- برتری امامت بر نبوت
- اثبات افضلیت امامت بر نبوت از طریق قرآن (ولایت گوهر نبوت)
امامت از نگاه شیعه دارای شروط خاصی است که هر کسی قابلیت دارا بودن این مقام را ندارد. در نگاه شیعه، امام فردی است منصوب از طرف خداوند، معصوم، دارای علم خدادادی، واسطه فیض و…، که با این توصیفات اگر چه شخصی، حاکم عادلی باشد ولی نمیتواند امام و یا دارای مقام امامت بشود؛ چرا که جمع صفات فوق در انسانهای عادی غیرممکن است و فقط انسانهای محدود، با فضل الهی و مورد نص خداوند متعال و رسولش میتوانند چنین ادعایی را مطرح کنند.
با توجه به تعریف خاص شیعه از امام و امامت معلوم میشود دارنده صفات فوق نه پیامبر، بلکه در ردیف پیامبران خواهد بود و فرق آن دو فقط در دریافت وحی و کتاب آسمانی است، اما ممکن است مقام دارنده صفات امامت از بعض پیامبران بالاتر باشد، بلکه از آیه 124 سوره بقره نیز میتوان به طور قطع این ادعا (برتری امامت بر نبوت) را ثابت کرد.
هنگامی که حضرت ابراهیم علیهالسلام پس از ابتلائات و آزمونهای سخت، مانند افکنده شدن در آتش نمرود، هجرت کردن به سرزمین حجاز و اسکان دادن هاجر و اسماعیل در سرزمینهای خشک و سوزان مکه و قربانی کردن اسماعیل علیهالسلام، سرافراز و پیروز بیرون آمد، خداوند او را به مقام «امامت» و پیشوایی مردم برگزید. در این هنگام حضرت ابراهیم علیهالسلام از خداوند پرسید: آیا از نسل و ذریه من نیز کسی به این مقام و جایگاه انتخاب خواهد شد؟ خداوند ضمن تأیید اجمالیِ آن فرمود: عهد و پیمان امامت شامل افراد «ظالم» از نسل و ذریه او نخواهد شد.
«وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمينَ … * (به خاطر آوريد) هنگامى كه خداوند، ابراهيم را با وسايل گوناگونى آزمود. و او به خوبى از عهده اين آزمایشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم!» ابراهيم عرض كرد: «از دودمان من (نيز امامانى قرار بده!)» خداوند فرمود: «پيمان من، به ستمكاران نمىرسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو كه پاك و معصوم باشند، شايسته اين مقامند) سوره بقره، آیه 124».
اعطای مقام امامت به حضرت ابراهیم علیهالسلام بعد از اعطای نبوت و در اواخر عمر شریف ایشان و بعد از آزمایش و امتحانهای متعدد انجام گرفته است. از این آیه برمیآید که مقام امامت با مقام نبوت متفاوت و از آن برتر و بالاتر نیز هست، چرا که اعطای امامت بعد از مقام نبوت بوده است و اگر عین نبوت بود سخن از اعطای آن بعد از امتحانهای الهی لازم نبود و دلیلی برای به میان آوردن آن وجود نداشت.
امام علیهالسلام هدایتکنندهای است که با امری ملکوتی که در اختیار دارد هدایت میکند، و امامت از نظر باطن یک نحوه ولایتی است که امام علیهالسلام در اعمال مردم دارد، و هدایتش؛ مانند هدایت انبیاء و رسولان و مؤمنان صرف راهنمایی از طریق نصیحت و موعظه حسنه نیست، بلکه هدایت امام علیهالسلام گرفتن دست خلق و به راه راست رساندن است. خداوند در قرآن میفرماید: «آنان را پيشواياني نموديم تا به فرمان ما رهبري كند و انجام كارهاي نيك و نماز و زكات دادن را به آنان وحي كرديم». (1)
در اين آيه تفاوتي بين هدايت نبوي و امام اشاره گرديده، علامه طباطبایي در تبيين آن ميگويد:
«اين آيه ناظر به هدايت امام است. اين هدايت را خداوند از شئون امامت قرار داده، اين هدايت كه در آيه اشاره شده، به معناي راهنمایي نيست. از اينرو هدايتي كه منصب امام است، معنايي غير از رساندن به مقصد ندارد. اين معنا يك نوع تصرف تكويني در نفوس است كه با آن تصرف، راه را براي بردن دلها به سوي كمال و انتقال دادن آنها از موقفي به موقفي بالاتر هموار سازد. چون اين نوع هدايت كه از شئون امام است، تصرفي است تكويني و عملي است باطني، ناگزير مراد از امري كه با آن هدايت صورت ميگيرد نيز امر تكويني خواهد بود، نه تشريعي. معلوم ميشود كه هدايت به امر كه در آيه اشاره شده، از فيوضات معنوي و مقامات باطني است كه مؤمنان به وسيله عمل صالح به سوي آن هدايت ميشوند و به رحمت پروردگارشان آراسته ميگردند. چون امام به وسيله امر، هدايت ميكند، ميفهميم كه خود امام قبل از هر كس آراسته به آن هدايت است. از او به ساير مردم نشر ميشود. به حسب اختلافي كه در مقامات دارند، هر كسي به اندازه استعداد خود از آن بهرهمند ميشود، از اين جا ميفهميم كه امام رابطه ميان مردم و پروردگارشان در اخذ فيوضات ظاهري و باطني است، همان طور كه پيامبر رابط ميان خدا و مردم است در گرفتن فيوضات ظاهري، يعني شرايع الهي. نيز معلوم ميشود كه امام دليلي است كه نفوس را به سوي مقاماتش راهنمايي ميكند، همچنان كه پيامبر دليلي است كه مردم را به سوي اعتقادات حق و اعمال صالح راه مينمايد». (2)
شاهد دیگر برتری امام بر نبی این است که: در روایات صحیح آمده است که حضرت عیسی علیهالسلام که از پیامبران اولوالعزم و دارای مقام نبوت است، هنگام ظهور امام زمان عجاللهتعالیفرجه ظاهر خواهد شد و به آن حضرت اقتدا میکند. در توضیح این مطلب باید گفت: هر چند حضرت عیسی علیهالسلام به حسب ولایت تشریعی افضل است، ولی حضرت مهدی عجاللهتعالیفرجه در ولایت تکوینی افضل است و از این جهت بر پیامبران حتی حضرت عیسی علیهالسلام که یکی از پیامبران اولوالعزم است برتری دارد. شاهد این مطلب پیروی موسای پیامبر علیهالسلام از خضر است که در چند آیه از قرآن کریم بیان شده است. در این آیات آمده است که موسای صاحب شریعت که مقام رسالت را دارا بود و کلیمالله نیز بود، از عبدی از عباد الهی که معلم به علم لدنی بود و صاحب کتاب و شریعتی نبود (حضرت خضر) درخواست میکند که او را به همراهی خودش بپذیرد و آنچه را که خودش میداند به او تعلیم دهد، و خضر به موسی خطاب میکند که شما هرگز تحمل همراهی مرا نداری، بلکه با خطابی شدیدتر به او میگوید مگر نگفتم تو نمیتوانی با من همراه شوی و در نتیجه خطاب شدیدتر از آن این که به موسی علیهالسلام گفت: دیگر بیش از این نمیتوانی با من همراه باشی. در ضمن روایات فراوانی برای تأیید مطلب وجود دارد که به بعضی از آنها اشاره میکنیم:
حضرت رضا علیهالسلام در ضمن اشاره به نکته که ذهنهای مردم برای رسیدن به حقیقت امامت محدود است، تصریح میکنندکه امامت بالاتر از نبوت است و برای این ادعا حضرت به اعطای مقام امامت بعد از نبوت به حضرت ابراهیم علیهالسلام استدلال میکنند:
«همانا امامت [شأنى] است كه خداوند، ابراهيم خليل عليهالسلام را پس از نبوت و دوست خالص خدا شدن، در مرتبه سوم، ويژه او ساخت و فضيلتى است كه با آن بزرگش داشت». (3)
حضرت در ادامه تأکید میکنند چنین مقامی تنها به نسل علی علیهالسلام اختصاص یافته است.
امام صادق علیهالسلام در مقام توصیف اوصاف و مقامات حضرت ابراهیم علیهالسلام به ترتیب به مقامهای: 1. عبد 2. نبی 3. رسول 4. خلیل 5. امام، اشاره و تأکید میکند این مقامها به ترتیب بوده یعنی اول عبد بعد نبی بعد رسول بعد خلیل و در آخر به مقام امامت نائل میآید.
«به تحقیق خداوند قبل از اینکه ابراهیم را به عنوان نبی انتخاب کند، او را به عنوان عبد برگزیده بود؛ و به تحقیق قبل از اینکه او را به عنوان رسول انتخاب کند، او را به عنوان نبی برگزیده بود؛ و به تحقیق قبل از اینکه او را به عنوان خلیل برگزیند، او را به عنوان رسول برگزیده بود؛ و به تحقیق قبل از اینکه او را به عنوان امام برگزیند، او را خلیل خود قرار داده بود؛ و وقتی که همه این مقام ها در او جمع شد و او همه اینها را دارا شد، خداوند فرمود: و او را به عنوان امام برای مردم قرار دادیم.» (4)
در روایتی دیگر امام سجاد علیهالسلام بعد از توصیف خود به ائمه مسلمین، خودشان را «حُجَجُ اللَّه… حجت های خداوند»، «أَمَانُ أَهْلِ الْأَرْض… امان و حافظ اهل زمین»، «بِنَا يُمْسِكُ اللَّهُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْض… واسطه نیفتادن و فرود نیامدن آسمان بر زمین»، «بِنَا يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِنَا يَنْشُرُ الرَّحْمَةَ وَ يُخْرِجُ بَرَكَاتِ الْأَرْض… واسطه نزول باران و انتشار رحمت و خروج برکات و ثمرات زمین» و «لَوْ لَا مَا فِي الْأَرْضِ مِنَّا لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا… واسطه اینکه زمین اهلش را فرو نمیبرد» توصیف میکند که نگاه بلند و عمیق آنان به امامت را میرساند. (5)
این اوصاف از اوصاف اختصاصی امامان است که پیامبران پیشین -جز پیامبر اسلام- بر آنها متصف نبودند. بر اساس این آیه و روایات، شأن امامت از رسالت برتر و بالاتر است.
—————–
1- «و جعلناهم ائمه يهدون بامرنا و اوحينا اليهم فعل الخيرات»؛ سوره انبیاء، آیه 73.
2- المیزان، ج 14، ص 429.
3- «إِنَ الْإِمَامَةَ خَصَ اللَّهُ بِهَا إِبْرَاهِيمَ الْخَلِيلَ بَعْدَ النُّبُوَّةِ وَ الْخُلَّةِ مَرْتَبَةً ثَالِثَةً وَ فَضِيلَةً شَرَّفَهُ بِهَا…»؛ عيون أخبار الرضا عليهالسلام، ج 1، ص 217.
4- «إِنَ اللَّهَ اتَّخَذَ إِبْرَاهِيمَ عَبْداً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ نَبِيّاً وَ إِنَّ اللَّهَ اتَّخَذَهُ نَبِيّاً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ رَسُولًا وَ إِنَّ اللَّهَ اتَّخَذَهُ رَسُولًا قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ خَلِيلًا وَ إِنَّ اللَّهَ اتَّخَذَهُ خَلِيلًا قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ إِمَاماً فَلَمَّا جَمَعَ لَهُ الْأَشْيَاءَ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً…»؛ البرهان في تفسير القرآن، ج 1، ص 324.
5- كمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص 207.