قرآن کریم،‌ تنها کتاب آسمانی است که با صراحت و قاطعیّت تمام، اعلام داشته که هیچکس توان آوردن کتابِ همانند آن را ندارد و حتّی اگر همه­ی آدمیان و جنّیان با یکدیگر همکاری کنند قدرت چنین کاری را نخواهند داشت؛ و نه تنها قدرت بر آوردن کتاب کاملی مثل کل قرآن را ندارند بلکه قدرت بر آوردن ده سوره و حتّی یک سوره­ی یک سطری را هم نخواهند داشت.

سپس با بیشترین تاکیدات، همگان را مورد تحدّی قرار داده و به معارضه طلبیده و عدم قدرت ایشان را بر چنین کاری، دلیل بر خدایی بودن این کتاب و رسالت پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) دانسته است.

پس جای شکی نیست که این کتاب شریف، ادّعای معجزه بودن خودش را دارد و آورنده­ی این کتاب، آن را به عنوان معجزه­ای جاودانی و دلیلی قاطع بر پیامبری خودش، به همه­ی جهانیان و برای همیشه، عرضه داشته است؛ و هم اکنون بعد از گذشت چهارده قرن، این ندای الهی هر صبح و شام به وسیله­ی فرستنده­ها، به گوش جهانیان می­رسد و حجّت را بر ایشان تمام می کنند.

  • شروط اثبات اعجاز قرآن

کتاب قرآن در بین مسلمانان، مشهور به معجزه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)‌ است؛ و برای ثابت شدن قرآن به عنوان یک معجزه در ابتدا باید دو امر به اثبات برسد که این امور نه تنها برای اثبات معجزه بودن قرآن لازم است بلکه برای اثبات هر معجزه­ی دیگری به عنوان یک معجزه ضرورت دارد.

این امور عبارتند از:

  • 1) معرفی معجزه:

اولین شرط برای اثبات یک معجزه این است که پیامبری، آن معجزه را به عنوان یک امر خارق العاده و غیر قابل انجام برای بشر معرفی کرده باشد. همچنین آن معجزه را، دلیلی برای اثبات پیامبری خود معرفی کند.

  • 2) جدی گرفتن مخاطبان و عدم توانای برای همانند آوری

شرط دوم، این است که مخاطبانِ آن پیامبر، آن أمر خارق العاده را جدی گرفته باشند و برای همانند آوری تلاش کنند. ولی به دلیلِ فوق توانِ بشری بودن آن أمرِ انجام شده توسط پیامبر، موفق به همانند آوری نشده باشند؛ یعنی مخالفان در عین تلاش جدی قادر به همانند آوری نشده باشند.

اکنون با در نظر گرفتن این دو شرط برای یک معجزه، بررسی خواهیم کرد که آیا قرآن دارای این ویژگی ها بوده یا خیر؟

امر اول، یعنی معرفی قرآن به عنوان معجزه، افزون بر آنکه از نظر تاریخی و روایی مسلم است، در آیات قرآن نیز به روشنی مطرح شده است؛ یعنی مسلم و قطعی است که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) قرآن را به عنوان معجزه معرفی کرده است.

آیات تحدی مسئله را با رساترین بیان مطرح نموده است. بدین صورت که همه انسانها را از هر گروه و فرقه­ای و در هر زمان و مکانی را به همانند آوری دعوت کرده است.

«وَ إِنْ كُنْتُمْ في‏ رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى‏ عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ * و اگر در آنچه ما بر بنده خويش نازل كرده‏ايم شك داريد سوره‏اى مانند آن بياريد و اگر راست مى‏گوئيد غير خدا ياران خويش را بخوانيد. سوره بقرة آیه 23».

و همین درخواست قرآن از انسانها به همانند آوری جای هرگونه تردید و شکی را برای هر انسان منصفی باقی نمی­گذارد و به طور مسلم و یقینی ثابت می­شود که پیامبر (صلی الله علیه و آله) قرآن را به عنوان نشانه پیامبری خویش مطرح کرده است.

امر دوم یعنی جدی گرفتن مخاطبان، نیز از مسلمات تاریخی و روایی است. موضع گیری و قضاوت­های مخالفانِ قرآن که در آیات شریفه و روایات و کتب تاریخی آمده همه بر این اصل گواهی می­دهند که مخالفان قرآن، بیشترین انگیزه را برای آوردن همانند قرآن را داشته­اند. دلیل این امر هم خصوصیت قوم عصر جاهلیّت بوده، زیرا آنها انسانهای بسیار لجوج، سرسخت، متکبر، متعصبِ بر فرهنگ و رسوم جاهلی خویش بوده اند.

علاوه بر این ویژگی­هایی که آنها داشته­اند، قرآن با آنها به مخالفت برخواست بود؛ و آداب و رسوم آنان را نادرست، بت پرستی را امری خرافی و فخر فروشی و تکبر آنان را نکوهش و اعمال آنان را تباهی و گمراهی ابدی می­دانست و آنان را قومی بی منطق، ‌نادان، غافل و مخالفتشان را برخاسته از لجاجت، عناد، نادانی،‌ استکبار و پیروی از شیطان و هوای نفس و دنباله روی از نیاکان می­دانست.

و همین امر یعنی خصوصیات جاهلی اعراب آن دوران و همچنین مخالفت سرسختانه قرآن با آنها نشان می­دهد که چه موضع گیری­های شدید و جاهلانه و تعصب مأبانه­ای در مقابل پیامبر (صلی الله علیه و آله) ‌داشته اند.

دعوت از پیامبر برای مسافحه و سازش کاری، انکار نزول وحی بر بشر، جنگ­های طاقت فرسا، ایجاد تردید در صلاحیت پیامبر برای پیامبری، بهانه گیری نسبت به کیفیت نزول، ایجاد شبهه، ادعای اینکه اگر بخواهند همانند قرآن را می­آورند. درخواست آوردن قرآنی دیگر یا تبدیل آن، اتهام به پیامبر به فرا گرفتن قرآن از دیگران، نسبت دادن شاعر و مجنون بودن به پیامبر، افترا به خدا بستن، و پیامبر (ص) را ساحر و جادوگر خواندن، توصیه به دیگران برای گوش فرا ندادن به قرآن، گفتن سخنِ یاوه و بی ربط هنگام تلاوت آیات به منظور غلبه بر قرآن، سحر دانستن مطالب حقیقی قرآن از جمله معاد، همه نشان از عمق دشمنی مخالفان قرآن و تحریک آنها برای همانند آوری را می­رساند.

در ثانی آنها با صرف هزینه های بسیار سنگین مالی و جانی در مقابل پیامر اسلام (ص) ایستادند و اگر قادر بودند که همانند قرآن را بیاورند هرگز کوتاهی نمی­کردند چون این راه برای شکست پیامبر کمترین هزینه را برای آنان داشت، ولی هیچگاه در تاریخ همانند آوری آنان در مقابل قرآن ثبت نشد و عجز آنان در مقابل قرآن، و در نتیجه معجزه بودن کلام خدا به اثبات رسید.

  • راههای تشخیص اعجاز قرآن

مسئله بنیادین در این بحث است که صدق و درستی ادعای پیامبران را چگونه می­توان ثابت کرد؟ یعنی از کجا می­توان فهمید، آن کسی که یک کار خارق العاده انجام داده و ادعای پیامبری هم داشته واقعاً‌ یک پیامبر بوده است؟

برای اثبات این مهم سه دلیل وجود دارد:

  • 1- از راه قرائن اطمینان بخش:

مانند راستی و درستی و عدم انحراف از مسیر حق و عدالت در طول زندگی آن شخص، که با مطالعه زندگی پیامبران به آن پی خواهیم برد.

و با مطالعه در خصوص زندگی انبیاء الهی خواهیم دانست که تمام پیامبران الهی در زندگیشان انسانهای پاک سرشت، رئوف، خوش قلب، خیر خواه، ایثارگر و … بوده اند که نشان از عظمت روحی و در مسیر حق بودن این بندگان صالح خدا بوده است.

  • 2- معرفی پیامبران پیشین:

یعنی پیامبر قبلی اعلام کرده باشد که بعد از من پیامبری با این خصوصیات خواهد آمد.

  • 3- از راه معجزه:

و این  معجزه باید به گونه­ای انجام گیرد تا كارشناسان همان دوره به خوبی تشخیص دهند كه آن چه از سوی پیامبر ارائه شده به درستی نشان از یک کارِ ماورای جهان طبیعت است و بیرون از توان بشریت و هیچ گونه ظاهرسازی در كار نیست؛ و این واقعیت باید برای همیشه محفوظ بماند. لذا انبیاء كارهایی انجام دادند كه از توان ماهرترین كارشناسان آن دوره بیرون بوده تا این كه به خوبی این تشخیص صورت گیرد و برای همیشه این برتری روشن باشد.

از همین رو معجزه اسلام که قرآن است با شیواترین سبك و رساترین بیان و استوارترین محتوا بر مردم آن زمان عرضه شد. در حالی كه مهارت اعراب آن دوره که در زبان، بیان و سخنوری بود ناتوان از هم آوری شدند و به خوبی تشخیص دادند كه این سخن نمی­تواند ساخته بشر باشد؛ كه این گونه آنان را زمین گیر کرده و یارای همانند آوری آن را ندارند.

در این این خصوص می­توان هم به اعترافات اعراب متخصص فن در شعر و ادب آن دوران مراجعه نمود و هم در عصر معاصر به اعترافات کارشناسان اسلامی و غیر اسلامی.

به طور کلی برای تشخیص معجزه بودن قرآن لزومی ندارد که اعجاز آن برای همه به صورت یکسان و به یک طریق و یا برای هر کس مستقیماً اثبات شود، بلکه اهل فن، می­توانند با تدبر و تأمل در قرآن؛ و همچنین عدم تواناییشان در همانند آوری به اعجاز قرآن پی ببرند؛ و توده مردم هم می توانند با شهادت اهل فن به اعجاز قرآن یقین پیدا کنند.

  • میزان همانند آوری برای قرآن

خداوند در پاسخ به مخالفان اسلام به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) می­فرماید:

«وَ إِن كُنتُمْ فىِ رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلىَ‏ عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَ ادْعُواْ شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِي * اگر شما را شكّى است در قرآنى كه بر بنده خود (محمد) فرستاديم، پس بياوريد يك سوره مانند آن، و گواهان خود را بخوانيد به جز خدا، اگر راست مى‏گوييد. سوره بقره آیه 23».

حال سؤالی که پیش می­آید این است که مقدار و کمیّت همانند آوری در پاسخ به تحدی قرآن، چه میزانی باید باشد که بگوئیم این کلام با قرآن برابر است و قرآن را از معجزه بودن ساقط می­کند؟

در این خصوص مشاهده می­شود که قرآن مجید در آیات تحدی با چهار تعبیر مختلف از مردم خواسته است که همانند قرآن را بیاورند.

در سوره اسراء، آیه 88 «قُل لَّئنِ اجْتَمَعَتِ الْانسُ وَ الْجِنُّ عَلىَ أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْءَانِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كاَنَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا * بگو كه اگر جن و انس متّفق شوند كه مانند اين قرآن كتابى بياورند هرگز نتوانند مثل آن آورند هر چند همه پشتيبان يكديگر باشند».

خداوند با به کار بردن تعبیر، «بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْءَانِ» یعنی همانند این قرآن به انسانها می­گوید اگر قادر هستید کتابی مانند قرآن را بیاورید؛ یعنی حد همانند آوری در این آیه کل کتاب قرآن معرفی شده است؛ یعنی اگر می­توانید یک کتاب به اندازه قرآن نوشته و به عنوان همانند قرآن بیاورید. پس حد نصاب همانند آوری در این آیه کل قرآن بیان شده است.

در آیه 34 از سوره طور: «فَلْيَأْتُواْ بحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كاَنُواْ صَادِقِين»، تعبیر «بحَدِيثٍ مِّثْلِهِ * گفتاری همانند قرآن»، حد نساب برای همانند آوری بیان شده.

و در دیگر آیات تحدی از عباراتی مانند «بِسُورَةٍ مِثْلِهِ * سوره­ای مانند آن. سوره یونس آیه 38» یا «بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ * سوره­ای مثل سوره­های قرآن. سوره بقره آیه 23» را اگر می­توانید بیاورید و در جای دیگر تعبیر «بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِه * ده سوره مثل سوره­های قرآن. سوره هود آیه 13»، برای حد نساب همانند آوری، به کار رفته است.

  • اعجاز قرآن و نتایج حاصل از آن

یکی از مسائل مربوط به اعجاز قرآن این است که با ثابت شدن اعجاز قرآن، علاوه بر نبوت پیامبر اسلام (ص) چه امور دیگری را می­توان نتیجه گرفت؟ به عبارت دیگر معجزه بودن قرآن بر چه چیزهایی دلالت دارد؟

برای پاسخ باید گفت که قرآن مجید به همه انسانها، به ویژه مشرکان اعلام کرده است: اگر به معجزه بودن قرآن اعتقاد ندارید از همه­ی نیروهای غیر الهی کمک بگیرید تا به کمک آنها، سوره­ای همانند سوره­های قرآن را بیاورید. حال آنکه اگر آلهه (خدایان) مشرکان وجود داشت، در چنین شرایط بحرانی و حساس، شرایطی که نیاوردن سوره­ای همانند سوَر قرآن به معنای شکست مشرکان و بطلان آئین بت پرستی و شرک است حتماً به پرستندگان خود کمک می­کردند؛ تا آنها از آئین خود دفاع کنند. ولی هیچ گاه چنین اتفاقی رخ نداد و هیچ مشرک و مخالفی نتوانست همانند آن را بیاورد. پس آیا این امر غیر از این است که اگر خدایی غیر «الله» بود حتماً‌ به کمک پرستندگان خود می­شتافت و آنان را در همانند آوری یاری می­کرد؟

در نتیجه با اثبات معجزه بودن قرآن، یگانگی خداوند متعال نیز ثابت می­شود و اینکه غیر از آن کسی سزاوار پرستش نیست. علاوه بر آن، ثابت می­شود که این کتابی که کسی از بشر نمی­تواند حتی به کمک جنّیان مانند آن را بیاورد حتماً‌ باید از سوی خداوند متعال باشد.

