همسر «عتيّق بن عابد مخزومى» بوده است و براى وى دخترش را به دنيا آورد. پس از مدتى عتيّق وفات كرد و خديجه به همسرى «ابو هاله بن ذرارة بن نبّاش» درآمد… پس از مدتى ابو هاله هم وفات كرد و پس از آن به همسرى رسول الله درآمد در حالى كه هند فرزند ابى هاله هم با او بود. (27)

«احمد بلاذرى» و «ابوالقاسم كوفى» در كتاب‏هايشان، و «سيد مرتضى» در «الشافى» و «ابو جعفر» در «تلخيص الشافى» نقل كرده‏اند:

«كه نبىّ اكرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در حالى با وى ازدواج كرد كه باكره بود در آنجا مى‏گويد: «رقيه» و «زينب» دختران هاله، خواهر خديجه بوده‏اند!» (28)

همچنین در خصوص ازدواج‌های حضرت خدیجه در کتاب شریف «الصحیح من سیرة النبی الاعظم» از علامه سید جعفر مرتضی چنین آمده است:

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله با دختری جز عایشه ازدواج نکرد. خدیجه پیش از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله با دو نفر دیگر ازدواج کرده بود و از آنان فرزند هم داشت. آن دو مرد، «عتیق بن عائذ بن عبدالله مخزومی» و «ابوهاله تمیمی» بودند. (29)

وی در ادامه می‌گوید:

ما در این ادعا تردید داریم و احتمال قوی می‌دهیم که آنچه در این‌باره می‌گویند، ساخته دست سیاست بازان است. ما نمی‌خواهیم از اختلافات مورخان درباره نام همسران قبلی خدیجه و یا اینکه ابتدا با کدام ازدواج کرده بحث کنیم.

در این‌باره نیز نمی‌خواهیم بحث کنیم که آیا «هند» از این شوهر بود یا از آن؟ دختر بوده یا پسر؟ در جنگ جمل همراه علی علیه‌السلام بود و کشته شد یا در بصره بر اثر طاعون مرد؟ با این حال چند نکته را به اختصار بیان می‌کنیم:

الف) ابن شهر آشوب می‌گوید:

احمد بلاذری و ابوالقاسم کوفی در کتاب‌های خود و سید مرتضی در کتاب الشافی، و ابو جعفر طوسی در کتاب تلخیص الشافی، روایت کرده‌اند که وقتی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله با خدیجه ازدواج کرد، دوشیزه بود. آنچه در کتاب‌های الانوار و البدع آمده است، مؤید همین مطلب می‌تواند باشد. در این دو کتاب بیان شده است که رقیه، و زینب، دختران هاله، خواهر خدیجه بوده‌اند. (30)

ب) ابوالقاسم کوفی می‌گوید:

«خاص و عام و اهل آثار و ناقلان اخبار اجماع دارند که احدی از اشراف، سادات و نجیب‌زادگان قریش نماند، مگر اینکه از خدیجه خواستگاری کرد و خواهان همسری او شد، امّا خدیجه به همه آنها پاسخ منفی داد.

هنگامی که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله با او ازدواج کرد، زنان قریش بر او خشم گرفتند و رهایش کردند. آنان به خدیجه گفتند: اشراف و امرای قریش از تو خواستگاری کردند، با احدی از آنان ازدواج نکردی، امّا با محمد، یتیم ابوطالب، فقیر بی مال، ازدواج کردی؟!

حال چگونه خردمندان می‌پذیرند که خدیجه با یک نفر عرب بیابانگرد از قبیله تمیم ازدواج کند، امّا -چنان که توصیف کردیم- از ازدواج با اشراف و سادات قریش امتناع ورزد؟!

آیا صاحب نظران نمی‌دانند که چنین کاری از روشن‌ترین محالات است؟!» (31)

علامه در ادامه بیان می‌کند:

اگر کسی بخواهد در پاسخ سؤالاتی که در بالا توسط «کوفی» مطرح شد بگوید: چگونه ممکن است یک زن شریف و زیبا در این مدّت نسبتاً دراز بدون ازدواج باقی مانده باشد؟!

پاسخ ما این است که: پدرش در جنگ کشته شد و سرپرست او به اندازه پدرش قدرت نداشت که او را به ازدواج با هر که خودش می‌‌خواست، وادار کند.

