- مسجد النّبى در گذر تاريخ
پيامبر صلى الله عليه و آله از روز دوشنبه، دوازدهم ربيعالأول تا روز جمعه شانزدهم همان ماه، در قريه قبا ماند و پس از پايان بناى مسجد و رسيدن امام على عليه السلام و دخترشان فاطمه عليها السلام، رهسپار مدينه شدند. (1) آن حضرت در فاصله حدود 500 مترى مسجد قبا به سمت مدينه، در محل سكونت قبيله «بنى سالم بن عوف»، در مسجد آنان، نماز جمعه را اقامه كردند.
آن مسجد بعد از اين نماز به «مسجد جمعه» تغيير نام يافت. اين نخستين نماز جمعهاى بود كه به امامت پيامبر صلى الله عليه و آله در مدينه خوانده شد. حضرت رسول صلى الله عليه و آله به سوى شهر رهسپار شد. در اين مسافتِ كوتاه تا داخل شهر، با تقاضاهاى زياد قبايل مختلف براى سكونت در منازل آنان روبهرو گرديد و در پاسخگويى به اين همه شور و اشتياق، انتخاب را ناگزير به تقدير الهى سپرد و با اشاره به شتر خويش (القصوه) فرمود:
«خَلُّوا سَبيلَها فَإِنَّها مَأْمُورَةٌ». «راه شتر را باز بگذاريد كه او مأمور است.» (2)
سرانجام شتر پس از عبور از ميان قبايل مختلف، كنار خانه «ابو ايوب انصارى» زانو زد و اين سعادت بزرگ نصيب اين مرد الهى شد كه پذيراى خاتم پيامبران گردد.
زمينى را كه شتر در آن زانو زد، متصل به خانه ابو ايوب انصارى بود كه به عنوان «مربد» و محل خشكانيدن خرما استفاده مىشد و از آنِ دو يتيم از قبيله بنىنجار، به نامهاى سهل و سهيل فرزندان عمرو بود. اين دو، در پناه و حمايت معاذ بن عفراء قرار داشتند. آن حضرت اين زمين را به رغم اصرار صاحبان آن، كه از جان و دل بر پيامبر صلى الله عليه و آله هبه مىكردند، به ده دينار خريدند. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به مدت هفت ماه يا كمتر، در منزل ابو ايوب ساكن بودند تا اين كه پس از ساخت محل سكونت دايمى ايشان در كنار مسجد، نقل مكان كردند. مساحت اوّليه مسجد را 70* 60 ذراع 4200 ذراع (برابر با 74/ 1021 متر) و ارتفاع ديوارهاى آن را پنج ذراع نوشتهاند كه آن حضرت خودش با كمك مهاجران و انصار، در نخستين روزهاى هجرت به احداث آن پرداختند.
اين مسجد كه ساختن آن تقريباً هفت ماه زمان برد، از نهايت سادگى و پيراستگى برخوردار بود.
تلاش پيامبر صلى الله عليه و آله در اين مورد، باعث مىشد تا همه صحابه، بهطور فعال در ساخت آن مشاركت كنند.
در اين ميان، عمار از همه بيشتر كار مىكرد و اصحاب نيز بر او بار بيشترى مىدادند.
همه صحابه هر كدام يك خشت و تنها عمار دو خشت حمل مىكرد؛ لذا عمار نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت: يا رسول اللَّه، اينان مرا كشتند؛ بر گرده من بارى مىنهند كه خود آن را حمل نمىكنند؛ پيامبر صلى الله عليه و آله خطاب به وى فرمود: اى پسر سميّه، آنان تو را نمىكشند، همانا تو را گروهى باغى و ستمكار مىكشند؛ «إِنِّما تَقْتُلُكَ الْفِئَةَ الباغَيَةِ». (3)
اصحاب پس از بالا بردن ديوارها، سقف مسجد را با شاخههاى نخل پوشانيدند.
بعضى از آن حضرت پرسيدند: آن را مسقّف نكنيم؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: خير، سايهبانى مىخواهم چون عريش (سايبان) موسى. پس از آن، مكانى براى نماز پيامبر صلى الله عليه و آله به سمت بيت المقدس مشخص كردند، آنگاه براى مسجد سه در قرار دادند. درى در آخر مسجد؛ درى كه به آن «باب الرّحمه» و «باب عاتكه» مىگفتند و درى كه بعدها باب جبرئيل عليه السلام نام گرفت. كنار مسجد نيز حجرههايى براى پيامبر صلى الله عليه و آله ساختند و آن حضرت با عايشه و سوده در آن ساكن شد. براى ايشان درى از خانه به مسجد نيز گشودند. (4) آنگاه هر يك از اصحاب، خانهاى كنار مسجد ساختند و درى به داخل آن باز كردند كه راه ورود آنان به مسجد بود. پس از اندك زمانى؛ يعنى قبل از جنگ احد، پيامبر صلى الله عليه و آله به بستن درها، به جز درِ خانه على عليه السلام امر فرمودند: «أَمَرَ بَسَدِّ الْأَبْوابِ إِلَّا بابُ عَلِيّ» لذا تمام درهايى كه به مسجد باز مىشد، جز آن در، مسدود شد.
مسجد پيامبر، از آغاز بنا و احداث، شاهد ماجراهاى مهمّى در تاريخ صدر اسلام بود. آن حضرت در نخستين روزهاى پايانى بناى اين مكان مقدّس، خطبههاى غرّا و كوبندهاى عليه كفر و شرك ايراد فرمودند و سپس در طول يازده سال از هجرت پربركت خود، به منظور رشد و تعالى مسلمانان در سايه مكتب انسانساز اسلام، خطبههاى ديگرى خواندند. در اين مسجد اساسىترين موضوعات مربوط به اداره حكومت اسلامى با حضور پيامبر صلى الله عليه و آله بحث و بررسى مىشد.
دوّمين حادثه مهم در تاريخ اين مسجد، برقرارى پيمان «مؤاخاة/ برادرى» ميان مهاجر و انصار از سوى منادى وحدت بود.
از جمله رويدادهاى مهمّ ديگر، كه مسجدالنّبى صلى الله عليه و آله در آن سالها شاهد بود، «اعلان بسيج عمومى» براى دفاع از اسلام و پاسخگويى به آزار و ايذا و ظلم و ستم وارده از سوى مشركان بود. خداوند تبارك و تعالى با نزول آياتى، كار و زار با مشركان، كه پيامبرش را به ترك خانه و كاشانه خود وادار كردند و هر روز بر آزار و اذيت پيروانش مىافزودند تجويز كرد.
در همين مسجد «وفود»، گروههاى مختلف براى پذيرش اسلام به حضور پيامبر صلى الله عليه و آله مىرسيدند و دهها حادثه ديگر كه ذكر آنها در گنجايش اين مختصر نيست.
- سير تاريخى توسعه مسجد النّبى صلى الله عليه و آله از آغاز تا كنون
1- دوران پيامبر خدا صلى الله عليه و آله (7 ق.)
طول مسجد هفتاد و عرض آن شصت ذرع؛ يعنى برابر با 35* 30 متر بود كه مساحت آن به 4200 ذرع برابر 1020 مترمربع مىرسيد. پيامبر صلى الله عليه و آله در سال هفتم هجرت؛ يعنى پس از بازگشت از غزوه خيبر، به توسعه مسجد پرداختند و سه ستون از سمت غرب و شمال به مسجد اضافه كردند و آن را به صورت مربع درآوردند؛ يعنى طول و عرض آن را به 100 ذرع برابر با 49 متر رسانيدند كه مساحت آن 000/ 10 ذرع برابر با 2450 مترمربع گرديد. افزودههاى پيامبر صلى الله عليه و آله در اين دوران، 1410 مترمربع بوده است.
2- خليفه دوم (17 ق.)
عمر بن خطاب دو ستون از سمت غرب و چند ستون از سمت شمال بر مسجد افزود. وى طول مسجد را به 140 ذراع و عرض آن را به 120 ذراع؛ يعنى برابر با 59* 69 متر مربع رسانيد كه مجموع مساحت آن 16800 ذراع برابر با 4088 مترمربع گرديد.
افزودههاى او به 1654 مترمربع مىرسيد. وى صحنى بدون سقف براى مسجد قرار داد.
براى اين توسعه، خانههاى اطراف و بهويژه برخى از خانههاى همسران حضرت رسول صلى الله عليه و آله را خريد و همه را خراب كرد. عمر بن خطاب در اين توسعه سه در بر درهاى مسجدالنّبى صلى الله عليه و آله افزود.
3- خليفه سوم (29 ق.)
عثمان بن عفان يك ستون از سمت غرب و چندين ستون در سمت قبله، به مسجد افزود و در آنجا محرابى نيز ساخت كه به نام او مشهور گرديد. افزودههاى او تنها از آخر روضه، از سمت مقبره تا ديوار جنوبى كنونى؛ يعنى از رو به روى حجره و مقبره پيامبر صلى الله عليه و آله در شرق تا مكان اوليه باب السّلام در غرب است. وى در سمت شمال نيز مقدار كمى بر صحن مسجد اضافه كرد. بناى توسعه او 500 مترمربع بود كه مساحت مسجد را به 4600 مترمربع مىرساند. در اين زمان، ديوارهاى مسجد با سنگ تزيين و ستونها نيز با سنگهاى منقوش پوشانيده شد. او نخستين كسى است كه مسجد را تزيين كرد. مردم و صحابه مىگفتند: خليفه مسجد رسول اللَّه صلى الله عليه و آله را توسعه مىدهد ولى سنتهاى او را به فراموشى مىسپارد! (5)
4- عمر بن عبدالعزيز (88 ق.)
عمر بن عبدالعزيز، تعميرات و توسعههاى عمدهاى در مسجدالنبى صلى الله عليه و آله انجام داد. وىبقاياى خانههاى همسران پيامبر صلى الله عليه و آله وخانه فاطمه عليها السلام وساير خانههاىچسبيده به مسجد را خريد وبر مسجد افزود. آنگاه حجره و مقبره آن حضرت را محصور ساخت و ديوارى مُخَمَّسْ (پنج ضلعى) گرد آن كشيد. بيشتر افزودههاى او در غرب بود ولى در شرق نيز شش ستون و درشمال چهارده ستون افزود وديوارهاى مسجد را نيز كاشىكارى كرد. مجموع افزودههاى او 2370 متر مربع بود كه مساحت مسجد را به 6950 مترمربع رسانيد.
5- مهدى عباسى (160 ق.)
پس از دوران عبدالملك بن مروان، كسى جز مهدى عباسى به مساحت مسجد نيفزود. وى در سال 160 ق. به والى خود در مدينه فرمان داد تا به توسعه مسجدالنّبى صلى الله عليه و آله بپردازد. او نيز 100 ذراع به شمال مسجد افزود و در جهتهاى ديگر چيزى اضافه نكرد. در مجموع، ده ستون در صحن مسجد و پنج سقف براى زنان در شمال آن قرار داد. افزودههاى او 2450 مترمربع بود و مساحت مسجد را به 9400 مترمربع رسانيد.
6- ملك اشرف قايتباى (845- 900 ق.)
ملك اشرف قايتباى از كسانى بود كه براى ترميم و توسعه مسجد النبى صلى الله عليه و آله تلاش زيادى كرد. وى افزون بر دو نوبت بازسازى پس از آتشسوزى، محدوده وسيعى به حجره شريف پيامبر صلى الله عليه و آله افزود و پيرامون آن را با نرده و يا شبكه محصور كرد. او همچنين با قرار دادن پايههاى ستونها در داخل حجره، گنبدى را بر مقبره مطهّر پيامبر صلى الله عليه و آله بنا كرد كه بعدها سلطان محمود عثمانى گنبد خضراء را بر آن نهاد. توسعه مسجد در اين دوران، از سمت شرق حدود 120 مترمربع بوده است؛ لذا مساحت مسجدالنبى صلى الله عليه و آله را به 9520 مترمربع رسانيد.
7- عثمانى (888- 1280 ق.)
در دوران سلطان سليماول، سليمان و سليم دوم، از پادشاهان معروف عثمانى تعميرات و توسعههاى مختصرى؛ از جمله ترميم گنبدها، منارهها، درهاى ورودى، ستونهاى مسجدالنبى صلى الله عليه و آله، محرابها و … انجام گرفت ولى تعميرات عمده و توسعه مسجد، در زمان سلطان عبدالمجيد عثمانى بود. او از شمال محدودهاى مسقّف بر مسجد افزود كه از مناره مجيديّه تا مناره سليمانيّه امتداد مىيافت. در اين محدوده، مدارس قرآن كريم ايجاد كرد و براى روشن ساختن قنديلها مخازن روغن قرار داد كه در توسعه سعودى، تمام اين آثار خراب شد. باب جبرئيل عليه السلام را قدرى پايينتر باز كرد. وى اين توسعهها را از 1265 ق. آغاز و سرانجام با نوشتن خطوط ديوارها و كاشىكارىها و نماسازىهاى ديگر، آن را در سال 1280 ق. به پايان رسانيد. مقدار افزوده شده به مسجد در اين دوران، 1293 مترمربع بود كه مساحت مسجدالنّبى صلى الله عليه و آله را به حدود 10940 مترمربع مىرسانيد.
8- سعودى (1272- 1416 ق.)
عمدهترين توسعههاى مسجد النبى صلى الله عليه و آله در دوران حكمرانى خاندان آل سعود بود كه مساحت آن را به دهها برابر افزايش داد. در جريان اين توسعهها، كه عمدتاً از زمان ملك عبدالعزيز (1348 ق.) آغاز و در 1379 ش. با دو مرحله توسعه پايان يافت، بسيارى از اماكن تاريخى، خانههاى صحابه و ائمهاطهار عليهم السلام تخريب و در طرح توسعه قرارگرفت.
توسعههاى سعودى بيشتر از سمت شمال، غرب و شرق بود. نخستين توسعه از شوال سال 1370 ق. آغاز شد. در اين توسعه، كه حدود دو سال به طول انجاميد، مساحتى بالغ بر 16 هزار مترمربع تخريب شد كه 6250 متر آن از دوران عثمانىها بود. در مجموع 16350 متر مربع توسعه يافت كه مساحت مسجد به 23570 متر رسيد. مبلغ 30 ميليون ريال سعودى براى خريد خانهها و مغازهها و هموار ساختن زمين هزينه شد. در اين توسعه، دو صحن و دو مناره اضافه شد و 7 خيابان نيز به همراه سه ميدان در اطراف مسجد ساختند.
در سال 1375 ش. از توسعه جديد بهرهبردارى گرديد و 6025 مترمربع به مساحت مسجد افزوده شد.
دومين توسعه در دوران ملك سعود انجام گرفت كه 35000 متر مربع به عنوان نمازگاه به مسجد اضافه شد و در مرحله بعد 5550 مترمربع ديگر مسقّف گرديد.
در توسعه سوم سعودى، كه در دوران ملك خالد بن عبدالعزيز انجام شد، حدود 43000 مترمربع از فضاى اطراف تخريب گرديد. بزرگترين توسعه در دوران فهد بن عبدالعزيز در دو مرحله انجام شد. در اين توسعه كه از 1406 ق. آغاز شد. كليه بازارها، مغازهها و خانههاى تاريخى اطراف مسجد تا شعاع يك كيلومترى، به مساحت 100 هزار مترمربع و به مبلغ 700 ميليون ريال خريده شد و همه آنها تخريب و بر مسجدالنّبى صلى الله عليه و آله و اطراف آن افزوده شد. مجموع آثار تخريب شده در اطراف مسجدالنبى صلى الله عليه و آله تا اين زمان، كه نگارنده آنها را شناسايى كرده، نزديك به چهل اثر تاريخى است. اگرچه جمعيت روز افزون زائران اين مسجد، حكام عربستان را از توسعه ناچار ساخته است اما آنان مىتوانستند براى حفظ آن آثار مهم، كه هويّت تاريخى مسلمانان جهان است، لااقل نام آنها را با نشان يا اسم مكان بر روى سنگفرشها ثبت كنند. اين در حالى است كه هيأتهاى مختلف باستانشناسى عربستان، همه روزه در مناطق شمالى و جنوبى اين كشور در صدد كشف آثار تاريخى دوران قبل از اسلاماند، كه البته بايد حفظ آثار اسلامى براى يك سرزمين اسلامى در اولويت باشد.
در توسعه دوم فهد بن عبد العزيز، پشتبام نيز براى اقامه نماز بازسازى شد، كه 68000 مترمربع مساحت داشت، 8750 متر آن براى گنبدها و بقيه؛ يعنى 58250 مترمربع نيز براى نمازگزاران مهيا شد. اكنون 90 هزار نمازگزار مىتوانند بر روى پشتبام نماز بگزارند و با پلههاى برقى نصب شده در اطراف مسجد، به آن راه يابند. در اين توسعه چندين گنبد متحرّك نيز برفراز شبستانها قرار گرفت كه به وسيله ريلهاى برقى، در هنگام نياز باز و بسته مىشوند. در داخل دو صحن نيز چترهاى متحرك براى ايجاد سايه قرار داده شد. خدمات رفاهى در اطراف مسجد نيز قابل توجه است. در دو طبقه زيرزمين، وضوخانه و دستشويى ساختند و مساحت زيادى در زير صحنهاى پيرامونى مسجد، به منظور ايستگاههاى ماشينها و وسايل نقليه ايجاد شد. علاوه بر آن، در زير مسجد، زيرگذر بزرگى براى ارتباط دو طرف مسجد، احداث شد كه سى ورودى براى آن باز شده است. علاوه بر شبستانهايى كه در اين توسعه به مسجد افزوده شد، بخشهاى عمدهاى به ميدانها و مساحتهاى پيرامونى، براى اقامه نماز اختصاص يافت، كه مساحت آنها به 235000 متر مربع مىرسد و چهارصد هزار نمازگزار در آنجا مىتوانند نماز اقامه كنند. در تمامى سطح مسجد و صحنها و ميدانهاى اطراف، كه محل اقامه نماز است، سيستم بسيار وسيع و پيشرفته خنككننده تعبيه شده است. ايستگاه اين مجموعه عظيم، كه 700 هزار مترمربع را به خود اختصاص مىدهد، در هفت كيلومترى مسجد قرار دارد كه با شبكههاى زيرزمينى، هواى خنك و مطبوع را به ستونها وارد و به فضا منتقل مىكند. در يك جمعبندى، مساحتهاى توسعه در دوران اخير را، كه در دو مرحله انجام شده، مىتوان اينگونه بيان كرد: مساحت افزوده شده به مسجد 100000 مترمربع. پشت بام 67000 متر مربع.- پيرامون مسجد 235000 متر مربع كه مجموع آن به بيش از 400000 مترمربع مىرسد و يك ميليون نمازگزار را در خود جاى مىدهد.
——————-
- ابنهشام، همان، ج 1، ص 494؛ بعضىگفتهاند درقبا چهارده شب ماندهاند. (بحارالانوار، ج 19، ص 106).
- ابن هشام، همان جا، سمهودى، همان، ج 1، صص 256 و 257؛ ابن قيم جوزى، زاد المعاد فى هدى خير العباد، ج 2، ص 143.
- ابن هشام، همان، ج 1، ص 497؛ متقى الهندى، كنزالعمال، ج 16، ص 137.
- ابن قيم جوزى، همان، ج 2، ص 146؛ ابن سعد، همان، ج 1، ص 240.
- بلاذرى، انساب الاشراف، ج 5، ص 38.