- اصل كرامت
كرامت به معناى بزرگوارى، و نزاهت از پستى و فرومايگى و برخوردارى از اعتلاى روحى است؛ و خداى تبارك و تعالى انسان را مفتخر به آفرينشى كريم كرده است تا در زمينه كرامت نفس به كمالات الهى دست يابد.
«وَ لَقَدْ كَرَّمْنَا بَنىِ ءَادَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فىِ الْبرَّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلىَ كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلاً * ما آدميزادگان را گرامى داشتيم و آنها را در خشكى و دريا، (بر مركبهاى راهوار) حمل كرديم و از انواع روزيهاى پاكيزه به آنان روزى داديم و آنها را بر بسيارى از موجوداتى كه خلق كردهايم، برترى بخشيديم. سوره اسراء آیه 70».
از آنجا كه يكى از راههای تربيت و هدايت، دادن شخصيت به افراد است، خداوند کریم در این آيه به بيان شخصيت والاى نوع بشر و مواهب الهى نسبت به او مىپردازد، تا با توجه به اين ارزش فوق العاده به آسانى گوهر خود را نيالايد و خويش را به بهاى ناچيزى نفروشد.
انسان داراى كرامتى ذاتى است و اين برترين سرمايه وجودى را مى تواند شكوفا كند يا از دست بدهد. انسان روحا و فطرتا به سمت كرامت گرايش دارد و از پستی بيزار است و كمال آدمى در اين است كه كرامتش رشد يابد و از امور پست دور گردد.
- چرا انسان برترين مخلوق خدا است؟
پاسخ اين سؤال چندان پيچيده نيست، زيرا مىدانيم تنها موجودى كه از نيروهاى مختلف، مادى و معنوى، جسمانى و روحانى تشكيل شده، و در لابلاى تضادها مىتواند پرورش پيدا كند، و استعداد تكامل و پيشروى نامحدود دارد، انسان است.
حديث معروفى كه از امير مؤمنان على ع نقل شده نيز شاهد روشنى بر اين مدعا است:
«خداوند خلق عالم را بر سه گونه آفريد: فرشتگان و حيوانات و انسان، فرشتگان عقل دارند بدون شهوت و غضب، حيوانات مجموعهاى از شهوت و غضبند و عقل ندارند، اما انسان مجموعهاى است از هر دو تا كدامين غالب آيد، اگر عقل او بر شهوتش غالب شود، از فرشتگان برتر است و اگر شهوتش بر عقلش چيره گردد، از حيوانات پستتر» (1)
در اينجا يك سؤال باقى ميماند و آن اينكه آيا همه انسانها از فرشتگان برترند؟ در حالى كه گروهى بى ايمان و شرور و ستمگر هستند كه از پستترين خلق خدا محسوب مىشوند و به تعبير ديگر آيا بنى آدم در آيه مورد بحث همه انسانها را شامل مىشود يا تنها گروهى از آنها را.
پاسخ اين سؤال را در يك جمله مىتوان خلاصه كرد، و آن اينكه: آرى همه انسانها برترند، اما بالقوه و بالاستعداد، يعنى همگى اين زمينه و شايستگى را دارند، حال اگر از آن استفاده نكنند، و سقوط نمايند مربوط به خودشان است.
- كرامت محور تربيت
خداى متعال كريم است و به آدمى گوهر كرامت بخشيده است و او را بر اساس كرامت تربيت مى كند.
«تَبَارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِى الجَلَالِ وَ الْاكْرَام * بزرگوار و مبارك نام پروردگار تو که داراى صفات جلال و جمال است. سوره رحمان آیه 78».
خداى سبحان داراى صفت كرامت است، و خدايى كه كريم است، معلم انسانهاست و برنامه خود را هم به دست سفراى كريم داد.
«بِأَيْدِى سَفَرَةٍ * كِرَامِ بَرَرَة * به دست فرشتگانى كريم و نيكوكار. سوره عبس آیات 16 و 15».
بنابراين فرشتگان كه حاملان پيام و مسير وحى اند، كريمند. يعنى وحى الهى از مجراى كرامت عبور كرده و به شما رسيده است و در بين راه هيچ گونه آسيبى نديده است، زيرا سفراى وحى، گذشته از كرامت، داراى وصف ممتاز امانتند.
