• فصل اول: ديوان‏

بديهى است كه اداره سرزمين پهناور اسلامى، به ‏ويژه پس از عصر فتوحات، نيازمند دستگاه ادارى متمركز، دقيق، پيچيده و گسترده‏اى بود. اين دستگاه ادارى بايد به دقت بردرآمد سرزمين نظارت مى‏كرد، ميزان آن را به دقت به دست مى‏آورد و به تناسب بين كسانى كه از بيت‏المال مستمرى مى‏گرفتند، تقسيم مى‏كرد.

در عين حال، بايد بر اعزام نيرو و سپاه به اطراف سرزمين اسلامى نظارت مى‏كرد و در فواصل زمانى معين به ارسال وجوه مورد نياز سپاهيانى كه در حدود و مرزها مستقر شده بودند، اقدام مى‏كرد.

و همچنین بايد در داخل سرزمين نيز نهادهاى نظارتى بر زندگى مردم نظارت مى‏كردند و دستگاه قضايى نيز به حل و فصل دعاوى مردم مى‏پرداخت و دهها مورد ديگر وظايفى بود كه كل تشكيلات سرپرستى كشور اسلامى به‏عهده داشت.

از ديگر سو، براى شكل دادن به دستگاه پيچيده كشوردارى اسلامى، به زيرساختها و بنيانهايى نيز احتياج بود. بايد معلوم مى‏شد كل درآمد سرزمين هرچند به طور تقريبى چقدر، است و اين مقدار درآمد از چه مساحت زمين، بر اساس چه نوع ماليات و چه موقع به دست مى‏آيد.

بايد وجوه و مسكوكاتى كه در سرزمين رايج بود به گونه‏اى تدوين مى‏شد تا بتوان در تمامى نواحى اين قلمرو پهناور از آن استفاده كرد. راهها، شناسايى و جاده‏ها و پلها ساخته مى‏شد تا دستورهايى كه از مركز خلافت صادر مى‏شد، به سرعت به مقصد برسد.

براين اساس، و با توجه به آرامشى كه به طور نسبى پس از دوران فتوحات در سرزمينهاى اسلامى حاكم شده بود، خلفا اقداماتى براى سروسامان دادن به امور ادارى صورت دادند.

بسيارى از اين اقدامها از سوى خليفه دوم، و با راهنمايى حضرت على عليه السلام، صورت گرفت. از جمله اين اقدامات می توان به این موارد اشاره کرد:

  1. تقسيم سرزمين به واحدهاى سياسى كوچك‏تر و معين و تعيين فرماندار براى هريك؛
  2. تعيين مساحت و اندازه‏گيرى سرزمين، به ويژه نواحى حاصل‏خيز، براى برآورد تقريبى مقدار درآمد سالانه آنها؛
  3. وضع تقويمى جديد براى استفاده در زمينهاى كشاورزى؛
  4. يكسان‏سازى مقياسها، واحدهاى وزن و حجم و مساحت؛
  5. يكسان‏سازى مسكوكات و رواج اوراق بهادار و البته عوامل متعددى از اين دست.

طى سالهاى پس از فتوحات، شهرهاى بزرگى در ممالك اسلامى به‏وجود آمده بودند. اين شهرها، يا ادامه حيات شهرهايى بود كه پيش از اسلام نيز وجود داشت يا به طور كلى پس از اسلام بنيان‏گذارده شده بودند. زندگى مردم در شهرهاى بزرگ آنها را نيازمند مى‏ساخت تا در سايه قوانينى كه بايد دستگاه حكومت وضع مى‏كرد، به زندگى ادامه دهند و زندگى اجتماعى باعث تعدّى حقوق افراد به يكديگر نشود. در هر صورت، با توجه به پيدايش شهرهاى بزرگ، برپايى ديوانها و به طور كلى دستگاه ادارى، يكى از الزامات تمدن اسلامى بود.

  • پيدايش ديوانهاي اسلامي، تعدد و وظايف آنها:

پيش از پرداختن به تاريخچه پيدايش ديوان در اسلام توجه به اين نكته نيز ضروري است كه، اولا در جريان مطالعه ديوانهاي اسلامي توجه به ادامه حيات آنها در سرزمينهاي اسلامي ضروري است، يعني هرگاه با موضوع چگونگي پيدايش ديوان يا ديوانهايي در سرزمينهاي اسلامي روبه رو هستيم بايد به موضوع حيات آنها در طول تاريخ نيز توجه كنيم؛ و دوم اينكه، بسته به گذر روزگاران و هماهنگ با پيچيده تر شدن روابط اجتماعي و اقتصادي مردمان و همسو با افزايش نياز مردم به نهادها و سازمانهاي اجتماعي و مدني، ديوانهاي ديگري نيز در اين سرزمينها به وجود مي آيد.

توجه به اين نكته از آن جهت حائز اهميت است كه ما را با پويايي و تكامل تدريجي جوامع اسلامي در طول تاريخ آشنا مي سازد، زيرا تنها در صورت نياز تدريجي جوامع، سازمانها و نهادهاي جديد پديد مي آيند و اين «نياز» نيز تنها در صورت تكامل همه جانبه جوامع از ديد اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و مانند آن صورت مي پذيرد.

البته در شرايط مختلف جوامع اسلامي با صدمات و تهديدهاي گاه نابود كننده نيز روبه رو شدند، اما با گذشت روزگاران، كه هيچگاه از يك قرن متجاوز نبوده است، بنيانهاي خود را بازسازي كرده و به تجديد حيات خود ادامه داده اند. از مهمترين اين صدمات و روشنتر از همه، يورش سهمگين چنگيز و پس از او هولاكو و پس از او تيمور را مي توان نام برد. در هر سه مورد مدت كوتاهي پس از گذشت يورش و با تجديد نظر در ساختار جامعه، افراد به سرعت جامعه را بازسازي كردند و سازمانها را گاه با روايت و شكلي متفاوت از قبل، دوباره ساختند و مقايسه مجدد شكل حكومتي و اجتماعي شهرها و سرزمينهاي اسلامي، آنهايي كه مورد يورش مغول واقع شدند، قبل و بعد از يورش، ما را با جنبه هاي مختلف اين بازسازي آشنا مي سازد.

به نوشته بسياري از مورخان اسلامي، نخستين كسي كه بايد او را پايه گذار نخستين ديوان در اسلام دانست شخص پيامبر اسلام (ص) است. بر اين اساس، نقش پيامبر (ص) در تشكيل دستگاهي براي تهيه و ارسال نامه هاي مشهور ايشان، براي دعوت صاحبان قدرت آن زمان به دين اسلام، را بايد نخستين اقدام در تأسيس ديوان انشا و نخستين ديوان اسلامي به شمار آورد. اگرچه به اين موضوع نيز بايد توجه كرد كه گذشته از اهميت تأسيس «نخستين» ديوان اسلامي، پيچيدگي جامعه اسلامي در نخستين سالهاي تأسيس مانع از آن مي شد كه بتوان تنها با يك ديوان و سازمان حكومتي جامعه را اداره كرد. بنابراين، موضوع تأسيس نخستين ديوان اسلامي را از اين ديد نيز بايد مورد توجه قرار داد.

  • ديوان خراج يا استيفا:

يكى از نخستين ديوانهاى تشكيل‏ شده در اسلام، كه در عين حال يكى از مهم‏ترين آنها نيز به‏شمار مى‏رود، «ديوان خراج» يا «استيفا» نام داشت. وظيفه اين ديوان سرپرستى بخش بزرگى از امور مالى سرزمينهاى اسلامى بود. در اين ديوان فهرستى وجود داشت كه اموال و داراييهاى سرزمين اسلامى در آن نوشته مى‏شد. چگونگى گردآورى خراج از سرزمينها، حواله كردن آنها به مركز خلافت، چگونگى تقسيم آن بين مسلمانان، و رتبه‏بندى مسلمانان براى تعيين خراج دريافتى، ازجمله وظايف اين ديوان بود.

با گسترش سرزمينهاى اسلامى و آشنا شدن مسلمانان با روشهاى اقتصادى ديگر، از جمله انواع روشهاى بهره‏بردارى از زمين، به مرور ايام وظايف ديوان خراج نيز گسترده‏تر و در عين حال، پيچيده‏تر مى‏شد. در دوره‏اى از زمان، محاسبه عايدات عمومى كشور، تنظيم و برآورد هزينه‏ها و نظارت بر خرج آنها، فهرست‏بردارى از اموال افراد سرشناس به‏ويژه سلاطين و حاكمان، و نيز اعزام افراد به نقاط مختلف كشور براى گردآورى ماليات، از وظايف ديوان خراج به حساب مى‏آمد.

ديوان خراج يا استيفا در نقاط مختلف سرزمينهاى اسلامى، از ايران تا اسپانيا، وجود داشت. در سرزمينهايى كه اين ديوان به نام ديوان استيفا ناميده مى‏شد، سرپرست آن مستوفى، مستوفى خاصه يا مستوفى‏الممالك نام داشت. در ايران تا سده دوازدهم هجرى، يعنى تا هنگام آشنا شدن ايرانيان با مبانى تمدن جديد و تغيير ساختار ادارى كشور به تقليد از غرب، اين نهاد وجود داشت و به كار خود ادامه مى‏داد.

  • ديوان بريد:

به نظر مى‏رسد مسلمانان طراحى تشكيلاتى ديوان بريد را از ايرانيان يا از روميان آموخته باشند. وظايف اين ديوان در دوره اسلامى بسيار متعدد و البته مهم بوده است. ازجمله وظايف‏ اين ديوان خبررسانى، انتقال فرمانها و اخبار از اطراف و اكناف سرزمين به مركز خلافت و اعمالى از اين دست بوده است. به مرور زمان بر وظايف اين ديوان نيز افزوده شد و آن را به يكى از عناصر مهم امنيتى سرزمينهاى اسلامى تبديل كرد. با توجه به اهميت بسيار زياد خبردار شدن از اتفاقاتى كه در اطراف و اكناف سرزمين روى مى‏داد، به مرور زمان وظيفه خبررسانى، و در شكل رشد يافته و پيچيده‏تر آن، وظيفه جاسوسى از نقاط مختلف به عهده اين ديوان نهاده شد. از اين جهت، اين ديوان به يكى از مهم‏ترين ستونهاى نگاهبانى از قلمرو سرزمين درآمد و صاحب بريد، مسئول و رئيس اين ديوان، يكى از چهار ركن برپايى خلافت ناميده مى‏شد.

از ديگر سو، براى تسريع در امر خبررسانى و آگاه شدن از اتفاقاتى كه در اقصى نقاط سرزمين مى‏افتاد، خلافت اسلامى به طراحى و ساخت شبكه گسترده‏اى از راهها، و در عين حال، برپايى كاروانسراهايى در نقاط مختلف اقدام كرد. در هر كدام از اين كاروانسراها هميشه تعدادى اسب تيزرو حاضر و آماده وجود داشت تا به محض رسيدن يك پيك از مسافتى دور به يكى از آنها، اسب او با اسب تازه نفسى تعويض شود و پيك بدون معطلى به راه خود ادامه دهد. در منابع اشاره شده است كه اين پيكها مى‏توانستند مسافتهايى را مافوق تحمل انسانهاى عادى بدون استراحت پشت سر بگذارند.

  • ديوان انشا:

اين ديوان در نقاط مختلف سرزمينهاى اسلامى به نامهاى «ديوان رسائل»نيز ناميده مى‏شد. مهم‏ترين وظيفه اين ديوان تنظيم و ارسال نامه‏هاى دولتى، به‏ويژه فرمانهاى خليفه مسلمين به سراسر نقاط قلمرو عالم اسلام بود. اما به مرور زمان بر وظايف اين ديوان نيز افزوده شد. از نظر تاريخى، چنين به نظر مى‏رسد اين ديوان نخستين ديوانى باشد كه در اسلام، در صدر اسلام و در طول حيات پيامبر صلى الله عليه و آله، پديد آمده است. روش ايشان در برپايى دستگاهى براى تهيه و ارسال نامه‏هايى به سران و بزرگان تمدنهاى همسايه شبه‏جزيره عربستان، به‏عنوان الگويى براى برپايى اين ديوان، شاهد و سندى است كه قائلان به نخستين ديوان اسلامى، در اين زمينه مطرح مى‏كنند.

  • ديوان جِيش:

اين ديوان كه به نام «ديوان جُند» نيز ناميده شده در زمان خلافت خليفه دوم برپا شد. وظيفه اين ديوان، در آغاز پيدايش، سرشمارى و تهيه فهرستى از نام مردمانى بود كه در جنگهاى صدر اسلام شركت مى‏كردند؛ تا با در دست داشتن آمارى صحيح از آنها هزينه بيت‏المال مسلمين بررسى شده و ميزان سهم هر يك از مردم از بيت‏المال روشن شود. در تهيه اين فهرست آنچه مورد توجه قرار مى‏گرفت، نزديكى مردمان به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله بود.

به مرور زمان بر وظايف اين ديوان نيز افزوده شد. سرپرستى امور لشكرى مسلمين، تهيه انواع آمارها از تعداد جنگاوران، تعداد كشته‏شدگان، زخميان و وظيفه وجوه پرداختى به هر كدام از جنگاوران ازجمله وظايف اين ديوان بود. سرپرست اين ديوان «ناظر الجيش» ناميده مى‏شد.

  • ديوان بيت‏المال:

اين ديوان در آغاز تنها محل خاصى براى نگاهدارى اموال منقولى بود كه از محل خراج يا جزيه يا درآمدهاى ديگر به دست مى‏آمد و بايد بين مسلمين تقسيم مى‏شد. در زمان خلافت عمر، بخشى از مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله به‏عنوان محل حفظ بيت‏المال انتخاب شد و چند تن نيز براى نگاهبانى آن گمارده شدند. به مرور زمان اين نهاد به يكى از مهم‏ترين نهادهاى مالى حكومت اسلامى تبديل شد و مديريت خاصى بر آن اعمال مى‏شد. ديوان بيت‏المال درآمدها و مصارف معينى داشت. در يك تقسيم‏بندى كلى، درآمدهاى اين ديوان به سه دسته «فى‏ء»، «غنيمت» و «صدقه» تقسيم مى‏شد.

مصارف آن نيز عبارت بود از تهيه نيازمنديهاى مردم و بالا بردن سطح زندگى مسلمانان. در مراتب بعدى بيت‏المال بايد به مصرف حقوق رزمندگان اسلام، تهيه اسلحه آنان، اداره زندگى فقراى مسلمان و آزادسازى اسيران مسلمان و مانند اينها مى‏رسيد.

روشن است كه اداره تمام سرزمينهاى اسلامى با اين چند ديوان ممكن نبود و طبيعى است كه ديوانهاى متعددى در تمام سرزمينهاى اسلامى وجود داشت كه هر يك وظايفى، اما كوچك‏تر از وظايف چند ديوان مهمى كه بر شمرديم، برعهده داشتند. برخى از اين ديوانها، عبارت بودند از:

ديوان نفقات: اين ديوان مسئول بررسى هزينه‏ها و حسابهاى مالى كاركنان دولت و برخى ديوانهاى كوچك‏تر زيردستى خود بود.

ديوان اقطاع: وظيفه اين ديوان بررسى و نظارت بر اداره زمينهاى حاصل‏خيزى بود كه از سوى مركز خلافت براى كشت‏وكار در اختيار افراد ديگر قرار داده مى‏شد.

ديوان عرض: تشكيلات اين ديوان دفترى بود كه مربوط به سپاهيان مى‏شد و اسامى آنان در دفترى نوشته مى‏شد تا در موقع لزوم از سرنوشت آنان آگاهى حاصل شود.

ديوان العمائر يا ديوان الابنية المعمورة: وظيفه اين ديوان بررسى عمر ساختمانها و بازسازى آنها و آبادان بودن هميشگى ساختمانهاى شهر بود.

ديوان مظالم: اين ديوان نيز به نوبه خود از ديوانهاى مهم سرزمينهاى اسلامى به شمار مى‏آمد.

وظيفه اين ديوان رسيدگى به شكايات و كيفرخواستهاى طرح شده از سوى مردم بود. به عبارت ديگر، اين ديوان وظيفه نهاد دادگسترى امروزى را به‏ عهده داشت. مسئول و رئيس اين ديوان، قاضى، و در مراتب عالى‏تر قاضى‏القضات نام داشت.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا