• دستاوردهاي حکومت

افراد و جمعيت‏ها پيش از آنکه به حکومت برسند و قدرت را به دست گيرند آرمانهايي را براي حکومت خود بيان مي‏کنند و چه بسا براي رسيدن به آن اهداف، برنامه‏هاي خود را نيز اعلام کنند امّا معمولاً پس از رسيدن به قدرت و گذشت زمان، در اهداف خود ناکام مانده و گاهي از آنچه گفته بودند عدول مي‏کنند و يا به کلّي آن ايده‏ها و اهداف مطرح شده را فراموش مي‏کنند.

دست نيافتن به آرزوها و اهداف از پيش تعيين شده يا به جهت آن است که «هدف‏ها» واقعي و اصولي نبوده و يا آنکه برنامه‏هاي حکومت براي رسيدن به هدف‏ها، برنامه جامع و کاملي نبوده است و در بسياري از موارد نيز سبب ناکامي، عدم لياقت مجريان بوده است.

در حکومت امام مهدي‏عليه السلام اهداف، هدفهايي است واقعي و اصيل که ريشه در عمق وجدانهاي بشر دارد و همگان در آرزوي رسيدن به آن بوده‏اند و برنامه‏ها نيز بر اساس تعاليم قرآن و سنت اهل‏بيت‏عليهم السلام تنظيم گرديده و در تمامي بخش‏ها ضمانت اجرائي براي آنها وجود دارد؛ بنابراين دستاوردهاي اين انقلاب عظيم، بسيار چشمگير و قابل توجه است و در يک جمله بايد گفت دستاوردهاي حکومت امام مهدي‏عليه السلام پاسخگوي تمام نيازهاي معنوي و مادي بشر است که خداوند متعال در وجود انسان به امانت نهاده است.

در اينجا با توجه به روايات به برخي از اين دستاوردها نيم نگاهي مي‏اندازيم:

  1. عدالت فراگير

در روايات فراوان، مهمترين ره آورد قيام و انقلاب حضرت مهدي‏عليه السلام پر شدن جهان از عدالت و دادگري شمرده شده است که در بخش اهداف حکومت درباره آن سخن گفتيم. اما در اين بخش بر آن حقيقت ياد شده اين واقعيت را مي‏افزاييم که در حاکميّت قائم آل محمدصلي الله عليه وآله عدالت در همه سطوح جامعه به صورت يک جريان جاري در تمام مويرگهاي اجتماع در مي‏آيد و هيچ نهاد و مجموعه کوچک يا بزرگي نمي‏ماند مگر اينکه عدالت در آن حاکم خواهد شد و روابط افراد با يکديگر بر اساس آن پي‏ريزي خواهد شد.

امام صادق‏عليه السلام در اين باره فرمود:

«به خدا قسم، عدالت را در خانه‏هاي مردم خواهد برد آنچنان که سرما و گرما به درون خانه‏ها نفوذ مي‏کند». (1)

وقتي خانه که کوچکترين نهاد در جامعه است به کانون عدالت تبديل مي‏شود و روابط افراد خانواده با يکديگر عادلانه مي‏گردد حکايت از آن دارد که حکومت جهاني و عدل گستر مهدوي نه با ابزار زور و قانون بلکه بر اساس يک تربيت قرآني که به عدالت و احسان فرمان مي‏دهد، افراد را پرورش مي‏دهد و در فضايي اين چنين همگان به حکم وظيفه انساني و الهي خود، حقوق ديگران را، گرچه از نظر رتبه و مقام، جايگاهي نداشته باشند، محترم مي‏شمارند.

در جامعه موعود مهدوي، عدالت، يک جريان فرهنگي اصيل و با پشتوانه قرآني و حکومتي است که تخلّف از آن تنها توسط معدودي از افراد که خود محور و منفعت طلب بوده و به دور از تعاليم قرآن و اهل‏بيت‏عليهم السلام پرورش يافته‏اند، صورت مي‏گيرد که حاکميت عدالت پرور با آنها برخورد جدّي مي‏کند و اجازه رشد و نموّ و ريشه دوانيدن به آنها نمي‏دهد و به ويژه از نفوذ آنها به سطوح حاکميّت جلوگيري مي‏کند.

آري عدالتي چنين فراگير و همگاني رَه‏آورد حکومت مهدي منتظرعليه السلام است و بدينسان عالي‏ترين هدف انقلاب امام مهدي‏عليه السلام که پر کردن عالم از عدل و داد بوده است به شکل کامل تحقق خواهد يافت و ظلم و ستم و حق کشي در همه زواياي جامعه حتي در روابط اعضاي خانواده با يکديگر از بين خواهد رفت.

  1. رشد فکري، اخلاقي و ايماني

در بخش قبل گفته شد که همه‏گير شدن عدالت در جامعه به سبب تربيت صحيح افراد و رواج فرهنگ قرآن و عترت در جامعه است و در روايات ما به رشد فکري و اخلاقي و ايماني مردم در حاکميت امام مهدي‏عليه السلام تصريح شده است.

امام باقرعليه السلام فرمود:

«وقتي قائم ما قيام کند دست (عنايت) خويش بر سر بندگان خدا نهد و به برکت آن عقل و خرد آنها به کمال رسد». (2)

همه خوبي‏ها و زيبايي‏ها به دنبال کمال عقل انسان، به دست مي‏آيد زيرا که عقل، پيامبر دروني انسان است که در صورت حاکم بودن آن بر کشور جسم و جان، انديشه و عمل آدمي به سوي صلاح و درستي خواهد رفت و مسير بندگي پروردگار و نيل به سعادت هموار خواهد شد.

از امام صادق‏عليه السلام سؤال شد که عقل چيست؟ فرمود:

«عقل آن حقيقتي است که به سبب آن خداوند عبادت مي‏شود و به راهنمايي آن بهشت به دست مي‏آيد». (3)

آري، امروز مي‏بينيم که در جامعه بدون امام و حاکميت او، شهوات بر عقل، غلبه دارد و نفس سرکش، يگانه فرمانرواي افراد و گروهها و احزاب است و پيامد اين وضعيّت پايمال شدن حقوق افراد و فراموش شدن ارزشهاي الهي است ولي در جامعه موعود و در سايه فرمانروائي حجت خدا، که عقل کلّ است، عقول انسانها، ميدان دار و سکّان‏دار تصميم و اقدام خواهد بود و عقلِ به کمال رسيده جز به خوبي و زيبايي فرمان نمي‏دهد.

  1. اتحاد و همدلي

برابر روايات، جمعيتي که تحت حاکميّت جهاني امام مهدي‏عليه السلام بسر مي‏برند، با هم متحد و صميمي خواهند بود و در زمان بر پايي دولت مهدوي جايي براي کينه و دشمني نسبت به يکديگر در دل‏هاي بندگان خدا نخواهد ماند.

امام علي‏عليه السلام فرمود:

«وَ لَوْ قَدْ قامَ قائِمُنا لَذَهَبْتِ الشَّحْناءُ، مِنْ قُلُوبِ الْعِبادِ * وقتي قائم ما قيام کند، کينه از دلهاي بندگان برود». (4)

در آن زمان ديگر بهانه‏اي براي کينه توزي نيست زيرا که روزگار عدل و دادگري است و حقي از کسي ضايع نمي‏شود و روزگار خردورزي و تعقّل است نه عقل ستيزي و شهوت پرستي. بنابراين زمينه‏اي براي دشمني و کينه‏جويي باقي نمي‏ماند و از اين رو دل‏هاي مردم که تا پيش از اين، پراکنده و دور از هم بود، انس و الفت مي‏يابد و همگان به برادري و اُخوّت قرآني باز مي‏گردند و چونان برادران با يکديگر همدل و مهربان مي‏شوند.

امام صادق‏عليه السلام در وصف روزگار سبز مهدوي فرموده است:

«در آن ايّام خداوند وحدت و اُلفت بين قلوب پريشان و پراکنده برقرار کند». (5)

و اگر دست خدا در کار است ديگر عجيب نيست که اين همدلي و صميميت به جايي رسد که تصور آن در دنياي کنوني که بحران تضادها و کشمکش‏هاي مادّي به اوج خود رسيده است، دشوار باشد.

امام صادق‏عليه السلام فرمودند:

«وقتي قائم ما قيام کند دوستي واقعي و صميميت حقيقي بيان مي‏شود. هر برادری دست مي‏برد و از جيب برادر ايماني‏اش به مقدار نياز برمي‏دارد و برادرش او را منع نمي‏کند». (6)

  1. سلامت جسمي و رواني

يکي از مشکلات بشر امروز بروز بيماري‏هاي سخت و غير قابل علاج است که محصول عوامل گوناگون از جمله آلودگي محيط زيست به سبب به کارگيري سلاح‏هاي شيميايي، اتمي و ميکروبي است. همچنين روابط نامشروع انسانها با يکديگر و نيز از بين بردن جنگل‏ها و آب‏هاي دريا از ديگر عوامل ظهور بيماريهايي مانند جذام، طاعون، فلج، سکته و دهها بيماري ديگر است که بهداشت و درمان پيشرفته امروزي نيز قادر به معالجه آنها نيست. بر بيماري‏هاي جسمي بايد فهرست بلندي از امراض روحي و رواني را نيز افزود که زندگي را براي مردم جهان تلخ و غير قابل تحمل کرده است که اين نيز به سبب روابط غلط حاکم بر جهان و انسانهاست.

در دولت کريمه مهدوي که روزگار عدالت گستري و حکومت فضيلت‏ها و زيبايي‏هاست و روابط بر اساس برادري و برابري شکل مي‏گيرد، بيماري‏هاي جسمي و رواني انسان از بين مي‏رود و قواي بدني و روحي انسان به طور شگفت انگيزي قوي و نيرومند مي‏گردد.

امام صادق‏عليه السلام فرمود:

«هنگامي که حضرت قائم‏عليه السلام قيام کند، خداوند بيماريها را از مؤمنان دور مي‏سازد و تندرستي را به آنان باز مي‏گرداند». (7)

در دولت آن سرور که دانش به گونه‏اي شگفت پيشرفت مي‏کند هيچ بيماريِ لاعلاجي نمي‏ماند و بهداشت و طبّ، رشد چشمگيري خواهد داشت و نيز به برکت وجود حضرت، بسياري از بيماران شفا خواهند گرفت.

امام باقرعليه السلام فرمود:

«هر کس قائم اهل بيت مرا درک کند اگر به بيماري دچار باشد شفا مي‏يابد و چنانچه دچار ناتواني باشد توانا و نيرومند مي‏گردد». (8)

  1. خير و برکت فراوان

از دستاوردهاي بزرگ حکومت قائم آل محمدصلي الله عليه وآله خير و برکت فراوان و بي سابقه است. در بهار دولت او همه جا سبز و خرم گشته و نشاط و حيات مي‏يابد. آسمان مي‏بارد و زمين مي‏روياند و برکات الهي سرشار و بي‏شمار مي‏گردد.

امام صادق‏عليه السلام فرمود:

«خداوند به سبب او (امام مهدي‏عليه السلام) برکات آسمانها و زمين را جاري مي‏کند. در ايام دولت او آسمان مي‏بارد و زمين دانه مي‏دهد». (9)

در سايه حکومت آن حضرت کويري نمي‏ماند و همه زمين‏ها جامه حيات و شادابي به تن مي‏کند.

اين تحول چشمگير و فراواني بي‏نظير به جهت آن است که روزگار مهدي، زمان جوانه زدن نهال پاکي و تقوا و شکوفايي گلهاي ايمان است و مردم در همه اصناف و اقشار تحت تربيت الهي قرار گرفته و روابط خود را بر اساس ارزشهاي خدائي انجام مي‏دهند و خداوند وعده فرموده است که چنين محيط پاکي را از برکات و خيرات، سيراب گرداند.

قرآن کريم در اين زمينه فرموده است:

«وَلَوْ اَنَّ اَهْلَ القُري امَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالْاَرْضِ * اگر مردم شهرها ايمان آورده و تقوا پيشه مي‏کردند درهاي برکات آسمان و زمين را به رويشان باز مي‏کرديم. سوره اعراف آیه 96».

  1. ريشه کن شدن فقر

وقتي همه منابع زميني براي امام مهدي‏عليه السلام آشکار گردد و برکات آسمان و زمين بر مردم زمان او بي‏دريغ جريان يابد و اموال بيت‏المال مسلمين به عدالت تقسيم گردد جايي براي فقر و تهيدستي نمي‏ماند و بشريت در دولت امام مهدي‏عليه السلام براي هميشه از چنگال فقر و نداري رها مي‏شود.

