- اختیار و آزادی
آزادی و اختیار از ویژگیهای انسان و لازمه کرامت اوست و موهبتی الهی است که خداوند، انسان را بدان گرامی داشته است.
در پرتو آزادی و اختیار است که انسان، بر سرنوشت خویش حاکم میشود. انسان «مجبور» یا «خودمحور» نیست و فضایل و رذایل را با اختیار خود، کسب میکند.
قرآن کریم با اشاره به آفرینش انسان، نخستین خصیصه او را قدرت تعقل و تشخیص و آزادی در انتخاب دانسته است:
«إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَ إِمَّا كَفُورًا * ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس! سوره انسان، آیه 3».
بر این اساس، تربیت دینی راه خیر و شر و سعادت و شقاوت را مینماید و انسان را حق انتخاب میدهد و در آن هیچگونه اجبار و اکراهی نیست و نقش پیامبران تنها هدایتگری است و قرآن، کتاب یادآوری و تذکر است:
«إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَن شَاءَ اتخَّذَ إِلىَ رَبِّهِ سَبِيلًا * اين آيات، پند و تذكرى است تا هر كه بخواهد راهى به سوى خداى خود پيش گيرد. سوره انسان، آیه 29».
تلاش آدمی در مسیر خودسازی، تنها در صورتی معقول و موجه است که او را موجودی مختار و غیر مجبور بدانیم. از این رو، همه نظامهای اخلاقی، مختار بودن انسان را به عنوان یک اصل موضوع صریحاً و یا ضمناً پذیرفتهاند، هرچند پیروان آن نظام به آن بیتوجه باشند؛ نظام اخلاقی اسلام نیز از این امر مستثنی نیست.
انسانی که خود را اسیر قانون وراثت، جبر محیط، جبر تاریخ و یا محکوم مشیت الهی و قضا و قدر تربیت کننده میپندارد، تن به هیچ مسئولیتی نداده، همه چیز را به سرنوشت از قبل نوشته شده مادّی (اگر ملحد باشد) یا الهی (اگر خداپرست باشد) ربط میدهد و خود را از هر تکیلفی آزاد و رها میسازد. روشن است که هیچ نظام اخلاقی، چنین انسانی را نمیتواند تربیت کند.
مختار بودن انسان از محکمات معارف اسلام است. سراسر قرآن شهادت میدهد که با انسان به عنوان موجودی مختار رویاروست.
از این رو سایر آموزههای قرآنی، مانند توحید افعالی، قضا و قدر، مشیت الهی و علم پیشین خداوند باید به گونهای فهم شود که آسیبی بر این رکن وارد نیاید.