پس خداى اكرم مبداء قرآن است خود قرآن نيز كتابى است كريم. مسيرى هم كه اين كتاب از آن مى گذرد، معبر كرامت است، و انسان كاملى كه اين كتاب را تحويل گرفته است تا معلم شما باشد و معارف آن را به شما بياموزد، او هم كريم است.
«إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَريم * كه اين قرآن گفتار رسول بزرگوارى است. سوره حاقه آیه 40».
بنابراين همه مبادى و علل و لوازمى كه در متن يا حاشيه اين كتاب قرار دارند، همراه با كرامتند؛ و اين خود، شاهد قطعى است بر اينكه خداى سبحان مى خواهد انسانها را همانند فرشته ها به مقام والاى كرامت برساند، لذا برنامه انبيا تكريم انسانهاست. و نشانه اش آن است كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
«من مبعوث شدم تا راه انبياى پيشين را تتميم كنم، آنها آمدند و انسانها را با كرامت آشنا كردند، و چون دين من تام و كامل است، بلكه اتم و اكمل اديان است، پس كار من هم، تتميم مكارم اخلاقى است». (2)
رسالت همه پيام آوران الهى اين بوده است كه نفوس آدميان را به كرامت برسانند و آنان را از پستی و حقارت برهانند؛ و رسالت پيامبر اكرم (ص) اين بود كه اين كرامت را به كمال برساند. بنابراين محور تربيت پيامبر بر كرامت انسانها و دعوت به كرامتهاى اخلاقى قرار داشت. شيخ طوسى (ره) به اسناد خود از على (ع) روايت كرده است كه پيامبر اكرم (ص) فرمود:
«بر شما باد كه كسب كرامتهاى اخلاقى كه همانا خداى عزوجل مرا بدانها برانگيخته است». (3)
رسول خدا (ص) كريمترين خلق خدا و گرامىترين پيام آور الهى، اساس رسالتش بر كرامت مردمان بود. آن كريم ترين انسانها، همه دوران رسالت خود را در دعوت به كرامتهاى اخلاقى گذراند و مردمان را با رشد كرامتهايشان به سوى خدا متحول ساخت، چنانكه اكثم بن صيفى معروف به حكيم عرب در دوران جاهليت وقتى پسر خود را فرستاد تا احوال دعوت پيامبر را بررسى كند و از وى در اين باره جويا شد، او احوال دعوت پيامبر را چنين توصيف كرد:
«او را در حالى ديدم كه به مكارم اخلاق فرمان مى داد». (4)
كمال آدمى و اصلاح رفتارى او در گرو رشد كرامت وى است و انسان در زمينه كرامت به فضايل ديگر دست مى يابد و انسان بى كرامت از همه فضايل محروم مى ماند و در گنداب تباهيها غرق مى شود. از اين روست كه اوصياى پيامب ر(ص) بر آن تأكيدها كرده اند. از امير مؤمنان على (ع) چنين روایت شده است:
«بر شما باد به مكارم اخلاق زيرا آن است كه سبب والايى و برتری است». (5)
امام حسين (ع) مظهر كرامتهاى انسانى، در خطبه اى فرموده است:
«مردم! در كسب مكارم اخلاق بر يكديگر پيشدستى كنيد». (6)
برنامه هاى تربيتى بايد به گونه اى تنظيم شود كه نه تنها با كرامت انسانى منافات نداشته باشد، بلكه در جهت رشد، تكميل و اتمام آن باشد.
- راه كرامت
كرامت انسان در طاعت خداست. بايد به انسان آموخت كه جز در برابر خدا سر خم نكند و جز او را بندگى ننمايد تا گوهر كرامتش آسيب نبيند و به رشد و كمال خود برسد.
انسان با اطاعت خداى كريم به اعتلاى روحى مى رسد و از پستى و فرومايگى پاك مى شود. در كتاب شريف مصباح الشريعه از امام صادق (ع) چنين نقل شده است:
«كرامت در فرمانبردارى خدا و خوارى و پستی در نافرمانى اوست».
كرامت حقيقى در اطاعت و بندگى است و آن مزيتى كه مزيت حقيقى است و آدمى را بالا مى برد و به سعادت حقيقى اش كه همان زندگى پاك و ابدى در جوار رحمت پروردگار است مى رساند، پروا داشتن از خدا و پاس داشتن حرمتهاى الى و تقواپيشگى است. خداى سبحان تقوا را راه تحصيل كرامت معرفى كرده و با كرامت ترين مردمان را با تقواترينشان اعلام كرده و فرموده است:
« إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَئكُم * هر آينه گرامى ترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست. سوره حجرات آیه 13».
انسان با پرهيزگارى كرامت ذاتى خود را حفظ مى كند و رو به كمال مى برد و خداوند تقوا و فجور آدمى را بدو الهام كرده است تا راه كرامت بر وى هموار شود.
«وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّئهَا * فَأَلهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَئهَا * سوگند به جان آدمى و آن كس كه آن را (آفريده و) منظّم ساخته، سپس فجور و تقوا (شرّ و خيرش) را به او الهام كرده است. سوره شمس آیات 7 و 8».
پس هر انسانى را به فجور و تقواى نفسانى ملهم شده كه ناظر به مسائل اخلاقى و گرايشهاى عمل صالح است. خداوند هم انسان را با بينش توحيدى و الهى آفريد و هم با گرايش اخلاقى.
پس خداى سبحان، انسان را طورى آفريد كه اگر گرد پستی دنياطلبى روى چهره آينه جانش ننشيند، هم خدا را مى بيند، هم خدا را مى طلبد. هم تقوا را مى شناسد، هم راه فجور را؛ و هم از فجور مى رهد و به تقوا مى رسد. وقتى به تقوا رسيد كريم مى شود، چون مدار كرامت، تقواست. در غير محور تقوا، كرامت نيست. بنابراين مايه كرامت كه تقواست، به نهاد انسانى الهام شده است، همچنان كه فجور كه مايه پستی است، اعلام شده است.
بنابراين بايد زمينه و عوامل شكوفا شدن كرامت آدمى را فراهم كرد و گرايش او را به كرامت رشد داد و با روشهايى كريمانه با انسان رفتار كرد. خداى متعال فرمان مى دهد كه در همه امور رفتارى كريمانه داشته باشيد تا مردم با كرامت رشد كنند و از دنائت دور شوند.
«وَ قُل لِّعِبَادِى يَقُولُواْ الَّتىِ هِىَ أَحْسَن * و به بندگانم بگو: آنچه را كه بهتر است بگويند. سوره اسراء آیه 53».
خداوند راه و رسم كريمان را توصيف مى كند تا راه كرامت بخوبى روشن گردد و روشهاى كريمانه مشخص شود.
«وَ عِبَادُ الرَّحْمَانِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلىَ الْأَرْضِ هَوْنًا وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَهِلُونَ قَالُواْ سَلَامًا * وَ الَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَ قِيَامًا * وَ الَّذِينَ إِذَا أَنفَقُواْ لَمْ يُسْرِفُواْ وَ لَمْ يَقْترُواْ وَ كَانَ بَينَ ذَالِكَ قَوَامًا * وَ الَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا ءَاخَرَ وَ لَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتىِ حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقّ وَ لَا يَزْنُونَ وَ مَن يَفْعَلْ ذَالِكَ يَلْقَ أَثَامًا * وَ الَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذَا مَرُّواْ بِاللَّغْوِ مَرُّواْ كِرَامًا * و بندگان خداى رحمان كسانى اند كه بر زمين با فروتنى و نرمى راه مى روند، و چون نادانان ايشان را (به سخنى ناروا) مخاطب سازند، به ملايمت و بزرگوارى پاسخ مى دهند. و آنان كه شب را براى پروردگار خويش در سجده و به نماز ايستاده به روز آرند. و كسانى كه هر گاه انفاق كنند، نه اسراف مىنمايند و نه سختگيرى بلكه در ميان اين دو، حدّ اعتدالى دارند. و آنان كه با خداى يكتا خداى ديگر نپرستند. و انسانى را كه خداوند خونش را حرام شمرده، جز بحق نمىكشند و زنا نمىكنند و هر كس چنين كند، مجازات سختى خواهد ديد! و آنان كه گواهى دروغ (باطل و به ناحق) ندهند و چون با لغو و بيهودگى رو به رو شوند با بزرگوارى بگذرند. سوره فرقان آیات 72 تا 63».
براى آنكه انسان كريم شود بايد كرامت ببيند؛ در خانواده، در مدرسه، در جامعه و غيره. راه و رسم پيامبر اكرم (ص) در تربيت مردمان بر كرامت بخشيدن به آنان استوار بود.
حضرت امام حسين (ع) گويد از پدرم از مجلس رسول خدا (ص) پرسش كردم، فرمود:
«رسول خدا (ص) در هيچ مجلسى نمىنشست و برنمىخاست مگر به ياد خدا، جايگاهى مخصوص براى خود تعيين نمى كرد و از اين كار منع مى كرد. چون به گروهى كه نشسته بودند مى پيوست همان جا كه رسيده بود (پايين مجلس) مى نشست و ديگران را هم به اين رفتار فرمان مى داد. به تمام همنشينان خود توجه داشت به گونه اى كه هيچ كس احساس نمى كرد كه كسى در نظر پيامبر از او گرامىتر است. هر كس براى عرض حاجتى او را مىنشاند يا بر پا نگه مىداشت، تحمل مىكرد تا خود آن شخص برگردد. هر كس نيازى داشت، او را رد نمى كرد تا آنكه نيازش را برآورد يا با گفتارى ملايم روانه اش سازد. گشاده رويى و خوش خلقى پيامبر چنان مردم را فراگرفته بود كه او را چون پدر ى مهربان براى خود مى دانستند. همگان نزد او در حق يكسان بودند. محضر و مجلس او سراسر گذشت، حيا، راستى و امانت بود، و در آن صداها بلند نمى شد و حرمت همگان محفوظ بود. و لغزش و اشتباه كسى فاش نمى شد؛ اهل مجلس همه با هم عادلانه رفتار مى كردند، و كسى با كسى جز با تقوا برترى نداشت؛ همگان فروتن بودند، و سالخوردگان را احترام مى كردند، و با خردسالان مهربان بودند، و نيازمندان را بر خود ترجيح مى دادند، و افراد غريب را نگهدارى و رسيدگى مى كردند». (7)
مربيان الهى تأكيد داشتند كه همه رفتارها بر اساس كرامت باشد تا جايى كه از امام صادق (ع) روايت شده است كه فرمود:
«هر كه نزد برادر مسلمانش رود و او وى را گرامى دارد، همانا خداى عزوجل را گرامى داشته است». (8)
پيشوايان حق به هيچ وجه اجازه تحقير كردن به كسى نمى دادند و مسلمانان را از اينكه يكديگر را سبك كنند و كوچك بشمارند، پرهيز مى دادند تا روابط انسانى روابطى مبتنى بر كرامت باشد و زمينه رشد كرامتها فراهم شود. از پيامبر اكرم (ص) روايت شده است كه فرمود:
«مبادا فردى از مسلمانان را كوچك بشمارند و تحقير كنيد كه كوچك آنان نزد خدا بزرگ است». (9)
پيامبر اكرم (ص) بر حفظ و رشد كرامتها از دوران كودكى بسيار تأكيد مى كرد، زيرا به نيروى كرامت است كه مى توان افرادى سالم، مستقل، آزاد، با شرافت و صاحب فضيلت تربيت كرد، آن حضرت مى فرمود:
«فرزندان خود را كرامت كنيد و با آداب نيكو با آنها معاشرت نماييد». (10)
اگر كودك كرامت ببيند و شخصيت حقيقى اش احترام شود، از پستى و فرومايگى دور مى شود و به اعتلاى روحى مىرسد و راست و مستقيم و با فضيلت مى گردد. البته كرامت كودكان بايد همه جانبه و واقعى باشد. پيامبر اكرم (ص) فرموده است :
«وقتى نام فرزندتان را مىبريد او را گرامى بداريد و در مجلس خود براى او جاى باز كنيد و احترامش نماييد و نسبت به او رو ترش نكنيد». (11)
اين همه تأكيد براى آن است كه همه فضيلتها در زمينه كرامت شكوفا مى شود و همه رذيلتها در زمينه پستی.
- نتايج كرامت و يا حقارت نفس
بهترين و استوارترين اساس براى تربيت، كرامت انسانها و دوری آنها از حقارت نفس است. انسان به سبب كرامتش از دنياى پست كه ريشه همه پستيها و گناهان است آزاد مى شود و خود را برتر از آن مى يابد كه تن به حقارتهاى دنيايى دهد. دنيا در چشم انسان حقير بزرگ مى نمايد و چنين انسانى تسليم دنيا مى شود؛ و دنيا در چشم انسان كريم خرد مى نمايد و چنين انسانى هرگز دل به دنيا نمى بندد. از امام باقر (ع) روايت شده است كه فرمود:
«هر كه كرامت نفس داشته باشد، دنيا در چشمش كوچك است؛ و هر كه حقارت نفس داشته باشد، دنيا در چشمش بزرگ است». (12)
انسان به ميزانى كه پست و حقير مى شود، به پستيها و حقارتها ميل مى كند، از اين رو بهترين راه دور كردن انسان از امور پست سير دادن او به امور والا، كرامت بخشيدن به انسان و رشد كرامتهاى اوست. امام زين العابدين (ع) فرموده است:
«هر كه كرامت نفس داشته باشد، دنيا نزد او حقير و ناچيز است». (13)
بدين ترتيب راهى استوار براى اتصاف آدميان به فضايل و كمالات وجود دارد و آن تربيتى است كه همه وجوهش بر كرامت بنا شود. انسان كريم بر اداره خويش توانا مى شود و تن به پستى و گناه نمى دهد. در سخنان نورانى امير مؤمنان (ع) چنين آمده است:
«كريم كسى است كه از حرامها دورى گزيند و از عيبها پاك باشد». (14)
انسان وقتى كرامت ببيند، ميل به مكارم در او شكوفا مى شود و خود را برتر از آن مى بيند كه به سوى حرامها كه پستى آور است ميل كند.
همچنین، كسى كه شخصيت انسانى و شرافت معنوى دارد، در پى اميال حيوانى و تمايلات نفسانى نمى رود و ارزشهاى انسانى و معنوى خود را بدين امور زير پا نمى گذارد، چنانكه امير مؤمنان (ع) فرموده است:
«هر كه كرامت نفس داشته باشد، شهوات و تمايلات نفسانى اش نزد او خوار و حقير است». (15)
انسان كريم خدايى را كه كريمترين است و كرامت موهبت اوست نافرمانى نمىكند و گوهر كرامت را به معصيت نمى آلايد. به بيان على (ع):
«هر كه كرامت نفس داشته باشد، هرگز آن را با ارتكاب گناه و نافرمانى پست نمى سازد». (16)
تأكيدى كه در راه و رسم معصومان (ع) بر كرامت آدميان شده است به همين منظور است؛ و اگر انسانها سبك شوند، تحقير گردند، مورد اهانت قرار گيرند و گرفتار حقارت نفس شوند، به هر پستى و آلودگى و تباهى تن مىدهند. در سخنان نورانى امير مؤمنان (ع) اين حقيقت مكرر وارد شده است، چنانكه فرموده است:
«نفس پست از پستيها جدا نمى شود». (17)
«هر كه نفسش خوار باشد، به خيرش اميدى نداشته باش». (18)
از امام هادى (ع) نيز چنين روايت شده است:
«هر كه نفسش خوار شود، از شر او ايمن مباش». (19)
البته راه اصلاح انسانها و دور كردن آنان از پستيها نيز با كرامت ايشان است، هر چند كه لازم است گاهى كرامت در صورت مجازات جلوه كند تا زمينه بيدارى و ترميم كرامت فراهم شود.
————–
(1) نور الثقلين، ج 3، ص 188.
(2) بحار الانوار، ج 16، ص 210.
(3) همان، ج 69، ص 375.
(4) همان، ج 51، ص 249.
(5) همان، ج 78، ص 53.
(6) همان، ص 121.
(7) مکارم الاخلاق، ص 14.
(8) کافی، ج 2، ص 206.
(9) تنبیه الخواطر، ج 1، ص 31.
(10) کنز العمال، ج 16، ص 456.
(11) جامع الاخبار، ص 124.
(12) همان، ص 127.
(13) تحف العقول، ص 201.
(14) شرح غرر الحکم، ج 2، ص 4.
(15) غرر الحکم، ج 2، ص 210.
(16) همان.
(17) شرح غرر الحکم، ج 2، ص 2.
(18) غرر الحکم، ج 2، ص 227.
(19) تحف العقول، ص 362.