از سوی دیگر باقی ماندن یک زن شریف و صاحب جمال برای مدّتی بدون ازدواج برای پیدا کردن مردی فاضل و کامل که در آن دوره کار مشکلی بود، نمی‌تواند موجب شگفتی باشد. (32)

ج) چگونه بزرگان قریش که از خدیجه خواستگاری کردند و او به آنها پاسخ منفی داد، او را به خاطر ازدواج با یک عرب بیابانگرد بی اصل و نسب که برخی آن‌ها را خارکن و قبرکن می‌دانسته‌اند، سرزنش نکردند؟!

د) روایت شده است که خدیجه خواهری به نام «هاله» داشت. هاله، با مردی مخزومی ازدواج کرد. بعد از فوت مرد مخزومی، هاله با یک مرد «تمیمی» به نام «ابوهند» ازدواج کرد و برایش پسری به نام «هند» آورد. این مرد تمیمی یک زن دیگر داشت که دو دختر به نام‌های «زینب» و «رقیه» برایش به دنیا آورده و فوت شده بود. مرد تمیمی هم فوت شد. پسرش هند، نزد اقوام پدرش رفت و دخترها زینب و رقیه، نزد هاله خواهر خدیجه ماندند.

خدیجه، خواهرش هاله و دو دختر را که از مرد تمیمی و زن دیگرش بودند، نزد خود آورد. هنگامی که خدیجه با رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ازدواج کرد، هاله از دنیا رفت. بدین ترتیب دو دختر تمیمی، نزد رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و خدیجه ماندند.

مردم عرب گمان می بردند که دختری که فرد بزرگ می‌کند، دختر او به شمار می‌رود. از این رو، آن دو دختر را که فرزندان «ابو هند تمیمی» و همسر دیگرش بودند، به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله نسبت دادند و دختران او نامیدند. در مورد هند هم وضع همین‌گونه بود. (33)

  • انگيزه‏هاى ازدواج خدیجه با نبى اكرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ‏

به گمان برخی که همه چیز را از منظر مادى و سرمايه می‌نگرند، خديجه از آنجايى كه صاحب اموالى بود و مى‏خواست با آنها تجارت كند، احتياج به مرد امينى داشت كه امور تجارى‏اش را اداره كند و براى همين با محمد «راستگو و امين» ازدواج كرد و نبىّ اكرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله كه وضعيّت مالى و شرافت خانوادگى خديجه را مى‏دانست، با وجود تفاوت سنّى زياد با او ازدواج كرد!

اما وقتى به تاريخ مى‏نگريم، مى‏بينيم كه انگيزه‏هاى خديجه براى ازدواج با رسول الله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله انگيزه‏هاى معنوى بوده است، نه مادّى.

دليل آن هم چنین است:

1- آنچه كه ابن اسحاق روايت كرده و گفته است:

خديجه گزارش غلامش «ميسره» -که به همراه رسول الله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله برای تجارتِ شام فرستاده بود- درباره سخنان ترسا را براى عموزاده‏اش «ورقة بن نوفل بن اسد» ذكر كرد و گفت:

غلامش، ديده است كه دو قطعه ابر دائماً بر روی رسول الله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله سايه مى‏افكند. ورقه نصرانى بود و كتاب‏هاى زيادى را خوانده بود و بر دانش‏هايى آگاهی داشت. از اين رو به خديجه گفت: اگر اين چيزهايى را كه مى‏گويى راست باشد، محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله پيامبر اين امت خواهد بود و من مى‏دانستم كه اين امت انتظار پيامبرى را مى‏كشد و اكنون زمان آن فرا رسيده است. (34)

2- خديجه نخستين كسى بود كه اسلام آورد و پيامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله را تصديق كرد و چنانكه در تاريخ آمده است ازدواجش با محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به خاطر طهارت و صداقت و امانت‏دارى‏اش بوده است.

3- حضرت خدیجه، کسی بود که تمام ثروت خود را در اختیار حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله گذاشت، تا در راه توحید و اعتلای کلمه حق مصرف شود. که آن خانه با آن ثروت پناهگاه مسلمانان شد. (35)

4- خدیجه شبی در خواب دید، خورشید بالای مکّه چرخ خورد و کم کم پایین آمد و در خانه او فرود آمد. خواب خود را برای «ورقه»- که دانای عرب بود- نقل کرد. وی چنین تعبیر کرد: با مرد بزرگی ازدواج خواهی کرد که شهرت او عالمگیر خواهد شد. (36)

بررسى زندگى خديجه و آنچه از احاديث در شأن وى وارد شده است، اين موضوع را به خوبى روشن مى‏كند و جاى هيچ شك و شبهه‏اى باقى نمى‏گذارد. هر كس كه علاقه‏مند است اين قضيه را به خوبى بررسى كند، بايد به روايات وارد شده در شأن فضيلت حضرت خديجه مراجعه كند.

