- دنيا و ترك دنيا
آدمی مسافری است که چند روزی در این دنیا مسکن داشته و پس از مدتی به سرای ابدی خویش سفر خواهد کرد. اما در مورد این دنیا دو دیدگاه وجود دارد گاهی آن را مزرعه آخرت نامیده و مدحش نمودهاند و گاه آنرا مذموم و پست خواندهاند؛ «دنیای خوب و ممدوح»، دنیایی است که انسان را از اطاعت خدا و دوستی او و تحصیل آخرت باز ندارد، بلکه باعث رضا و خشنودی و تقرب و نزدیکی به خدای تعالی شود. این دنیا، همان کسب آخرت است؛ مثلاً، زراعت، تجارت، اشتغال و… از امور دنیویاند. اما اگر به خاطر معیشت خانواده، اطاعت از امر الهی، انفاق به مستمندان و صدقه و… کسب شود، هر چند به ظاهر امور دنیویاند، اما در حقیقت اخروی میباشند. اما «دنیای مذموم» آن دنیایی است که انسان را از کسب کمالات و تحصیل آخرت باز دارد و او را به گناه وا دارد و باعث فراموشی آخرت و تن پروری و واگذاردن دستور الهی و حرص بر لذات و گناهان و امثال اینها باشد.
«دنيا» در معناى مذموم و پست و بازدارنده آن، صفت فعل آدمى است، تعلق نفسانى و آرزوهاى پست حيوانى است. «دنيا» در اين معنا حجاب اصلى كسب كمالات است و تا انسان از اسارت اين دنيا آزاد نشود، پرواز به سوى مقصد توحيد ميسر نمى شود. اين دنياست كه انسان را بازمى دارد و موجب فريب خوردن او و تباهگرى و ستمگرى اش مى شود.
«يَأَيهَّا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلىَ أَنفُسِكُم مَّتَاعَ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا * اى مردم ! ستم و سركشى شما تنها به زيان خودتان است [شما] بهره زندگى دنيا را [مىطلبيد]. سوره یونس آیه 23».
يعنى همه سركشيها، ستمها و تباهيها به خاطر بهره برداری دنيايى است؛ به سبب دنياست كه انسان خود را از كمال محروم مىكند و به خاطر كالاى پست دنيايى است كه آدمى گمراهى پيشه مى كند. حقيقت اين است كه جز به وسيله دنيا معصيتى صورت نمى گيرد و جز با ترك آن كمالى حاصل نمى شود.
پيشواى پارسايان امير مؤمنان (ع) پرده از اين حقيقت برداشته و فرموده است:
«در خوارى دنيا نزد خدا همين بس كه جز در دنيا نافرمانى او نكنند و جز با وانهادن دنيا به پاداشى كه نزد خداست نرسند». (1)
تا انسان از دنياى خود (وابستگيهاى پست) آزاد نشود، نمى تواند متصف به صفات و كمالات الهى بشود. «دنيا» بازدارنده آدمى از امور والا و مراتب بالا و مشغول كننده آدمى به امور موهوم و مسائل مذموم است.
«وَ مَا الْحَيَوةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَعِبٌ وَ لَهْو * و زندگى دنيايى جز جز بازى و سرگرمى نيست. سوره انعام آیه 32».
دنيا انسان را از امورى كه براى آن آفريده شده است بازمى دارد و آدمى را سرگرم موهومات و امور غيرواقعى مى كند. پس دينا حجاب حقيقت است و كالاى فريب.
«وَ مَا الْحَيَوةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَعُ الْغُرُور * و زندگى دنيايى جز كالاى فريب چيزى نيست. سوره آل عمران آیه 185».
«دنيا» سرابى است كه آب مى نمايد و هر كس فريب آن را خورد، جز دل سپردن به موهومات و فرو رفتن در منكرات بهره اى نخواهد برد. اما بايد توجه داشت كه اين دنيا، دنياى خود انسان است نه «عالم» كه جلوه حق است. اين دنيا، صفت است، صفت فعل انسان روى كرده به خود و پشت كرده به حق. اين دنيا نسبت آلوده و تباهى است كه انسان مغرور با عالم برقرار مى كند. اين دنيا دلبستگى انسان به مظاهر حق و جهان خارج است. اين دنيا «آمال» آدمى است كه تا رهايى از آن حاصل نشود، تربيت حقيقى فراهم نمى شود.
