• اثبات وقوع معاد با برهان فطرت

فطرت نوع خاصي از خلقت است كه به معناي سرشت نیز می­باشد. بنابراين، فطرة اللّه به معناي آفرينش خدايي ست.

اساساً همه انواع موجودات از جمله انسان داراي خواسته‏ها، غریزه­ها، میل­ها و ويژگي‏هاي ذاتي، فطري هستند و براساس آنها حركت دارند و اگر دچار موانعی نگردند بواسطه آن به كمال  نهایی خود مي‏رسند.

انسان در ميان همه آنها هدف و خواسته‏اي دارد كه با تلاش و كوشش هر چه تمامتر به سوي آن گام برمي‏دارد و آن عبارت است از عشق به «جهان جاويد» و «زندگی هميشگي».  گرچه ممکن است در شناخت مصداق جهان جاويد و همیشگی گاهي دچار لغزش و اشتباه ‏شود و سراب را به جاي حقيقت پندارد.

مرحم ملاصدرا در اين باره سخني دارد كه خلاصه آن چنین است «خداوند حكيم در عمق جان‏ها عشق به هستي و جاودانگی و نيز كراهت از نيستي و فنا را قرار داده است و اين كاري است صحيح؛ زيرا خير انسان در هستي و جاودانگی است و خداوند حكيم هرگز، كار باطل و بیهوده­ای نمي‏كند. پس هر چه در نهاد انسان قرار گرفته باشد حق و صحيح است. بنابراين، «جاودان طلبي» انسان، دليل آن است كه يك جهان جاويدان و همیشگی كه از نابودی در امان است وجود دارد؛ زیرا  اگر معاد و آخرت وجود نمي‏داشت، قرار دادن میل جاودان طلبي و عشق به زندگی جاودان در نهاد و نهان انسان‏ها باطل و بيهوده بود، در حالي كه در جهان طبيعت بیهوده وجود ندارد چون این جهان ساخته خداي حِكیم است». (1)

  • عشق به زندگی جاوید دلیل بر معاد

هر انساني در اعماق فطرت خويش به طور روشن مي‏يابد كه به «زندگي جاويد» عشق مي‏ورزد و از هر گونه زوال و نابودي رنج برد و از آن مي‏گريزد. كسي كه دست به خودكشي مي‏زند براي اين است كه از حوادث تلخ زندگي، خود را برهاند و به جهاني وارد شود كه احساس رنج نكند و مورد آزار واقع نشود. پس او از اصل هستي ناراحت نيست، بلكه از ناگواري‏هاي زندگي كه نمي‏تواند آنها را علاج كند ناخشنود است هر چند در انتخاب خودکشی دچار اشتباه شده است. بنابراين، اصل اشتياق به زندگی جاودانه خواسته درونی اوست. انسان‏هاي گذشته و آينده نيز اين چنين عشقي را دارا بوده و هستند، بلكه غير از انسان ساير موجودات نيز عشق به هستي دارند و به طور غريزي براي پايداري خود مي‏كوشند.

از سوي ديگر، چون اشتياق به زندگي همیشگی در همه انسان‏ها (بلكه در همه حيوانات) موجود است، و چون زندگي جاويد و زندگی ایمن از  مرگ در دنيا ممكن نيست و هيچ فردي در اين جهان براي هميشه نمي‏ماند در نتيجه باید آن چه که انسان به آن میل درونی دارد که همان زندگی همیشگی است وجود داشته باشد؛ يعني جهاني ایمن از نابودی و مرگ كه همان قيامت است. آنجا مرگي نيست و سرتاسر حيات و زندگي است: «وإنّ الدّار الاخرةَ لَهي الحَيَوان/ و همانا خانه آخرت خانه­ی حیات و زندگی می باشد. سوره عنکبوت آیه 64».

——————————–

(1) اسفار، ج9، ص241

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا