- نصوص امامت در قرآن کریم (آیه اکمال)
آیه سوم سوره مائده که به آیه اکمال مشهور شده است میفرماید:
«الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ دينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دينا * امروز کافران از (زوال) دین شما مأیوس شدند بنابراین از آنها نترسید و از (مخالفت) من بترسید. امروز دین شما را کامل کردم، و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاویدان) شما پذیرفتم. سوره مائده آیه 3».
در این آیه شریفه سخن از یک روز بسیار بزرگ و با شکوه است که نقطه عطفی برای مسلمانان شمرده شده است روزی که یأس دشمنان به اکمال دین و اتمام نعمتهای الهی و خشنودی پروردگار را به ارمغان آورده است. هر چند دشمنان اسلام و کفار لجوج از ابتدای بعثت تا آخرین روزهای زندگی پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله با حربههای مختلف به مبارزه با اسلام آمدند در هر مرحلهای که شکست خوردند امیدوار به آینده بودند ولی در هنگام نزول این آیه حادثهای رخ داده که نه تنها دشمن شکست تازهای خورده بلکه امید آینده او هم ناامید شده است. با این پیروزی بزرگ که در این روز به دست آمده است دیگر از دشمنان و کفار هراسی نیست و از طرف آنها خطری اسلام را تهدید نمیکند بلکه آنچه باید از آن ترسید مخالفت با دستورات و اوامر الهی است زیرا خطر اصلی پیروزی هوی و هوس و دوری از خداوند است.
روزی که در این آیه از آن صحبت شده چهار ویژگی دارد:
1- روزی است که باعث یأس و ناامیدی کفار شد.
2- روزی است که باعث اکمال و کامل شدن دین گشت.
3- روزی است که خداوند نعمتش را بر مسلمانان تمام کرد.
4- روزی است که خداوند راضی شد که دین اسلام دین همیشگی مردم باشد.
این روز با این ویژگیها چه روزی است؟ و با کدام یک از حوادث زمان پیامبر صلیاللهعلیهوآله مطابقت دارد؟
منظور از (الیوم) روز عرفه، نهم ماه ذیالحجة میباشد که در حجةالوداع یعنی آخرین سفر حج پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله که در سال دهم هجرت واقع شد اشکال این نظریه این است که مگر در روز عرفه سال دهم هجرت چه اتفاقی افتاده که آن را با روز عرفه سال نهم و هشتم هجرت ممتاز کرده است؟ اگر حادثه مهمی در این روز اتفاق نیفتاده پس چطور با این عظمت از آن یاد شده است؟
نظریه سوم: منظور از (الیوم) روز هیجدهم ذیالحجه سال دهم هجرت روز عید سعید غدیر است روزی که پیامبر اسلام (ص) در آن روز مأمور شد علیبنابیطالب (ع) را به ولایت منصوب کند و رسماً خلافت آن حضرت را به همه مسلمانان اعلام کرد.
و اگر با انصاف و بدون پیش داوری قضاوت کنیم میبینیم که این آیه کاملاً بر حادثه غدیر قابل تطبیق است زیرا، اولاً دشمنان اسلام پس از ناکامی در تمام توطئهها جنگها و تمام تلاشهایی که برای محو اسلام داشتند تنها به یک چیز دل بسته بودند و آن اینکه پیامبر صلیاللهعلیهوآله از دنیا برود و بعد از وفات حضرت مخصوصاً با توجه به این که پسری ندارد تا جانشین او شود و تاکنون هم به طور رسمی جانشینی برای خود تعیین نکرده است بتوانند به آرزوی خود برسند و ضربه نهایی را به اسلام بزنند در آیه 30 سوره طور میفرماید: «بلکه آنها (کفار) میگویند او شاعری است که ما انتظار مرگش را میکشیم». (1)
بنابراین باید کسی مانند پیامبر صلیاللهعلیهوآله در رأس دین قرار بگیرد تا کار او را در حفظ دین ادامه دهد و دشمن امیرش از براندازی دین به یأس تبدیل شود.
با انتخاب امیرالمؤمنین علیهالسلام و اعلام رسمی او به عنوان جانشین آرزوهای کفار به باد رفت و تنها روزنه امید آنها بسته شد و از نابودی اسلام کاملاً ناامید شدند.
ثانیاً با این انتخاب، نبوت قطع و ناتمام نماند بلکه به سیر خود ادامه داد زیرا امامت تکمیلکننده نبوت و در نتیجه باعث کمال دین است و بدون شک اسلام بدون امامت و رهبری یک دین جهانی و فراگیر نخواهد شد. ثالثاً نعمتهای الهی با این انتخاب به اتمام رسید چه نعمتهای مادی چه نعمتهای معنوی.
——————–
1- «أَمْ يَقُولُونَ شاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ»؛ سوره طور، آیه 30.