• نصوص امامت در قرآن کریم (آیه ولایت)

سوره مائده شامل قسمت مهمی از آیات ولایت است زیرا این سوره در اواخر عمر پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله نازل شده است و مسأله جانشینی و ولایت هم به صورت طبیعی در اواخر عمر مطرح می‌شود، به همین دلیل این سوره شامل آیات متعددی از آیات ولایت است و آیه 55 این سوره که به آیه ولایت معروف است هم یکی از این آیات است.

«إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَ هُمْ رَاكِعُون * سرپرست و ولیّ شما تنها خداست و پیامبر او و آن‌ها که ایمان آورده‌اند همان‌ها که نماز بر پای می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند». (1)

کلمه انّما در ادبیات عرب از الفاظی است که حصر از آن فهمیده می‌شود یعنی فقط و این است، و جز این نیست. پس ولی و سرپرست شما فقط سه دسته‌ای هستند که در آیه شریفه آمده است و غیر این سه دسته هیچ کس ولی و سرپرست مؤمنان محسوب نمی‌شود، این سه دسته عبارتند از: 1. خداوند 2. رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله 3. الذین آمنوا آن‌ها که ایمان آورده‌اند البته نه همه مؤمنان بلکه مؤمنانی که الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ اولاً اقامه نماز می‌کنند و ثانیاً زکات را در حال رکوع نماز به نیازمند می‌پردازند.

آیا منظور از دسته سوم شخص خاصی است یا هر کسی که نماز اقامه کند و زکات را در حال رکوع نماز بپردازد را شامل می‌شود؟

اگر آیه را بدون در نظر گرفتن روایات تفسیر کنیم، ابتدا باید کلمه ولی‌ را معنا کنیم. بعضی از مفسران اهل سنت برای دور کردن مخاطبان خود از معنای روشن آیه، معانی بسیاری (بیست و هفت) معنا برای ولیّ ذکر کرده‌اند (که مرحوم علامه امینی در کتاب الغدیر، ج 1، صفحه 362 این معانی را ذکر کرده‌اند) تا بگویند این کلمه لفظ مشترکی است که معانی مختلفی دارد و ما نمی‌دانیم خداوند در این آیه کدام یک از آن معانی را اراده کرده است پس آیه مبهم است و دلالت بر چیزی ندارد.

اما اگر به لغت مراجعه کنیم و سخنان و نظریات متخصصین لغت را مطالعه کنیم می‌بینیم که آن‌ها بیش از دو تا سه معنی برای کلمه وی نگفته‌اند و بقیه معانی به این سه معنا بر می‌گردد.

این سه معنا عبارتند از:

1- ولی به معنی یار و یاور و ناصر ولایت به معنای نصرت و یاری است.

2- ولی به معانی سرپرست و صاحب اختیار و ولایت به معنای سرپرستی و صاحب اختیار بودن است.

3- ولی به معنای دوست و رفیق است هر چند انسان را نصرت و یاری نکند ولی از آن جا که دوست در عالم رفاقت، غالباً به یاری انسان می‌شتابد معنای سوم هم به معنای اول بر می‌گردد بنابراین از نظر متخصصین لغت (ولیّ) دارای دو معنای ثمره است و بقیه معانی به این دو باز می‌گردد.

اکنون ببینیم کلمه ولیّ در قرآن در چه مواردی به کار رفته است:

1- در آیه 107 سوره بقره «جز خدا ولی و یاوری برای شما نیست» (2) به معنای ناصر و یاور آمده است.

در آیه 257 سوره بقره «خداوند معبود کسانی است که ایمان آورده‌اند… اما معبود کسانی که کافر شدند طاغوت‌ها هستند» (3) به معنای معبود آمده است.

3- در آیه 17 سوره کهف «هر کس را خدا گمراه کند هرگز ولیّ و راهنمایی برای او نخواهی یافت» (4) به معنای هادی و راهنما آمده است.

4- در آیه 28 سوره شوری «او کسی است که باران سودمند را پس از آنکه مأیوس شدند نازل می‌کند و رحمت خویش را می‌گستراند و او ولیّ و سرپرست و ستوده است» (5) به معنای سرپرست و صاحب اختیار آمده است.

و در آیه 33 سوره اسراء، 282 بقره، 34 انفال و 5 مریم باز به معنای سرپرست و صاحب اختیار آمده است.

نتیجه اینکه کلمه ولیّ در قرآن در معانی مختلفی استفاده شده ولی در بیشتر موارد به معنای سرپرست و صاحب اختیار آمده است.

با توجه به آنچه که گذشت منظور از ولیّ در آیه ولایت به چه معناست؟

انصاف اینست که ولیّ در این آیه به معنای سرپرست و صاحب اختیار است که بیشتر در همین معنا به کار رفته است نه به معنای یاور و دوست زیرا:

اولاً کلمه انّما که در این آیه آمده یعنی فقط این سه دسته ولیّ مؤمنان هستند نه غیر آن‌ها در حالی که اگر به معنای دوست باشد حصر معنا نخواهد داشت چون غیر این سه دسته هم یار و یاور مؤمنان هستند علاوه بر اینکه اگر ولیّ به معنای یار و یاور باشد دیگر این همه شرط لازم نبود که نماز بخوانند و در رکوع زکات بدهند زیرا همه مؤمنان حتی در غیر نماز و بلکه مؤمن بی‌نماز هم می‌تواند یار و یاور برادر مسلمان خود باشد بنابراین از کلمه (انّما) که دلالت بر حصر می‌کند و قیدها و شروطی که بعد آمده است استفاده می‌شود که ولایت در آیه شریفه به معنای دوست و یاور نیست بلکه به معنای سرپرست و صاحب اختیار است.

ثانیاً آیه 56 سوره مائده که بعد از آیه ولایت آمده بهترین دلیل بر گفتار ماست خداوند در این آیه می‌فرماید «و کسانی که ولایت خدا و پیامبر او و افراد با ایمان را بپذیرند (پیروزند زیرا) حزب و جمعیت خدا پیروز است» (6) حزب به معنای جمعیت شکل یافته است پیروزی یک حزب به معنای غلبه بر سایرین است که این پیروزی آن‌ها در یک حرکت اجتماعی است. بنابراین ولایت مطرح شده یک ولایت حکومتی است که بر این اساس معنای آیه چنین می‌شود: کسی که حکومت خدا و حکومت پیامبر او و حکومت مؤمنین را بپذیرد چنین حزب و جمعیتی پیروز است.

نتیجه اینکه با تفکر در کلمه کلمه و جمله جمله آیه ولایت و با صرف نظر از روایات فراوانی که در تفسیر آیه روایت شده است معلوم شد که ولیّ در این آیه به معنای سرپرست و صاحب اختیار است.

اما مصداق آیه ولایت کیست؟

مرحوم محدث بحرانی در غایة المرام 24 حدیث از منابع اهل سنت و 19 روایت از منابع شیعه نقل کرده که مجموع آن 43 حدیث می‌شود و هر گاه روایات در مسأله‌ای به قدری زیاد باشد که انسان یقین به درستی روایت کند روایات متواتر می‌گویند و نیازی به بررسی سندی چنین روایاتی نیست.

علامه امینی هم در جلد 3 صفحه 156 نام شصت و شش نفر از بزرگان اهل تسنن و کتابشان را ذکر می‌کند که نزول آیه شریفه را در مورد امیرالمؤمنین علیه‌السلام پذیرفته‌اند بنابراین شأن نزول آیه شریفه در مورد امیرالمؤمنین علیه‌السلام است.

مضمون روایات این چنین است که روزی امیرالمؤمنین علیه‌السلام در مسجد النبی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله مشغول نماز بود نیازمندی وارد مسجد شد و تقاضای کمک کرد کسی چیزی به او نداد امیرالمؤمنین علیه‌السلام که در حال رکوع بود با دست به آن نیازمند اشاره کرد او آمد و انگشتر را از انگشت مبارک حضرت بیرون آورد و از مسجد بیرون رفت در این هنگام این آیه نازل شد.

پس شأن نزول آیه در مورد امیرالمؤمنین علیه‌السلام است و این آیه از بهترین دلایل اثبات خلافت و امامت حضرت شمرده می‌شود ولی برخی از اهل تسنن بلکه نواصب و دشمنان اهل بیت علیهم‌السلام نزول آیه را در مورد حضرت انکار کرده‌اند مثل ابوعثمان عمرو‌بن‌بحر جاحظ متوفی 255 در رساله العثمانیه ص 118 و ابن تیمیه متوفی 728 در کتاب منهاج‌السنه،  ج 1، ص 156 و لکن این انکار مثل انکار خورشید و روشنایی خورشید است وقتی بیش از شصت و شش نفر اعتراف و اقرار به شأن نزول آیه در مورد امیرالمؤمنین علیه‌السلام کرده‌اند اگر دو نفر از روی غرض آن را انکار کنند فقط دلالت بر بیماری قلبی آن‌ها دارد و جالب این‌جاست که هر گاه آیه‌ای دلالت بر فضایل و مناقب اهل بیت علیهم‌السلام می‌کند مورد اختلاف و اشکال‌تراشی و بهانه‌جویی قرار می‌گیرد و اگر بنا باشد آیات قرآن را مورد اشکال‌تراشی و بهانه‌جویی قرار دهیم روشن‌ترین و محکم‌ترین آیات توحید هم زیر سؤال می‌رود در حالی که روایاتی که درباره شأن نزول آیه موجود است می‌توان ادعا کرد که چند برابر آن وجود داشته است با توجه به دوران سیاه و تاریکی که بنی امیه به وجود آوردند که از بیان فضایل و مناقب امیرالمؤمنین علیه‌السلام مبارزه می‌شد و کسی جرأت بیان و نشر آن فضایل را نداشت و چه بسا افرادی که فضایلی از حضرت می‌دانستند و جرأت بیان آن را نداشتند و آن فضایل را با خود به گور بردند. جو خفقان و اختناق به قدری شدید بود که افراد که فضایل اهل بیت علیهم‌السلام را می‌گفتند تحت تعقیب قرار می‌گرفتند بلکه اگر کسی نام فرزندش را علی می‌گذاشت مورد مؤاخذه قرار می‌گرفت با این شرایط اگر در مسأله‌ای مثل آیه ولایت این قدر روایت به دست ما برسد به جرأت می‌توان گفت چندین برابر آن بوده است.

——————

1- « إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ»؛ سوره مائده، آیه 55.

2- «مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصيرٍ»؛ سوره بقره، آیه 107.

3- « اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا… والَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ»؛ سوره بقره، آیه 257.

4- «وَ مَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُرْشِداً»؛ سوره کهف، آیه 17.

5- «وَ هُوَ الَّذي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا وَ يَنْشُرُ رَحْمَتَهُ وَ هُوَ الْوَلِيُّ الْحَميدُ»؛ سوره شوری، آیه 28.

6- «وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُون»؛ سوره مائده، آیه 56.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا