- بخل
ماده بخل در مقابل جود و سخاوت است و در لغت به معنای امساک و نگه داشتن اموالی است که نگهداری آنها سزاوار نیست.
بُخل؛ خودداری در جایی است که باید بخشش مال و ثروت کرد و نپرداختن سهمی که باید بر اساس قانون شرع و یا نظر عرف پرداخت نمود.
بخل یکی از رذائل اخلاقی است که انسان را از خرج کردن آنچه در تحت اختیار اوست، منع میکند؛ خواه از حقوق الهی باشد، مانند: زکات، خمس و یا از حقوق خلقی، مانند: هزینههای واجب، بدهیهای که وقت پرداخت آنها رسیده و یا از امور با فضیلت، مانند: صدقه، انفاق برای خانواده و خویشان و همسایگان.
ملاک بخل در سخنی از رسول اعظم صلیاللهعلیهواله مشاهده میشود. حضرت فرمود:
«بخیل کسی است که میخورد و نمیبخشد.» (1)
امام حسن عسکری علیهالسلام نیز فرمود:
«میانهروی اندازهای دارد که اگر از حد [به طرف کاهش] بگذرد بخل به شمار میآید.» (2)
بهانه تراشی و عذرآوردن بیش از اندازه در یاری رساندن به دیگران، نشانهای است که انسان از وجود صفت بخل در درونش آگاه شود.
امام علی علیهالسلام در این زمینه میفرمایند:
«بهانهتراشى بسيار در مصرف کردن مال، نشانه بخل است.» (3)
بخلورزی و پرهیز از انفاق از صفات بسیار ناپسندی است که در قرآن و روایات به شدت مورد نکوهش قرار گرفته است.
رسول خدا در پرهیز از بخل اینگونه سفارش نموده است:
«بخورید و بیاشامید و بپوشید و صدقه بدهید، بیآنکه اسراف کنید و بخل بورزید، زیرا خدا دوست دارد اثر نعمتش را بر بندهاش ببیند.» (4)
- کیفر بخل
به گواهی روایات اسلامی، بخیل آسایش ندارد و بخل باعث بازگشت توانگران به قهقرا و عقبماندگی است.
بخل از صفات کافران است و مایه خسارت خود انسان است. انسانهای بخیل به خود بخل میورزند؛ چرا که از همان فقری که از آن میترسند به واسطه بخل زودتر مبتلا میشوند و در حالی که ثروت زیادی دارند نه غذای خوب میخورند و نه لباس خوب میپوشند و نه وسایل خوب برای زندگی خویش فراهم میکنند، این همان بخلورزی به خویشتن است.
عاقبتِ بخیل گرفتار شدن در سختیهاست به فرموده قرآن در سوره لیل، آیات 8 – 10:
«وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى * وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى * فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى * امّا كسى كه بخل ورزد و (از اين راه) بىنيازى طلبد، و پاداش نيك (الهى) را انكار كند، به زودى او را در مسير دشوارى قرار مىدهيم.»
صفت بخل همچون افساری است که انسان را به سوی اعمال زشت و ناپسند میکشاند. به عنوان مثال انگیزه اصلی تبهکاری و فحشای قوم لوط، بخل و تنگچشمی آنان بوده است.
شخص بخیل از آنجا که آبرو و اعتبار در نزد مردم را، زیادی مال و ثروت میداند با بخلورزی سعی در جمع کردن مال میکند تا آبرویش حفظ شود، غافل از این که با این کار آبرویش را بر باد میدهد.
در دوستی و رفاقت، گذشتن از مال و کمک کردن در مواقع نیاز، لازم است و بخیل این خصلت را ندارد، پس دوستی هم نخواهد داشت.
شخص بخیل از آنجا که به رزقرسانی و اعطای پروردگار خود یقین ندارد، احسان و بذل به نیازمندان را، کم شدن مالش میپندارد.
بخل؛ در قیامت طوقی بر گردن بخیل میشود. خدای متعال در سوره آلعمران، آیه 180 میفرماید:
«وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذينَ يَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لِلَّهِ ميراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبيرٌ * كسانى كه بخل مىورزند، و آنچه را خدا از فضل خويش به آنان داده، انفاق نمىكنند، گمان نكنند اين كار به سود آنها است بلكه براى آنها شر است به زودى در روز قيامت، آنچه را نسبت به آن بخل ورزيدند، همانند طوقى به گردنشان مىافكنند. و ميراث آسمانها و زمين، از آن خداست و خداوند، از آنچه انجام مىدهيد، آگاه است.»
همانا اگر حرصورزی و جمعآوری مال دنیا از حد خود تجاوز کند، همانند طوق آتشینی خواهد بود که نه تنها در آخرت، در همین دنیا نیز شرارههای آن را از آه و سوز گرسنگان و نیازمندان میتوان مشاهده نمود.
- عوامل بخل
– خودخواهی
گاهی انسان در فکر و تلاش برای خودش است اما نه فقط به اندازهای که بخواهد زندگی کند، بلکه هدفش بیشتر جمع کردن است. به عنوان مثال کبوتری که دانه جمع میکند برای اینکه سیر شود، امری طبیعی است و اگر بشر در این حد باشد عادی است ولی یک وقت انسان گرفتار حرص و طمع میشود اینجا دیگر صحبت این نیست که میخواهد برای زندگی خود فعالیت کند بلکه فقط برای اینکه جمع کند، تلاش میکند، چنین آدمی در جایی که میخواهد ببخشد یا احسان کند، دچار بخل میشود، که یک بیماری روانی است.
– مالدوستی همراه با آرزوی دراز
این افراد با این خصوصیات فقط به کسب مال و ثروت و حفظ آن میاندیشند، از این رو دچار بخل میشوند.
- پیامدهای بخلورزی
– دوری از خداوند
بخیل کسی است که خود را از خدا و خلق گسسته و با شیطان، نفس اماره و اموال ذخیره خود، مأنوس گردیده است. به فرموده رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهواله:
«بخیل، از خدا، بهشت و مردم دور و به آتش دوزخ نزدیک است.» (5)
– مشورت نکردن با بخیل
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهواله در سخن حکیمانهای حضرت امام علی علیهالسلام را از مشورت کردن با شخص بخیل نهی فرمودهاند و سبب آن را چنین بیان کردند که:
«هیچ گاه با بخیل مشورت نکن؛ زیرا تو را از هدفت باز میدارد.» (6)
– نداشتن لیاقت برای رهبری
بخیل از آنجا که علاقه زیادی به ثروتاندوزی دارد، نمیتواند مسئولیت رهبری مسلمانان را بر عهده بگیرد؛ زیرا بر بیتالمال طمع میکند.
امیرمؤمنان علی علیهالسلام فلسفه آن را چنین بیان میکنند:
«هرگز روا نیست که انسان بخیل بر ناموس، جان، مال، احکام و قوانین و پیشوایی مسلمانان گمارده شود؛ زیرا بر اموال آنان حرص و ولع میکند.»
– آسایش نداشتن
با توجه به این که بخیل به پروردگارش بی اعتماد و بدبین بوده و نسبت به اموال خود وابستگی دارد، همیشه در نگرانی بسر میبرد که مبادا آنها را از دست بدهد و این امر آرامش روحی را از او میگیرد. امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
«برای بخیل راحتی و آسایشی نیست.» (7)
- درمان بیماری بخل
انسان خردمند، به خوبی درمییابد که بخل یک بیماری خطرناک روحی است و زندگی دنیا و آخرت را به تباهی میکشد، از این رو درمان آن لازم است؛ بهترین نوع درمان هم آگاه شدن از وخامت و ناهنجاری بخل است. بنابراین هر کس خواستار علاج بخل باشد، شایسته است در متون دینی که در نکوهش بخل وارد شده، بسیار تأمل کند و به آنچه که خداوند به عنوان عذاب برای بخیلان یاد نموده، فکر کند.
در صورتی که مرض بخل مزمن باشد، از جمله راههای درمان آن این خواهد بود که خود را به نیکنامی و شهرت به سخاوتمندی فریب دهد و حتی از روی ریا بخشش کند تا نفسش را به طمع شهرت به صفت سخاوت ترغیب و تشویق سازد.
محبت نیز میتواند صفت رذیله بخل را که ناشی از خودخواهی، سردی و بیحرارتی است، درمان کند.
————
1- جامع الأخبار، شعيری، ص 113.
2- بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج 66، ص 407.
3- تحف العقول، النص، ص 81.
4- بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج 70، ص 207.
5- مصباح الشريعة، ص 82.
6- تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص 293.
7- من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 394.