براى آنكه انسان در ظلمات دنياخواهى خويش هلاك نشود، بايد وابستگيهاى پست را ترك كند و از «حب دنيا» دل ببرد. لازمه ورود به «ساحت حق»، خروج از «ساحت خود» است . امير مؤمنان على (ع) برترين نمونه تربيت الهى درباره خود و دل بريدنش از دنيا فرموده است:
«اى دنيا! اى دنيا! از من دور شو! (با خودنمايى) فرا راه من آمده اى؟ يا شيفته ام شده اى؟ هرگز آن زمان كه تو در دل من جاى گيرى فرا نرسد. هرگز! جز مرا بفريب! مرا به تو چه نيازى است؟ من تو را سه طلاقه كرده ام كه بازگشتى در آن نيست». (2)
- راه به سوى حقيقت تربيت
راه به سوى حقيقت تربيت، جز با ديده فرو بستن از پستيها، گشوده نمى شود. اين چنين نيست كه بتوان در عين وابستگى به دنيا، گام در مسير تربيت گذاشت و از زندگى اين جهانى براى آخرت توشه برداشت، زيرا «دنيا» به معناى تعلقات پست و «آخرت» دو نقطه مقابل يكديگرند كه با نزديك شدن به يكى، قطعا دورى از ديگرى حاصل مى شود. بنابراين نمى توان «دنيا» و «آخرت» را با يكديگر جمع كرد. پيشواى وارستگان از دنيا، على (ع) فرموده است:
« همانا دنيا و آخرت دو دشمنند رو در رو و دو راهند مخالف هم. هر كه دنيا را دوست دارد و مهر آن را در دل بكارد، آخرت را نپسندد و آن را دشمن انگارد؛ و دنيا و آخرت چون خاور و باخترند و آن كه ميان آن دو رود چون به يكى نزديك گردد از ديگرى دور شود». (3)
بنابراين، براى فراهم كردن مقتضى اصلى تربيت، بايد به دنيا زاهدانه نگريست و در عين كار و تلاش و مبارزه بدان دل نبست.
چون كسى به اين مقتضى دست يابد، به بهترين توانايى براى تربيت حقيقى دست مى يابد. على (ع) در توصيف آنان مى فرمايد:
«دوستان خدا آنانند كه به باطن دنيا نگريستند، هنگامى كه مردم ظاهر آن را ديدند و سرگرم آینده دنیا شدند، و آن گاه كه مردم خود را سرگرم امور زود گذر آن ساختند. پس هواهای نفسانی که آنان را از پای در میآورد، کشتند،؛ و آن را كه میدانستند بزودى رهايشان مىكند، رها کردند، و بهره گيرى فراوان دنیا پرستان را از دنيا خوار شمردند، و دست يابی آنان را به دنیا زود گذر دانستند، دشمن آنند كه مردم با آن آشتى كرده اند، و با آنچه مردم با آن دشمنند در آشتى به سر برده اند».
(4)
آنان كه از ظواهر دنيا عبور كرده اند و باطن آن را ديده اند، به آن دل نمى بندند و خود را وابسته آن نمىكنند. آنان خود را به ماوراى دنيا مشغول كردهاند و بنابر ندای فطرت خويش دل به حقيقت سپرده اند. انديشه آنان براى آخرت است زيرا چراغ عقل فطرى شان روشن است و از اسارت هوا و هوس خود را آزاد كرده اند.
به ميزانى كه انسان به گرايشهاى پست و بازدارنده پشت مىكند، پيش مى رود و تربيت الهى در او تاثير مىكند، تا آنجا كه استعدادهاى الهىاش شكوفا شود و به حقيقت خويش دست يابد.
بنابراین، وقتی انسان اسیر محبت دنیا شود، تمام تلاش خود را برای رسیدن به دنیا به کار میگیرد و تمام هم و غم وی رسیدن به دنیاست. این نوع تفکر، اندیشه مادی و برخلاف تربیت دینی است. پس هر كس به خودبينى و خودخواهى خويش پشت كند و به خدا و رسولش روى نمايد به بهترين امكان تربيت دست مى يابد.
—————–
(1) نهج البلاغه، حکمت 385.
(2) همان، حکمت 77.
(3) همان، حکمت 103.
(4) همان، حکمت 432.