  • جنبه­ی اعجاز قرآن

از منظر قرآن و بینش اسلامی، معجزه امری خارق العاده و فوق توان بشری است که با خواست و اراده خداوند به دست پیامبران الهی، برای اثبات نبوّت آنها انجام می­پذیرد. آیات تحدی دلالت دارد که قرآن فوق توان بشر و معجزه است؛ اما راز فوق توان بشر بودن قرآن در چیست؟ در این خصوص چند دیدگاه وجود دارد:

  • کتاب بودن قرآن

برخی مدعی شده اند که وجه معجزه بودن قرآن آن است که پیامبر (ص) برای قومی که برایش کتاب، خط و نوشتن ارزشی نداشت، از سوی خدا کتاب می­آوَرَد؛ و با دلایل بیان شده در آن، به اثبات مدعای خود می­پردازد.

آنها می­گویند کتاب او (حضرت محمد صلی­الله­علیه­و­آله) معجزه نیست! بلکه معجزه­ی او کتاب آوردن برای گروهی است که با کتاب بیگانه است؛ یعنی قرآن هیچ چیزی ندارد که بتوان آن را معجزه نامید بلکه همین که پیامبر (ص) در دورانی که اصلاً ‌کتاب معنی نداشته برای مردم آن دوران کتاب می­آورَد، همین نشانه معجزه است؛ و این یعنی اگر به جای قرآن هر کتاب دیگری هم بود می توانست معجزه باشد چون محتوا مهم نبود بلکه خود کتاب آوردن برای افراد بیگانه با کتاب ارزش دارد.

با دلایل بیان شده به باطل بودن این نظریه پی خواهیم برد:

در ابتدا یاد آور می شویم رسول اسلام (ص) علاوه بر قرآن معجزات متعدد دیگری داشته اند که آیات اول سوره­های اسراء، تحریم و قمر به سه معجزه پیامبر (ص) اشاره دارد.

«سُبْحَانَ الَّذِى أَسْرَى‏ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلىَ الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی الَّذِى بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنرُيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ * منزّه است آن [خدايى‏] كه بنده‏اش را شبانگاه از مسجد الحرام به سوى مسجد الأقصى- كه پيرامون آن را بركت داده‏ايم- سير داد، تا از نشانه‏هاى خود به او بنمايانيم، كه او همان شنواى بيناست. سوره اسراء آیه 1».

در این آیه خداوند متعال بیان می فرماید که اینکه در آن زمان که وسایل امروزی برای مسافرت نبوده ما پیامبر خود را از مسجد الحرام در مکه تا مسجد القصی در فلسطین می بریم این خود یک معجزه الهی است برای اثبات نبوت پیامبر اسلام (ص).

«وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبىِ‏ إِلىَ‏ بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَن بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَكَ هَاذَا  قَالَ نَبَّأَنىِ‏ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ * و چون پيامبر با يكى از همسرانش سخنى نهانى گفت، و همين كه وى آن را [به زن ديگر] گزارش داد و خدا [پيامبر] را بر آن مطّلع گردانيد [پيامبر] بخشى از آن را اظهار كرد و از بخشى [ديگر] اعراض نمود. پس چون [مطلب‏] را به آن [زن‏] خبر داد، وى گفت: چه كسى اين را به تو خبر داده؟ گفت: مرا آن داناى آگاه خبر داده است. سوره تحريم آیه 3».

«اقْترَبَتِ السَّاعَةُ وَ انشَقَّ الْقَمَرُ * نزديك شد قيامت و از هم شكافت ماه. سوره قمر آیه 1».

در این آيه از دو حادثه مهم سخن به ميان آمده: يكى نزديك شدن قيامت است كه عظيمترين دگرگونى را در عالم آفرينش همراه دارد و سرآغازى است براى زندگى نوين در جهان ديگر، جهانى كه عظمت و گستردگى آن براى ما زندانيان عالم دنيا قابل درك و توصيف نيست؛ و حادثه ديگر معجزه ی بزرگ شق القمر است توسط پیامبر اسلام (ص) كه هم دليلى است بر قدرت خداوند بزرگ بر انجام هر کاری و هم نشانه‏اى است برای صدق دعوت پيامبرش.

ثانیاً تاریخ و روایات نیز بر خارق العاده بودن قرآن به همان معنایی که در معجزات پیامبران گذشته مطرح است، گواهی می­دهند.

و امّا در رد نظریه­ی بالا باید گفت: اگر اعجاز قرآن صرفاً در این باشد که با برهان و منطق سخن می­گوید و در قالب کتاب ظهور کرده است. پس چرا تا به حال کسی نتوانسته مانند آن را بیاورد؟

و یا اگر چنین است، چرا در قرآن هیچ گونه اختلاف و ناهماهنگی یافت نمی­شود؟ در صورتی که غیر ممکن است اگر قرآن معجزه نبود به دلیل گستردگی معارفی که بیان می­کند و همچنین مدّت طولانی نزول و حوادث­های مرتبط ناهماهنگی در آن یافت نشود.

لذا به نظر می­رسد این دسته اشخاص هم در تصور مفهوم معجزه و هم در هدف معجزات پیامبران گذشته به خطا رفته اند (زیرا آنان معجزات را فقط امور عجیب و غریب می­دانند) و هم اینکه خارق العاده بودن قرآن را به معنای ظهور کتاب در جامعه­ای که برای کتاب و قلم و نوشتن ارزش قائل نیست، می­دانند.

لذا با دلایل بیان شده می­توان گفت هر دو تصوّر اشتباه و مخالف آیات، روایات و مسلمات تاریخ و مباحث عقلی است؛ زیرا معجزه برای اثبات ادعای پیامبران و مبنی بر ارتباط با خدا و عالم غیب است و در این جهت هیچ تفاوتی بین قرآن و سایر معجزات نیست.

شاید این سؤال پیش بیاید که چرا پیامبر بزرگ اسلام (ص) مانند سایر انبیاء الهی از معجزه­ای دیگر برای اثبات حقانیّت خویش استفاده نکردند؟

که باید گفت: آوردن معجزه برای اثبات نبوّت و فراهم آوردن زمینه لازم برای ایمان اختیاری و هدایت مردم است؛ و امور محال که قابلیت تحقق ندارند یا امور عادی که دلیل نبوّت نیستند خارج از قلمرو اعجازند و خداوند از برآورده کردن چنین درخواست هایی امتناع دارد و همچنین معجزه نباید طوری باشد که سبب ایمان اجباری بشر شود. پس دلیل اینکه گاهی پیامبر (ص) از آوردن معجزه امتناع داشتند همین است؛ و این اتفاق در مورد پیامبران گذشته هم اتفاق افتاده؛ یعنی اینگونه نبوده که پیامبران هر درخواست مردم را فراهم کرده باشند تا حقانیّت خویش را به اثبات برسانند.

در ثانی معجزه­ی هر پیامبری متناسب با مقتضیات زمان آن پیامبر است و در دوران نبی مکرم اسلام (ص) فصاحت و بلاغت در کلام، در اوج خود بود و برای مردم اهمیّت فراوانی داشت، همچنین با تکامل فکر بشر، دیگر این امورات خارق العاده نمی­توانستند مردم را قانع کنند، مخصوصاً که اسلام آخرین دین الهی بوده و باید معجزه­ای در بین مردم می­بود که تا قیامت جنبه­ی اعجاز داشته باشد. لذاست که معجزه­ی آخرین پیامبر الهی به صورت کلام الهی در قالب زیباترین و کاملترین بیان­ها بر پیامبر اسلام (ص) نازل شد تا بشر متفکّر و به تکامل رسیده در آن تدبّر کند و به بزرگی خداوند پی برده و در صراط مستقیم گام نهد.

  • خارق العاده بودن قرآن

اکثر قریب به اتفاق دانشمندان اسلامی و برخی دانشمندان غیر مسلمان معتقدند که راز اعجاز قرآن در خارق العاده بودن خود قرآن است و عدم امکان همانند آوری آن به سبب معجزه بودنِ قالب و محتوای قرآن است.

صاحبان این دیدگاه بر این باورند که هم ظاهر آیات شریفه و هم روایات و هم تاریخ، گواه این مدعاست که قالب و محتوای قرآن به گونه­ای است که جز با علم و قدرت ویژه­ی خداوندی تحقق نمی یابد و از این روست که بشر تاکنون نتوانسته همانندش را بیاورد.

  • جنبه­های معجزه­ بودن قرآن

روشن شد که قرآن از لحاظ ظاهر و معنی از سوی پرودگار است لذا خارق العاده بودن و اعجاز آن مشخص می شود و به همین سبب است کسی تا به امروز یارای مقابله با آن را نداشته است.

اکنون می­خواهیم جنبه­های خارق العاده بودن قرآن را تبیین کنیم؛ که چه ویژگی هایی در قرآن سبب شده است که این کتاب شریف خارق العاده شود؟

  • اعجاز قرآن از جهت هماهنگی و عدم اختلاف

اولاً‌ از آیات شریفه­ی قرآن به وضوح به دست می­آید که این کتاب شریف سخنان الهی و معجزه است. مؤید این کلام آیه 82 سوره نساء می­باشد که به معجزه بدون قرآن از حیث هماهنگی و عدم اختلاف به روشنی اشاره می­کند:

«أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ وَ لَوْكاَنَ مِنْ عِندِ غَيرْ اللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا * آیا با تدبر در قرآن نمی­نگرند (تا دریابند که) اگر از سوی غیر خدای بود، ناهماهنگی بسیار در آن می­یافتند».

اعجاز قرآن از جنبه­ی هماهنگی، با دو دلیل دیگر نیز قابل اثبات است:

  • نخست از راه اقامه برهان عقلی:

بدین صورت که خداوند حکیم است و قرآن را برای هدایت بشر نازل کرده است و ناهماهنگی و اختلاف در آیات، با این هدف سازگار نیست زیرا در این صورت مردم هدایت نمی شوند و هدف خداوند برآورده نمی شود. از آنجا که خداوند حکیم است و کار بیهوده انجام نمی دهد، پس قرآن را به صورت هماهنگ نازل کرده است تا هدف الهی تحقق پذیرد.

دلیل دومِ هماهنگی قرآن این است که اگر قرآن ساخته ذهن بشر بود، دارای اختلافات زیادی می­شد به این دلیل که انسان در یک بُرحه از زمان اثری پدید می آورد و چندی بعد، یا آن را تکمیل و یا از آن برگشته و اثر دیگری پدید می آورد و آن اثر قبلی را مناسب نشر نمی داند. به ویژه در آثار فکری و معرفتی که به تناسب رشد انسان، اثر او هم رشدکرده و کاملتر می شود.

و این در حالی است که اگر قرآن از سوی خودِ پیامبر (صلی الله علیه وآله) و یا هر بشر دیگری بود قطعاً‌ به دلیل طولانی بودن ابلاغ قرآن -23 سال- حتماً‌ بر اثر رشد فکری و یا تغییر شرایط، تغییر و ناهماهنگی در قرآن مشاهده می­شد. در حالی که هیچ ناهماهنگی در این کتاب شریف یافت نمی شود.

  • اعجاز در فصاحت و بلاغت

یکی دیگر از وجوه اعجاز و خارق العاده بودن، معجزه بودن آن از جهت فصاحت و بلاغت است.

  • الف) معنای فصاحت و بلاغت:

فصاحت در اصطلاح اهل ادب به معنای شیوایی کلمات و روانی تلفظ و گوش نواز بودن آهنگ آنهاست؛ و در لغت هم به معنای رسایی و گویایی است.

منظور از بلاغت در اصطلاح آن است که معنایی را که مورد توجه گوینده است و می­خواهد آن را به مخاطب انتقال دهد، با توجه به شرایط زمانی و خصوصیات مخاطب، با بهترین، شیوا­ترین، زیباترین و خوش آهنگ­ترین عبارات بیان کند به طوری که بیان آن معنا، با توجه به شرایط زمان و مکان و خصوصیات مخاطب به بهتر از آن وجه میسّر نباشد؛ یعنی بهتر از آن نتوان مطلب مورد نظر را بیان کرد.

  • ب) آیات تحدی و اعجاز قرآن در فصاحت و بلاغت:

پیامبران برای امّت­های خود، معجزاتی هماهنگ و هم سنخ با آنچه در زمان آنان رواج یافته و به اوج خود رسیده بود می­آوردند تا صدق مدعایشان به روشن­ترین وجه اثبات شود. مثلاً در زمان حضرت موسی (ع) جادوگری به اوج رسیده بود و حضرت معجزه­ای همسان یعنی تبدیل شدن عصا به اژدها را آوردند؛ و در زمان حضرت عیسی (ع) پزشکی رواج داشت و حضرت بیماران را با معجزه شفا می­دادند تا دلیلی بر پیامبری ایشان باشد؛ و در زمان پیامبر اسلام (ص) فصاحت و بلاغت رواج داشته و به اوج خود رسیده بود و باید معجزه پیامبر (ص) در زمینه فصاحت و بلاغت می­بود تا برای کسانی که در این زمینه ادعا داشتند روشن شود که این کلام الهی است، نه بشری؛ و در صورت نپذیرفتن، مخالفان را به آن تحدی کند تا معجزه بودن آن به بهترین وجه روشن شود.

از سوی دیگر، مخالفان پیامبر (ص) در عصر آن حضرت و پس از آن حضرت، در مقام همانند آوری قرآن، بر این بُعد – فصاحت و بلاغت- تکیه کرده اند و نمونه­های خود را از نظر سبک، ساختار و آهنگ همانند قرآن ساخته و پرداخته اند. ولی همانند آوری مخالفان قرآن به قدری از فصاحت و بلاغتِ قرآن فاصله دارد که هر فرد آشنا به ادبیات عرب به تفاوت فاحش و آشکار آنها با آیات قرآن پی خواهد برد.

این در حالی است که مخاطبانِ نخستین قرآن در آیات تحدی کسانی بوده اند که در فرهنگ آنها فقط جنبه فصاحت و بلاغت برجستگی داشته، به همین دلیل روی سخن قرآن با آنان در آوردن مثلِ قرآن، مربوط به محتوا نیست چونکه بی شک اعراب آن دوران که تمدن آنچنانی نداشتند هرگز نمی توانستند معارفی به بلندی معارف قرآن را بیان کنند، بلکه تحدی قرآن از جهت فصاحت و بلاغت است که آنها توانایی ابراز اندام داشته باشند.

لذا اینکه در آیات تحدی آمده اگر می­توانید «مثل قرآن» یا «حدیثی مثل قرآن» و یا «سوره­ای مثل قرآن» بیاورید، به اذعان مفسرین و علما، قریب به یقین شامل بلاغت می­شود؛ یعنی آوردن کلامی بلیغ همتراز سخن قرآن، برای بشر امکان ندارد.

  • اعجاز از جهت امّی بودن آورنده قرآن

سوّمین وجه از وجوه اعجاز قرآن که در آیات بر آن تأکید شده، معجزه بودن آن از حیث امّی بودن آورنده اش، پیامبر اکرم (ص) است. این موضوع در چند آیه مطرح شده است:

  1. دلالت آیه 48 سوره عنکبوت در مورد اعجاز قرآن با توجه به امّی بودن پیامبر (ص) به گونه ای است که حتی برای یاوه گویان نیز زمینه تردید باقی نمی گذارد.

«وَ مَا كُنتَ تَتْلُواْ مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَ لَا تخَطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لاَّرْتَابَ الْمُبْطِلُونَ * و تو هيچ كتابى را پيش از اين نمى‏خواندى و با دست خود [كتابى‏] نمى‏نوشتى، وگرنه باطل‏انديشان قطعاً به شك مى‏افتادند».

  1. سوره یونس، آیه 16:

«قُل لَّوْ شَاءَ اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَ لَا أَدْرَئكُم بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِّن قَبْلِهِ أَ فَلَا تَعْقِلُونَ * بگو: اگر خدا مى‏خواست آن را بر شما نمى‏خواندم، و [خدا] شما را بدان آگاه نمى‏گردانيد. قطعاً پيش از [آوردن‏] آن، روزگارى در ميان شما به سر برده‏ام. آيا فكر نمى‏كنيد؟».

هرچند در این آیه صریحاً از اعجاز قرآن سخن به میان نیامده، ولی اشاره دارد که این معارف را پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)‌ در اختیار نداشته و زندگی نسبتاً طولانی آن حضرت پیش از بعثت گواه آن است. او مدت­ها در بین شما زندگی کرده و اگر با شناختی که از او در این مدت دارید، درباره او و این کتاب بیندیشید، به این نتیجه خواهید رسید که ساختن کتابی با این صفات به وسیله چنین فردی -که امّی باشد- امکان پذیر نیست.

  • ایجاد معرفت بزرگترین معجزه قرآن

برای روشن شدن این بحث مناسب است چکیده­ای از وضعیت محیط و فرهنگی در سرزمین نزول وحی آورده شود و بهترین کلام برای معرفی اوضاع اعراب قبل از اسلام می­تواند سخن امیر المؤمنین علی ابن ابی طالب (ع) باشد.

ایشان در خطبه 26 در نهج البلاغه، اعرابِ قبل از اسلام را چنین معرفی می­نمایند:

«خداوند محمد (ص) را بیم دهنده جهانیان و امین وحی و کتاب خود، مبعوث نمود. و شما گروهِ عرب در بدترین آئین و بدترین منازل به سر می­بردید. در میان سنگها و مارهای خطرناک اقامت داشتید. آبهای لجن را می­آشامیدید و غذاههای خشن (مانند آرد هسته خرما و سوسمار) می­خوردید و خون یکدیگر را می­ریخیتد و از خویشاوندی دوری می­کردید بتها میان شما سر پا بود. از گناهان اجتناب نمی کردید».

در تاریخ آمده است که زنده به گور کردن دختران رسم شایع آن دوران و آن سرزمین بود؛ که نشان از انحطاط شدید اخلاقی آنان بوده است؛ که میوه­ی دل خود را پس از رشد و نمو و یا در همان روزهای ولادت زیر خروارها خاک پنهان می­کردند و از فریاد و ناله او متأثر نمی شدند. اگر بخواهیم در مورد خرافات و افسانه پرستی آنان شرح دهیم سخن به درازا خواهد کشید لذا به همین مقدار اکتفا خواهد شد.

با این وضعیت فکری فرهنگی و عقائدی آن دوران می­توان گفت: این کتاب عزیز در محیطی و عصری نازل شد که تاریکترین محیط و عقب افتاده­ترین مردم در آن زندگی می­کردنند؛ و به قلب الهی کسی نازل شد که در آن محیط زندگی کرده بود و زندگیش ادامه داشت؛ و در این کتاب حقایق و معارفی است که در کل جهان آن روز سابقه نداشت و بالاترین و بزرگترین معجزه این کتاب همین است.

آن مسائل بزرگ عرفانی که در یونان و نزد فلاسفه آن سابقه نداشت و کتب ارسطو و افلاطون بزرگترین فلاسفه آن عصرها از رسیدن به آن عاجز بودند، در این کتاب عظیم یافت می­شود و عرفای بزرگ اسلام نیز هر آنچه ذکر می­کنند همه أخذ شده از قرآن است؛ به نحوی که در کتب دیگر این معارف یافت نمی شود و همین معارف عظیم و بی نظیر نشان از معجزه بودن این کتاب شریف است.

از قدیمی­ترین عصری که تاریخ، تفکراتِ فلسفی بشر را ضبط کرده است، وی نسبت به دنیای برون از خویش و دنیای درون خویش را با کنجکاوی نگریسته است.

از کنجکاوی بشر علومی چون فیزیک، شیمی، زیست شناسی و … زاده شد. زمانی انسان به دنیای پر اعجاب درون خود نگریست وبه کشف مفاهیمی چون نفس، روح، روان و … پرداخت؛ که زیبا ترین و پر معناترین تعبیرات و دانسته­ها در مورد آن را از کتاب مقدس آسمانی قرآن فرا گرفت. علومی با هیچ کوشش علمی نمی­توانست به دست آید؛ و علومی از این دست در این کتاب شریف به لطف الهی به وفور یافت می شود که خداوند متعال برای هدایت بشر چیزی از آن فرو گذار نبوده است.

  • اعجاز علمی قرآن

اعجاز علمی قرآن مربوط به اشاراتی است که از گوشه­های سخن خداوند نمودار گشته و هدف اصلی نبوده است، زیرا قرآن کتاب هدایت است و هدف اصلی آن جهت بخشیدن به زندگی انسان و آموختن راه سعادت به اوست. از این رو اگر گاه در قرآن به برخی اشارات علمی بر می خوریم، از آن جهت است که این سخن از منبع سرشار علم و حکمت الهی نشأت گرفته و از سرچشمه­ی علم بی پایان حکایت دارد:

«قُلْ أَنزَلَهُ الَّذِى يَعْلَمُ السِّرَّ فىِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا * بگو: آن را كسى نازل ساخته است كه رازِ نهانها را در آسمانها و زمين مى‏داند، و هموست كه همواره آمرزنده مهربان است. سوره فرقان آیه 6».

و امّا نمونه هایی از اشارات علمی:

در قرآن از این گونه اشارات علمی و گذرا بسیار است. برخی از این اشارات از دیر زمان و برخی در سالیان اخیر با ابزار علم روشن شده و شاید بسیاری دیگر را گذشت زمان آشکار سازد. نمونه هایی از این اشارات:

  • 1- نقش کوهها در استواری زمین

در نُه جای قرآن از کوهها با تعبیر رواسی یاد شده است:

«وَ جَعَلْنَا فىِ الْأَرْضِ رَوَاسىِ‏ أَن تَمِيدَ بِهِمْ * و در زمين كوه‏هايى استوار نهاديم تا مبادا [زمين‏] آنان [مردم‏] را بجنباند. سوره انبیاء آیه 31»

اساساً تعبیر کوهها به رواسی بدان جهت است که ثابت­هایی هستند که بر ریشه­های مستحکم استوار می­باشند و از ماده­ی (رَسَت السفینةُ) گرفته شده؛ به معنای لنگر اندختن کشتی است که به وسیله­ی این لنگر­ها در تلاطم آب­های دریا استوار و پابرجا می­ماند.

از این رو کوهها همچون لنگرهایی هستند که زمین را در گردش­ها و چرخش­های خود، از لرزش و تکان باز می­دارند.

  • 2- دشواری تنفس با افزایش ارتفاع

«وَ مَن يُرِدْ أَن يُضِلَّهُ يجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فىِ السَّمَاءِ * و هر كه را بخواهد گمراه كند، دلش را سخت تنگ مى‏گرداند چنان كه گويى به زحمت در آسمان بالا مى‏رود. سوره انعام آیه 125».

در این آیه از سختی و دشواری زندگی گمراهان سخن می­گوید و آنان را به کسی تشبیه می­کند که در حال صعود به لایه­های بالایی جوّ است و در اثر این صعود دچار تنگی نفس و فشار سخت بر سینه­ی خود می گردد.

امروزه با پی بردن به پدیده ی فشار هوا در سطح زمین و تناسب آن با فشار درجه­ی خون از داخل بدن که موجب تعادل فشار بیرونی و درونی است، وجه تشبیه در آیه بهتر روشن شده است.

  • 3- آب منشأ حیات

«وَ جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كلُ‏ شى‏ءٍ حَىّ‏ * و هر چيز زنده‏اى را از آب پديد آورديم؟ سوره انبیاء آیه 3».

طبق آیه­ی فوق تمام موجودات منشأ هستی خود را از آب گرفته اند؛ و این مطلبی است که داننشمندان با پیشرفت علم و تکنولوژی اکنون به آن دست یافته اند.

  • تفاوت قرآن با معجزات دیگر

بهترین تفاوت قرآن با سایر معجزات در جاودانه بودن آن است که برای همیشه در بین بشریت حاضر است و دیگری، جنبه­ی هدایتگری مستقیم آن است؛ زیرا معجزات دیگر پیامبران مانند معجزه­ی یَد بَیضاء از حضرت موسی (ع) و یا تبدیل عصا به اژدها نیز از ایشان؛ و نیز زنده کردن مردگان توسط حضرت عیسی (ع) و شتر حضرت صالح و معجزات دیگر تنها به عنوان وسیله هایی جهت اثبات حقانیت آنان به شمار می­رفت و جنبه­ی هدایتگری مستقیم نداشت و از لحاظ زمانی هم محدود به همان زمان­ها بودند؛ زیرا با مرگ هر پیامبری معجزه­ی او هم از بین بشر رخت بر می­بست. امّا قرآن معجزه­ای است جاویدان که در هر عصری سند حقانیت پیامبر اسلام (ص) خواهد بود.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا