- احترام به مردم
در مکتب اسلام، انسانهای مؤمن جايگاهى والا دارند و بايد آبروي آنها در جامعه محفوظ بماند و هيچكس حق ندارد به آنان بىاحترامى كند؛ چرا که مؤمن دارای شرافتی بسیار عظیم است و در برخی از روایات حدی برای عظمت آن ذکر نکرده و یا از شرافت بزرگترین شریفان والاتر دانسته است. روایت است که امامباقر (ع) رو به كعبه كردند و فرمودند:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى كَرَّمَكِ وَ شَرَّفَكِ وَ عَظَّمَكِ وَ جَعَلَكِ مَثابهً لِلنَّاسِ وَ امْناً وَ وَ اللّهِ لَحُرْمَةَ الْمُؤْمِنِ اعْظَمُ حُرْمَةً مِنْكِ * سپاس خدايى را كه تو را كرامت و شرافت و عظمت بخشيد و تو را مركز اجتماع و امنيت مردم قرار داد. به خدا سوگند! حرمت مؤمن از حرمت تو بيشتر است!». (1)
یکی از دستورهای دین مبین اسلام، احترام به کرامت انسانها است. رهبران دینی و در صدر ایشان حضرت رسول اعظم (ص) بر این امر اهتمام ویژهای داشتند. ایشان به مردم از زاویه همان روح انسانی مینگریستند و پیوسته دیگران را به احترام به یکدیگر سفارش مینمودند. طبق این آموزهها، بیحرمتی به اين ويژگي منحصر به فرد انسان و پاس نداشتن کرامت انسانی یا خدشهدار کردن حرمت همنوعان عاقبتی همانند عاقبت ابلیس به دنبال خواهد داشت.
در مکتبی که تمام انسانها برابرند و اختلاف قوم و قبيله، نسب، رنگ پوست، وضعیت اقليمي و زبان هيچ تأثيري در ماهيت انساني ندارد و تنها معیار برتری تقوا معرفی میشود، شایسته است اصل کرامت ارج نهاده، و مورد توجه جدی واقع گردد.
مدیران و رهبران به عنوان سرپرستان سایر انسانها در رأس این وظیفه مهم قرار گرفتهاند. مسئولان باید احترام به همنوعان خود اعم از زیردست یا فرادست (از نظر شغلی) را محور فعالیتها و برنامهریزیهای خود قرار دهند؛ همانطور که پیشوایان دین مبین اسلام اینگونه بودهاند.
حضرت رسول اکرم (ص) با فقرا مینشست و با آنان همسفره میشد و با دست خود به آنان غذا میداد و به کسانی که در اخلاق با فضیلت بودند، احترام میکرد و با اشخاص آبرومند الفت میگرفت و به آنان نیکی مینمود و خویشاوندان خود را در عین اینکه بر دیگران مقدم نمیداشت، صله رحم میکرد.
مقدمه احترام به مردم، پوشاندن كاستىها و زشتىهاى آنها است. از اين رو، خداى بزرگ با اينكه از عيان و نهان بشر آگاه است، عيوب او را برملا نمىسازد. پس براى انسانى كه خود از كاستى و عيب خالى نيست، چگونه روا است كه به جستوجوى عيوب و نواقص ديگران بپردازد و يا با سخنچينى و غيبت و … در پى بدنامكردن و آشكارساختن لغزشهاى آنان برآید؟
در دومین گام، میباید از سبككردن و تحقير مردم پرهيز کرد. بنابراين، مسخرهكردن مؤمن، برجسته نمودن نقصهاى ظاهرى او، سرزنش وى به دلیل خطاهايى كه خواسته يا ناخواسته مرتكب شده است، تندى و خشونت در برابر درخواست وى و همچنين نگاه حقارتآميز به او بهويژه اگر در جمع ديگران باشد، هتك آبروى او است. نتيجه اينكه هرگونه برخورد و سخنسرايى كه موجب تزلزل شأن و مرتبه برادر يا خواهر دينى بشود از نظر اسلام نكوهيده است. امام صادق (ع) در اينباره مىفرمايند:
«مَنْ رَوى عَلى مُؤْمِنٍ رِوايهً يُريدُ بِها شَيْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوَّتِه لِيَسْقُطَهُ مِنْ أَعْيُنِ النَّاسِ أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ وِلايَتِه إِلى وِلايَةِ الشَّيْطانِ فَلا يَقْبَلُهُ الشَّيْطانُ * آن كه به زيان مؤمنى به قصد آبروريزى و از بينبردن آقايى او سخنى گويد تا او را از چشم مردم بيندازد، خداوند او را از ولايت خود خارج و به سوى ولايت شيطان رها مىكند، ولى شيطان هم او را نمىپذيرد». (2)
چنانچه اين برخورد ناپسند با توهين همراه باشد؛ مانند بکار بردن القاب زشت و نسبتهاى ناروا، علاوه بر آثار و پیامد اخروى، مجازات دنيوى نيز به دنبال دارد كه میباید توسط حاكم اسلامى به اجرا درآيد. در کتابهای فقهى بابى به نام «قذف» وجود دارد که شامل نسبتهايى مثل زنا، لواط، فجور، كفر و … مىشود كه دربعضى موارد تا 80 ضربه شلاق مجازات دارد.
تجليل و تكريم ديگران ممكن است به دو روش گفتاری و رفتاری صورت گيرد:
- الف- گفتارى
شايسته است كه مسلمان در مقام گفتار با ديگران، سخنان نيك و سنجيده بگويد و با زبانى خوش آنان را مورد خطاب قرار دهد؛ قرآن كريم مىفرمايد:
«وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً * با مردم به خوبى سخن گوييد. سوره بقره آیه 83».
- ب- رفتارى
احترام در عمل و كردار به اين است كه انسان برادر دينى خود را در محذور قرار ندهد؛ به درخواستهايش توجّه كند؛ اگر دعوت يا هديهاى داشت با روى گشاده بپذيرد؛ چنانكه رسول گرامى اسلام (ص) مىفرمايد:
«مِنْ مَكْرَمَةِ الرَّجُلِ لِأَخيهِ أَنْ يَقْبَلَ تُحْفَتَةُ وَ أَنْ يَتَّحِفَهُ بِما عِنْدَهُ وَ لا يَتَكَلَّفَ لَهُ شَيْئاً * از بزرگداشت برادر دينى اين است كه هديهاش را بپذيرد و از آنچه دارد نسبت به او مضايقه نكند و به خاطر او خود را به رنج زياد نيندازد». (3)
سيره عملى آن حضرت نيز روشهايى ديگر از احترام را مىآموزد؛ هنگامى كه برادران دينى بر آن بزرگوار وارد مىشدند به احترامشان از جا بر مىخاستند؛ براى آنان جا باز مىكردند و زيرانداز پهن مىنمودند؛ گاهى عباى خود را از دوش كشيده براى ديگران مىانداختند؛ براى تكيهدادن ايشان بالش فراهم مىساختند و اگر برادر دينى او از راه دور مىآمد، چند قدمى به استقبالش میرفتند و او را به آغوش مهر مىكشيدند و پيشانى او را مىبوسيدند.
جریر بن عبدالله گوید چون رسول خدا (ص) مبعوث گردید، من به حضورش آمدم تا با او بیعت کنم. فرمود یا جریر به چه منظوری پیش من آمدهای؟ گفتم یا رسول الله تا به دست تو مسلمان شوم؛ حضرت عبای خود را برای نشستن من به زمین پهن کرد؛ بعد به یاران خود فرمودند:
«إِذَا أَتَاكُمْ كَرِيمُ قَوْمٍ فَأَكْرِمُوهُ * چون کسی که در میان قوم خویش محترم است پیش شما آید احترامش کنید». (4)
حضرت علی (ع) نیز معتقد بودند كه در حكومت ديني، رهبران و نظام سياسي جامعه بايد با پاي بندي به اصول، مباني و ارزشهاي الهي، اخلاقي و انساني و با سياستگذاري و تصميمگيري در چارچوب همين اصول، زمينههاي حفظ عزت نفس انساني را در جامعه فراهم آورند و علو اخلاقي مردم را افزايش و تحكيم بخشند.
امام علي (ع) در نظام سياسي خود به شدت با هتک حرمت انسانی مبارزه، و همواره به استانداران و فرمانداران خود احترام به شخصیت انسانها را سفارش ميفرمود. حضرت در دوران حکومت خویش، زمانی ابوالأسود دوئلی را به منصب قضاوت برگزيدند اما پس از مدتی او را عزل نمودند. ابوالأسود عرض کرد شما مرا به چه جرم و گناهی کنار زديد در حاليکه خيانت و جنايتی را مرتکب نشدهام؟ حضرت فرمود ديدم هنگام رسيدگی به کارها صدايت را برای متهم بلند کردی!
اگر قرار است مردم بهترین عملکرد خود را بروز دهند، نیاز دارند که احساس کنند مورد احترام و اطمینانند. یکی از راههای احترام به آنان واگذاری اختیار و مسئول دانستن ایشان است.
———–
(1) بحار الانوار، ج 74، ص 233.
(2) وسائل الشیعه، ج 8، ص 608.
(3) بحار الانوار، ج 72، ص 454.
(4) همان، ج 46، ص 15.