—————–

1- الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص 341 ؛ برای مطالعه بیشتر ر.ک: البداية و النهاية ج 2، ص 294، السيرة النبوية ابن هشام، ج 1، ص 201، تاريخ الخميس، ج 1، ص 263 و طبقات ابن سعد ج 1، ص 131.

2- الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص 341.

3- الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص 341؛ برای مطالعه بیشتر ر.ک: کشف الغمّه، ج 2، ص 139؛ سیره حلبی، ج 1، ص 138 و تاریخ الخمیس، ج 1 ، ص 264.

4- تاریخ تحقیقی اسلام، ج 1، ص 278؛ برای مطالعه بیشتر ر.ک:  السيره الحلبية، ج 1، ص 140.

5- تاریخ تحقیقی اسلام، ج 1، ص 278 و السيره الحلبية، ج 1، ص 138- 140.

6- تاریخ تحقیقی اسلام، ج 1، ص 278 ؛ برای مطالعه بیشتر ر.ک: الصحيح ، ج 1، ص 117- 119.

7- تاریخ تحقیقی اسلام، ج 1، ص 278.

8- تاریخ تحقیقی اسلام، ج 1، ص 279.

9- الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص 345 و سیره حلبی، ج 1، ص 138.

10- الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص 346.

11- الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص 341.

12- الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص 342.

13- الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص 342.

14- الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص 342.

15- الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص 344.

16- برای مطالعه بیشتر ر.ک: دلائل النبوة بيهقي، ج 2، ص 71 و البداية و النهاية، ج 2، ص 294.

17- الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص 344؛ شذرات الذهب، ج 1، ص 14؛ أنساب الأشراف، ج 1، ص 98؛ تهذيب تاريخ دمشق، ج 1، ص 303؛ سير اعلام النبلاء، ج 2، ص 111 و مختصر تاريخ دمشق، ج 2، ص 275.

18- الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص 344؛ برای مطالعه بیشتر ر.ک: السيرة الحلبية، ج 1، ص 140؛ تاريخ الخميس، ج 1، ص 264 و سيرة مغلطاي، ص 12.

19- الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص 344؛ برای مطالعه بیشتر ر.ک: السيرة ابن كثير، ج 1، ص 265 و السيرة الحلبية، ج 1، ص 140.

20- الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص 344؛ برای مطالعه بیشتر ر.ک: أنساب الأشراف، ج 1، ص 98؛ سيرة مغلطاي، ص 12؛ المواهب اللدنية، ج 1، ص 38؛ شذرات الذهب، ج 1، ص 14 و تاريخ الخميس، ج 1، ص 264.

21- الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص 344؛ برای مطالعه بیشتر ر.ک: تهذيب تاريخ دمشق، ج 1، ص 303.

22- الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص 344؛ برای مطالعه بیشتر ر.ک: تهذيب الأسماء و اللغات، ج 2، ص 342؛ مختصر تاريخ، ج 2، ص 275؛ السيرة الحلبية، ج 1، ص 140 و تاريخ الخميس، ج 1، ص 301.

23- الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص 344؛ برای مطالعه بیشتر ر.ک: أنساب الأشراف، ج 1، ص 98.

24- الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص 345.

25- الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص 345.

26- تاریخ تحقیقی اسلام، ج 1، ص 282؛ برای مطالعه بیشتر ر.ک: ابن هشام، ج 4، ص 293.

27- تاریخ تحقیقی اسلام، ج 1، ص 282؛ برای مطالعه بیشتر ر.ک: تاريخ طبرى، ج 3، ص 161 و اعلام الورى، ج 1، ص 274.

28- تاریخ تحقیقی اسلام، ج 1، ص 283.

29- الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص 348.

30- الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص 349.

31- الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص 345 و الاستغاثة، ج 1، ص 70.

32- الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص 349- 350.

33- الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص 350- 351.

34- تاریخ اسلام، منتظرالقائم، ج 1، ص 279؛ برای مطالعه بیشتر ر.ک: سيره ابن اسحاق، ج 1، ص 203.

35- فرازهایی از تاریخ اسلام، ص 81.

36- فرازهایی از تاریخ اسلام، ص 83.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا