• اثبات وقوع معاد با برهان رحمت

يكي از اوصاف برجسته پروردگار جهان، صفت رحمت است به این معنا كه خداوند نياز موجودات را برآورده و هر يك را به سوي كمالي كه شايستگي آن را دارد هدايت كرده و نايل مي‎سازد. چنان‎كه علامه طباطبايي (ره) فرموده است:

رحمت، عبارت است از برآوردن نياز هر نيازمند و رساندن هر چيز به آنچه استحقاق آن را دارد. (1) بنابراین رحمت خداوند همان رساندن هر کسی به كمالش می باشد و رسيدن هر موجودي به هر آنچه آمادگي ذاتي آن را داشته باشد.

رحمت خداوند به معناي يك صفت عاطفي که در انسان ها موجود می باشد نيست؛ بلكه به معناي رفع نياز هر نيازمند و بخشیدن كمال شايسته به هر موجود می­باشد. و چون انسان استعداد زندگي سعادتمندانه همیشگی را دارد و به همين جهت همواره در اميد و آرزوي آن به سر مي‌برد، لازمه­ی رحمت بي‌كران خداوند آن است كه اين كمال شايسته را به انسان بدهد و چون چيزي مانع خواست و اراده خداوند نخواهد بود؛ بنابراين، براي انسان زندگي جاودانه و ابدي در پيش است.

قرآن كريم اين برهان را چنين بيان مي‌كند: «قُل لِّمَن مَّا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ  قُل لِّلَّهِ كَتَبَ عَلىَ‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلىَ‏ يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيه * بپرس آنچه در آسمان­ها و زمين است از آنِ كيست؟ بگو: از آنِ خداست. خداوند بر خودش رحمت را واجب نموده است كه همه شما را براي قيامت جمع كند و ترديدي در تحقق آن وعده گاه نيست. سوره انعام آیه 12».

با این سؤال و جواب برهان بر معاد شروع مى­شود و خلاصه آن این است که خداى تعالى مالک است همه آنچه را که در آسمان­ها و زمین­هاست و مى­تواند هر طور که بخواهد در آنها تصرف کند، از طرفى هم مى فرماید: خداى سبحان متصف به صفت رحمت است، که عبارتست از رفع حوائج محتاجان و رساندن هر چیزى به آنچه استحقاق دارد، از طرفى دیگر اشاره مى­کند به اینکه انسان صلاحیت زندگى جاودانه و استعداد سعادت در آن زندگى را دارند، پس خداى سبحان به مقتضاى مالکیتش مى­تواند در انسان تصرف نماید و چون انسان به استحقاق و استعداد زندگى ابدى را دارد، لذا خداوند او را به چنین زندگى مبعوث خواهد نمود.

اين آيه، دلیل ضرورت معاد و قطعي بودن قيامت را رحمت خداوند بیان کرده است زیرا براساس رحمت خداوند باید زندگی همیشگی برای انسان وجود داشته باشد و چون زمینه آن در این دنیا فراهم نیست بنابراین باید جهان دیگری باشد که زمینه زندگی همیشگی و جاوید در آن فراهم باشد.

——————————————-

(1) المیزان ج7 ، ص25.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا