- اثبات وقوع معاد با برهان حکمت
خداوند متعال غنی محض است و آفرینش او برای رسیدن به هدف نیست تا از این راه به هستی خود غنا بخشد و به کمال برسد. بدیهی است در غنی محض، تصور نقص و نداشتن روا نیست. پس فرضی ندارد که خدای بی نیاز برای رسیدن به سود یا کمال کاری انجام دهد و نیازش را برطرف سازد.
از سوی دیگر، کار آفرینش و فعل خداوند هم بی هدف نیست؛ او حکیم است و از حکیم کار بیهوده سر نمیزند. آفرینش او بیهوده و بازیگری نیست: «وَ مَا خَلَقْتُ الجْنَّ وَ الْانسَ إِلَّا لِيَعْبُدُون * من جن و انس را جز برای پرستش خویش نیافریدم. سوره ذاریات آیه 56»؛ یعنی کمال آنان در پرتو عبادت شکوفا میشود و اگر آنان پرستش خدا نکنند به کمال خود نمیرسند و سود آن به خودشان باز می گردد؛ چنان که اگر به درگاه خداوند کافر گردند زیانی متوجه خداوند بی نیاز نخواهد شد، بلکه متوجه خود آنها میشود: «إِن تَكْفُرُواْ أَنتُمْ وَ مَن فىِ الْأَرْضِ جَمِيعًا فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنىٌّ حَمِيد * اگر شما و همهی اهل زمین کافر شوید خدا از همه بی نیاز است سوره ابراهیم آیه 8»؛ زیرا عبادت بندگان هدف مخلوق است، نه هدف خالق و اگر خدا پرستش نشد خلق به مقصد نرسیده است، نه این که خالق از هدف محروم شده باشد.
بنابراین، جهان آفرینش که عنوان «مخلوق خدا بودن» همراه آن است و از مبدئی حکیم پدیده آمده قطعا هدفی دارد که بدون رسیدن به آن، ناقص خواهد بود و آن هدف همانا صحنه قیامت است که ویژگی های فراوان کمال، ثبات و.. را دارد و صحنه دنیا چنین نیست؛ زیرا همگان مشاهده می کنند، که سرتاسر دنیا را پدیدههای از قبیل مرگ و زندگی، کمبود و کاستی، درگیری و جدال، محرومیت و ستمگری، ناکامی و تباهی تشکیل داده است و نمی تواند مطلوب حقیقی و هدف واقعی مخلوق باشد. از این رو می فرماید: «وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَيْنهَمَا بَاطِلًا ذَالِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا * ما آسمان و زمین و آنچه بین آنهاست بازیچه و باطل نیافریدیم. این گمان کافران است. سوره ص، آیه 27» اگر امر خلقت آسمانها و زمین و آنچه بین آن دو است به سوى هدفی منتهى نشود، امرى باطل خواهد بود، و باطل به معنى هر چیزى که هدف نداشته باشد و صدور چنین خلقتى از خالق حکیم محال است و در حکیم بودن خالق هم هیچ حرفى نیست.
و این همان معنایى است که آیه «وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَيْنهُمَا لَاعِبِين * مَا خَلَقْنَاهُمَا إِلَّا بِالْحَقّ وَ لَكِنَّ أَكْثرَهُمْ لَا يَعْلَمُون * ما آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است به بازی نیافریدیم * ما آنها را به حق آفریدیم. سوره دخان آیه 38 و 39» آن را افاده مىکند.
و مضمون این دو آیه شریفه یک حجت برهانى است بر ثبوت معاد، به این بیان که اگر فرض کنیم بعد از این عالم عالم دیگرى ثابت و دائم نباشد، بلکه خداى تعالى پیوسته موجوداتى خلق کند و در آخر نابود نموده، باز دست به خلقت موجوداتى دیگر بزند، باز هم آنها را نابود کند و همین طور تا ابد این عمل را تکرار نماید، کارش عبث و بیهوده خواهد بود؛ و عمل بی فایده برای خدا محال است، پس عمل او هر چه باشد حق است و هدف صحیحى به دنبال دارد. در مورد بحث هم ناگزیریم قبول کنیم که در ماوراى این عالم عالم دیگرى هست، عالمى باقى و دائمى که تمامى موجودات به آنجا منتقل مى شوند؛ و آنچه که در این دنیاى فانى و ناپایدار هست مقدمه است براى انتقال به آن عالم و آن عالم عبارت است از همان زندگى آخرت.
به بیانی دیگر، آفرینش نظام هستی اعم از فرشته، جن، انسان، حیوان و … همه همراه حق و برای هدف، یعنی قیامت و بهشت و جهنم خواهد بود و باطل و بیهودهای در کار نیست.
قرآن کریم دربارهی ضرورت قیامت و حتمی بودن وقوع معاد استدلالهای گوناگون کرده که جامع ترین آنها این آیه است: « وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَيْنهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَ إِنَّ السَّاعَةَ لاَتِيَة * ما آسمان و زمین و موجودات میان آن دو را جز به حق نیافریدیم و ساعت موعود قیامت قطعا فرا خواهد رسید. سوره حجر آیه 85» هم نظام حاکم بر آنها حق است و حساب شده و هم هدف آفرینش آنها حق است، و به همین دلیل این نظم شگرف، و آفرینش دقیق و منظم دلیل روشنى است بر آفریدگار دانا و توانایى که او هم حق است و هر چه جز او است و با او پیوندى ندارد باطل و بیهوده است. بنابراین حق بودن آفرینش آسمان و زمین و عالم هستى خود دلیلى است بر اینکه رستاخیزى در پیش خواهیم داشت و گرنه آفرینش بیهوده بود.