در روزگار او روابط اقتصادي بر اساس برادري و برابري شکل مي‏گيرد و اصل سودجوئي و منفعت‏طلبي شخصي، جاي خود را به حسّ دلسوزي و غمخواري و مواسات با برادران ديني مي‏دهد و در اين حال همه به يکديگر به عنوان اعضاي يک خانواده نگاه مي‏کنند و بنابراين همه، ديگران را از خود مي‏دانند و بوي يگانگي و يکرنگي در همه جا به مشام مي‏رسد.

امام باقرعليه السلام فرمود:

«امام مهدي‏عليه السلام هر سال دو بار به مردم مي‏بخشد و در هر ماه دوبار به آنها روزي و نياز زندگي عطا مي‏کند و در اين کار به مساوات بين مردم عمل مي‏نمايد تا اينکه چنان مردم بي نياز مي‏شوند که هيچ نيازمندي به زکات پيدا نمي‏شود». (10)

از روايات استفاده مي‏شود که عدم نيازمندي مردم به جهت روحيّه قناعت و بي‏نيازي روحي است. به بيان ديگر پيش از آنکه مردم از بيرون، صاحب مال فراوان شوند و بي‏نياز گردند از درون، روح بي‏نيازي در آنها پيدا مي‏شود و به آنچه خداوند از فضل خويش به آنها عطا کرده راضي و خشنود مي‏گردند و بنابراين چشمي به اموال ديگران ندارند.

پيامبر اسلام‏صلي الله عليه وآله در توصيف روزگار دولت مهدوي‏عليه السلام فرموده است:

«خداوند روح بي‏نيازي را در دل‏هاي بندگان قرار مي‏دهد». (11)

اين در حالي است که پيش از ظهور روحيّه آزمندي و زياده‏طلبي عامل مؤثري در رقابت‏هاي غلط و انباشتن اموال بر روي هم و انفاق نکردن آنها به نيازمندان بوده است.

خلاصه اينکه در زمان امام مهدي‏عليه السلام بي‏نيازي از بيرون و درون خواهد بود. از سوئي ثروت سرشار به عدالت تقسيم مي‏گردد و از سوي ديگر قناعت، ويژگي اخلاقي مردمان مي‏شود.

پيامبر اکرم‏صلي الله عليه وآله پس از اينکه درباره بخشش امام مهدي‏عليه السلام به مردم بياناتي فرموده است مي‏افزايد:

«و خداوند دل‏هاي امت محمّدصلي الله عليه وآله را از بي‏نيازي پُر مي‏کند و عدالت مهدوي همه آنها را در بر مي‏گيرد به گونه‏اي که حضرت مهدي‏عليه السلام امر مي‏کند تا ندا دهنده‏اي اعلام کند:

چه کسي نيازمند مال است؟ پس کسي در ميان مردم بر نخيزد مگر يک نفر!

پس امام به او مي‏فرمايد: نزد خزانه دار برو و به او بگو: مهدي‏عليه السلام به تو فرمان مي‏دهد که به من مالي بدهي. پس خزانه دار به او مي‏گويد: جامه‏ات را بياور، تا اينکه وسط جامه‏اش را پُر مي‏کند و چون آن را بر دوش مي‏کشد پشيمان مي‏شود و مي‏گويد: چرا در ميان امت محمدصلي الله عليه وآله من از همه حريص‏تر باشم؛ پس مال را بر مي‏گرداند ولي از او قبول نمي‏شود و به او گفته مي‏شود: ما آنچه عطا کرديم باز پس نمي‏گيريم». (12)

  1. حاکميت اسلام و نابودي کفر

قرآن کريم در سه مورد وعده داده است که خداوند متعال دين مقدس اسلام را جهان‏گير خواهد کرد:

«هُوَالَّذي اَرْسَلَ رَسُولُهُ بِالْهُدي وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ کُلِّهِ * او خدائي است که پيامبرش را با هدايت و دين حق فرستاد تا آن دين را بر همه اديان پيروز گرداند. سوره توبه آیه 33».

و شکي نيست که وعده خداوند انجام شدني و تخلف‏ناپذير است چنانکه قرآن فرموده است:

«اِنَّ اللَّهَ لايُخْلِفُ الْمِيعادَ. سوره آل عمران آیه 9».

ولي روشن است که با وجود همه مجاهدت‏ها و تلاش‏هاي بي‏دريغ پيامبرصلي الله عليه وآله و اولياء خداعليهم­السلام تا کنون چنين رويداد مبارکي به وقوع نپيوسته است و همه مسلمانان اميد دارند که اين روزگار فرا رسد و البتّه اين آرزويي حقيقي است که ريشه در بيانات پيشوايان معصوم‏عليهم السلام دارد.

بنابراين در سايه حاکميّت آن وليّ پروردگار بانگ «اَشهدُ انْ لا اِلهَ الا الله» که پرچم توحيد است و نواي «اَشهدُ انَّ محمّداً رسولُ الله» که علم اسلام است همه جا را فرا خواهد گرفت و اثري از شرک و کفر باقي نخواهد ماند.

امام باقرعليه السلام در توضيح آيه «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمين * و با كفار جهاد كنيد تا فتنه و فساد از روى زمين برطرف شود و دين خدا حاكم باشد و بس، و اگر (از فتنه) دست كشيدند (با آنها عدالت كنيد كه) تجاوز جز بر ستمكاران روا نيست. سوره بقره آیه 193» فرمود:

«تأويل اين آيه هنوز نيامده است و هرگاه قائم ما قيام کند آنکس که زمان او را در يابد، تأويل اين آيه را خواهد ديد و حقیقتاً در آن زمان دين محمّدصلي الله عليه وآله به هرکجا که شب مي‏رسد خواهد رسيد (و عالم گير خواهد شد) به گونه‏اي که بر سطح زمين، اثري از شرک نخواهد ماند همانگونه که خداوند فرموده است؟!». (13)

و البتّه اين جهان شمولي اسلام به سبب حقّانيّت و واقعيت «اسلام» است که در روزگار مهدي‏عليه السلام هر چه بيشتر و بهتر آشکار خواهد شد و همگان را به خود جلب خواهد کرد مگر آنانکه از روي عِناد و سرکشي سر به طغيان بردارند که با شمشير عدل مهدوي که دست انتقام پروردگار است رو به رو خواهند شد.

آخرين نکته در اين بخش آنست که اين وحدت عقيدتي که در پرتو حکومت امام مهدي به دست مي‏آيد زمينه بسيار مناسبي براي تشکيل جامعه واحد جهاني است و جهان به دنبال همين اتحاد و يگانگيِ در اعتقاد، به يک قانون و نظام توحيدي تن مي‏دهد و آن را مي‏پذيرد و سپس در سايه آن، روابط فردي و اجتماعي خود را بر اساس معيارهايي که از يک عقيده و مرام گرفته شده است، تنظيم مي‏کند و طبق اين بيان، وحدتِ عقيدتي و جمع شدن همه مردم در زير يک پرچم و دينِ واحد، يک ضرورت و نياز جدي است که در حکومت امام مهدي‏عليه السلام حاصل خواهد شد.

  1. امنيت عمومي

در حاکميّت امام مهدي‏عليه السلام که دوران فراگيري همه خوبي‏ها در همه عرصه‏هاي زندگي است، امنيّت که از بزرگترين نعمت‏هاي الهي و از عالي‏ترين آرزوهاي انسان است، به دست مي‏آيد.

وقتي مردم از عقيده و مرامي واحد پيروي کنند و در روابط اجتماعي خود به اصول بلند اخلاقي پاي بند باشند و عدالت در تمام مويرگهاي حيات فردي و جمعي بشر جاري گردد، بهانه‏اي براي ناامني و ترس در هيچ بخشي از زندگي باقي نمي‏ماند. در جامعه‏اي که هر کسي به حقوق الهي و انساني خود مي‏رسد و با تجاوز و حق کُشي برخورد قانوني مي‏شود، امنيّت عمومي و اجتماعي شکل مي‏گيرد.

امام علي‏عليه السلام فرمود:

«به دست ما و در حکومت ما روزگار سختي‏ها سپري مي‏گردد، و چون قائم ما قيام کند کينه‏ها از دل‏ها بيرون رود، حيوانات نيز با هم سازگاري کنند. در آن روزگار چنان محيط امني ايجاد شود که زن، با همه زيبای و زيور خود، از عراق تا شام برود؛ و چيزي او را نترساند». (14)

و البتّه براي ما که در روزگار بي‏عدالتي‏ها و کينه توزيها بسر مي‏بريم تصور چنان دورانِ سبزي، بسيار دشوار است ولي چنانکه گفته شد اگر به عوامل آن همه بدي و زشتي بنگريم و بينديشيم که اين عوامل در حاکميّت حکومت حق ريشه کن خواهد شد خواهيم دانست که وعده الهي در تحقق جامعه امن و آرام، حتمي است.

خداوند متعال در قرآن کريم فرموده است:

«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكمُ‏ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فىِ الْأَرْضِ …. وَ لَيُبَدِّلَنهَّم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا * خدا به کساني از شما که ايمان آورده‏اند؛ وعده داده که به يقين در روي زمين، ايشان را خليفه و جانشين خود گرداند؛ … و پس از اينکه در ترس و نگراني قرار داشتند، امن و آرامش را به ايشان عطا فرمايد. سوره نور آیه 55».

و امام صادق‏عليه السلام در معني اين آيه فرموده است:

«اين آيه درباره امام قائم‏عليه السلام و يارانش نازل شده است». (15)

  1. گسترش دانش

در دوران حکومت حضرت مهدي‏عليه السلام، اسرار علمي فراوان در علوم اسلامي و انساني اشکار مي‏شود و دانش بشري به گونه‏اي غير قابل تصور توسعه مي‏يابد.

امام صادق‏عليه السلام مي‏فرمايد:

«علم و دانش، بيست و هفت حرف است و همه آنچه پيامبران آورده‏اند، تنها دو حرف آن است و مردم تاکنون جز با آن دو حرف آشنايي ندارند و هنگامي که قائم ما قيام کند، بيست و پنج حرف ديگر را بيرون آورده و در ميان مردم گسترش دهد و آن دو حرف را نيز به آنها ضميمه ساخته و مجموع بيست و هفت حرف را منتشر خواهد کرد». (16)

بديهي است که رشد و توسعه علمي در همه زمينه‏ها براي انسان روي مي‏دهد و در روايات متعدد اشاراتي آمده که نشان مي‏دهد فاصله دانش صنعتي در آن زمان، با صنعت کنوني، بسيار زياد خواهد بود.

همانگونه که صنعت کنوني با قرن‏هاي پيشين تفاوت چشمگيري دارد.

در اينجا به بعضي از روايات اشاره مي‏کنيم:

امام صادق‏عليه السلام درباره چگونگي ارتباطات در حکومت امام مهدي مي‏فرمايد:

«در روزگار قائم‏عليه السلام مؤمن در مشرق زمين، برادرش را که در مغرب زمين است مي‏بيند». (17)

و نيز مي‏فرمايد:

«هنگامي که قائم ما قيام کند، خداوند قدرت شنوايي و بينايي شيعيان ما را افزايش مي‏دهد به گونه‏اي که آن حضرت از فاصله چهار فرسنگ با شيعيان خود سخن مي‏گويد و آنان سخن او را مي‏شنوند و او را مي‏بينند در حالي که حضرت در جايگاه خود قرار دارد». (18)

و درباره ميزان آگاهي حضرت مهدي‏عليه السلام از احوال مردم به عنوان رئيس حکومت و مسئول تصميم‏گيري و فرماندهي، در روايت آمده است که:

«اگر کسي در خانه خودش سخني بگويد، بيم آن دارد که مبادا ديوارهاي خانه‏اش گزارش دهند». (19)

با توجه به وسايل پيشرفته ارتباطي درک اين روايات آسانتر است ولي روشن نيست که آيا همين وسائل به صورت پيشرفته‏تر به کار گرفته مي‏شود يا سيستم ديگري که پيچيدگي بيشتري دارد جايگزين وسائل امروزي خواهد شد.

—————————————–

(1) بحار الانوار، ج52، ص362.

(2) بحار الانوار،ج52، ص336.

(3) اصول کافی، ج1، ح3.

(4) بحار الانوار، ج10، ص104.

(5) کمال الدین، ج2، باب 55، ح7.

(6) بحار الانوار، ج52، ص372.

(7) بحار الانوار، ح138، ص364.

(8) بحار الانوار، ح68، ص335.

(9) غیبت طوسی، ح149، ص188.

(10) بحار الانوار، ج52، ص390.

(11) بحار الانوار، ج51، ص84.

(12) بحار الانوار، ج51، ص92.

(13) بحار الانوار، ج51، ص55.

(14) خصال، ج2، ص418.

(15) غیبت نعمانی، ح35، ص 240.

(16) بحار الانوار، ج52، ص326.

(17) بحار الانوار، ج52، ص391.

(18) بحار الانوار، ج52، ص336.

(19) بحار الانوار، ج52، ص390.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا