- اصل اعتدال
هر حركت و فعل تربيتى بايد بر اعتدال استوار باشد و از حد وسط بيرون نرود و به افراط و تفريط كشيده نشود تا حركت و فعلى مطلوب باشد. آيين تربيتى دين مبین اسلام به اعتدال در هر امرى فرا مى خواند و مجموعه قوانين و مقررات و آداب آن به گونه اى است كه مردمانى متعادل تربيت شوند. خداى متعال، امت اسلامى را امتى متعادل و ميانه معرفى مىكند و نمونه اى را كه اين امت بايد خود را با او تطبيق دهد و در پى او رود، پيامبر اكرم (ص) معرفى مى نمايد.
«وَ كَذَالِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاءَ عَلىَ النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا * و اين چنين شما را امتى ميانه (متعادل) ساختيم تا بر مردمان گواه باشيد و پيامبر بر شما گواه باشد. سوره بقره آیه 143».
امت ميانه يعنى امتى كه در هيچ امرى از امور، خواه نظرى و خواه عملى، افراط و تفريط نمى كند و همه برنامه هايش در حد اعتدال است لذا مسلمانان با داشتن اين عقائد و تعليمات، امتى نمونه هستند همانطور كه پيامبر در ميان آنها يك فرد نمونه است.
- جهتگيرى تربيتى اسلام
در قرآن كريم آياتى متعدد درباره اعتدال وارد شده است و جهتگيرى تربيتى اين كتاب الهى بر اين است كه انسانى تربيت كند كه در همه امور فردى، خانوادگى، اجتماعى، سياسى، نظامى، اقتصادى و… متعادل باشد؛ انسانى كه مشى و راه رسمى متعادل داشته باشد، چنانكه از زبان لقمان حكيم به فرزندش آمده است:
«وَ اقْصِدْ فىِ مَشْيِك * در رفتارت ميانه رو باش. سوره لقمان آیه 19».
انسان عاقل انسانى متعادل است و به هيچ وجه از مرزهاى اعتدال خارج نمى شود و گام در مسير افراط و تفريط نمى گذارد. به بيان امير مؤمنان (ع) انسان جاهل است كه جز در افراط و تفريط سير نمى كند، چنانكه فرموده است:
«جاهل را نمى بينى مگر اينكه يا افراط مى كند يا تفريط». (1)
راه تربيت درست كه آدمى را به صراط مستقيم سعادت مىرساند راهى معتدل است، چنانكه مربيان الهى متربيان خود را در همه وجود بدان دعوت مى كردند. امام باقر (ع) فرزند خود، حضرت صادق (ع) را به اعتدال فرا خوانده و فرموده است:
«فرزندم، بر تو باد (كه مراقب باشى) به نيكويى (اعتدال) ميان دو بدى (افراط و تفريط) كه بديها را از بين مى برد.
حضرت صادق (ع) گويد كه از آن حضرت پرسيدم كه اين امر چگونه است؛ و امام باقر (ع) فرمود:
مانند اين سخن خداوند: «نماز خويش را به آواز بلند نخوان و آن را آهسته هم نخوان» كه به آواز بلند و آهسته خواندن همان بدى است و «ميان اين دو راهى (معتدل) برگزين»، همان نيكويى است. و مانند اين سخن خداوند: «و آنان كه چون هزينه كنند، نه اسراف كنند و نه تنگ گيرند» كه اسراف كردن و تنگ گرفتن همان بدى است «و ميان اين دو به راه اعتدال باشيد» همان نيكويى است؛ پس بر تو باد به نيكويى ميان اين دو بدى. (2)
در اينجا امام باقر (ع) بر اساس آموزشهاى قرآن كريم، راه اعتدال را نشان مى دهد و به عنوان نمونه آياتى را ذكر مى كند و هر گونه افراط و تفريط را نفى مى نمايد. در نخستين آيه مورد استناد امام (ع)، خداى سبحان به اعتدال در ديندارى فرمان مى دهد:
«وَ لَا تَجهَرْ بِصَلَاتِكَ وَ لَا تُخَافِتْ بِهَا وَ ابْتَغِ بَينَ ذَالِكَ سَبِيلا * و نمازت را زياد بلند، يا خيلى آهسته نخوان و در ميان آن دو، راهى (معتدل) انتخاب كن! سوره اسراء آیه 100».
با توجه به سياق اين آيه و رواياتى كه از ائمه (ع) در معناى آن وارد شده است، و نيز شأن نزول آن، آيه بيانگر اعتدال در عبادت و ديندارى و پرهيز از هرگونه افراط و تفريط در اين امور است؛ و بيان «و ابتغ بين ذلك سبيلا» بايد دستورى كلى براى همه اعمال و رفتار و تمام برنامه هاى اجتماعى و سياسى و اقتصادى قرار گيرد.
در دو آيه بعدى مورد استناد امام باقر(ع) خداوند به اعتدال در انفاق و به طور كلى اعتدال در امور اقتصادى فرمان مى دهد.
پيشوايان دين در همه امور توصيه به اعتدال كرده اند تا پيروان آنان نسبت به اين امر خطير حساسيت لازم را پيدا كنند و در هيچ امرى پا را فراتر از اعتدال نگذارند. از جمله توصيه هاى آنان، توصيه به اعتدال در دوستى و دشمنى است، چنانكه در حديثى كه هم از پيامبر اكرم (ص)، و هم از امير مؤمنان (ع) روايت شده است بر اين امر تأكيد كرده اند:
«دوست خود را دوست بدار از سر اعتدال، شايد روزى از روزها دشمنت شود. و دشمنت را دشمن دار از روى ميانه روى، شايد روزى از روزها دوستت گردد». (3)
انسان عاقل، چه در دوستى و چه در دشمنى، عاقبت انديش است و از خواهش نفس پيروى نمىكند و از مرزهاى اعتدال بيرون نمى رود. پيروى از خواهش نفس و تابع احساسات شدن آدمى را به افراط و تفريط مى كشد.
بسيارى از جوانان در دوستى و دشمنى اهل افراط و تفريطند. هنگامى كه با كسى دوست مى شوند، آن قدر، احساس صميميت و محرم بودن مى كنند كه به دوست خود بى حساب اطمينان مى كنند و همه اسرار زندگى خويش را با وى در ميان مى گذارند، غافل از اينكه پيوند دوستى و رفاقت هميشه و در هر اوضاع و احوالى محكم و پايدار نمى ماند و ممكن است پيشامدها و حوادث، رشته رفاقت و دوستى را پاره كند و آن دوستى به دشمنى مبدل شود. بنابراين لازم است رفقاى يكدل در دوران رفاقت و دوستى همواره از افراط بپرهيزند و در حدود عقل با يكديگر يگانه و همراز باشند.
امام صادق (ع) در اين باره برخى اصحاب خود را چنين نصيحت كرده است:
«دوست خود را از اسرارت آگاه مكن، مگر آن سِرى كه اگر دشمنت بداند به تو زيان نمىرسد، زيرا دوست كنونى تو ممكن است (روزى) دشمن تو گردد». (4)
زندگى اجتماعى زمان بدرستى سامان مى يابد كه بر روابطى معتدل استوار باشد، زيرا هر گونه افراط و تفريط در روابط اجتماعى سبب تزلزل فرد و جامعه و سير آنها به سوى تباهى مى شود. انسان خردمند و زيرك در اداره امور، در مديريت، در رهبرى و به طور كلى در هر ارتباط اجتماعى رفتارى متعادل دارد و ديگران را بر اساس اعتدال حركت مىدهد. اميرمؤمنان على (ع) فرموده است:
«داناى فهميده و زيرك كسى است كه مردم را از آمرزش خدا مأيوس نسازد، و از مهربانى او نوميدشان نكند، و از عذاب ناگهانى وى ايمنشان ندارد». (5)
- اعتدال بيم و اميد
اميد بيش از اندازه فرد را گستاخ، و بيم بيش از اندازه فرد را متوقف مى سازد، پس مربى بايد در هر فعل تربيتى بر مدار اعتدال سير كند و متربى را در اعتدال بيم و اميد سير دهد. از امام صادق (ع) روايت شده است كه گفت: پدرم (ع) مى فرمود:
«هيچ بنده مؤمنى نيست مگر آنكه در دلش دو نور است: نور بيم و نور اميد كه اگر اين وزن شود، از آن بيشتر نباشد و اگر آن وزن شود، از اين بيشتر نباشد». (6)
بهترين زمينه براى رشد و تعالى اعتدال بيم و اميد است چنانكه در خبرى از امير مؤمنان (ع) آمده است:
«بهترين كارها اعتدال بيم و اميد است». (7)
خداى تبارك و تعالى آدميان را در چنين زمينهاى به سوى كما سير مىدهد، چنانكه در كتاب الهى كنار آيات عذاب (بيم) آيات تشويق (اميد) قرار دارد و شأن فرستاده گرامى اش «بشارت» و «انذار» است:
«وَ مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَ نَذِيرًا * ما تو را جز بعنوان بشارت دهنده و انذار كننده نفرستاديم. سوره فرقان آیه 56».
«نَبئّ عِبَادِى أَنىّ أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ * وَ أَنَّ عَذَابىِ هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِيم * به بندگان من خبر ده كه منم آمرزنده مهربان، و اينكه عذاب من عذابى است دردناك. سوره حجر آیات 49 و 50».
- بهترين راه تربيت
راه و رسم اعتدال كوتاهترين و استوارترين راه تربيت است، راهى كه كتاب خدا و آيين پيامبر اكرم (ص) بر آن بنا شده است. على (ع) در اين باره فرموده است:
«انحراف به راست و چپ گمراهى است و راه مستقيم و ميانه جاده وسيع حق است، كتاب خدا و آيين رسول همين راه را توصيه مى كند، و سنت پيامبر نيز به همين راه اشاره مى كند و سرانجام همين جاده ترازوى كردار همگان است و راه همه بدان منتهى مى شود». (8)
سلامت فرد و جامعه در گرو تربيتى متعادل است، زيرا هر گونه انحراف از اعتدال و افراط و تفريط در صفات و اعمال و رفتار، انحراف از حق است. پيشواى موحدان على (ع) فرموده است :
«هر كه خواهان سلامت است، پس بايد ميانه روى پيشه كند». (9)
آفرينش انسان به گونه اى است كه هرگونه بيرون شدن از مرزهاى اعتدال به او آسيب مى رساند و از نظر تربيتى دچار توقف يا گستاخى مى سازد.
بنابراين بايد در همه وجوه فردى و اجتماعى راه اعتدال را سامان داد تا بتوان مردمان را به سوى اخلاق و رفتارى نيك و درست سير داد. على (ع) فرموده است:
«بر تو باد به ميانه روى در امور زيرا ميانه روى يارى كنندهترين چيز براى خوب زندگى كردن است». (10)
حُكما اساس اخلاق را اعتدال در خويها و صفات مىدانند و براى نجات و رستگارى انسان و رساندن او به سعادت، راه اعتدال را توصيه مى كنند. ملا مهدى نراقى (ره) در اين باره مى نويسد:
«بر هر خردمندى واجب است كه در اكتساب فضايل اخلاقى كه حد وسط و اعتدال در خويها و صفات است و از جانب شريعت مقدس اسلام به ما رسيده است كوشا باشد و از رذايل كه افراط و تفريط است اجتناب كند؛ و اگر در اين راه كوتاهى و تقصير كند، هلاكت و شقاوت ابدى گريبانگيرش شود.
——————
(1) نهج البلاغه، حکمت 70.
(2) تفسیر صافی، ج 1، ص 999.
(3) نهج البلاغه، حکمت 268.
(4) وسایل الشیعه، ج 8، ص 502.
(5) نهج البلاغه، حکمت 90.
(6) کافی، ج 1، ص 67.
(7) غرر الحکم، ج 1، ص 355.
(8) نهج البلاغه، خطبه 16.
(9) شرح غرر الحکم، ج 5، ص 266.
(10) غرر الحکم، ج 2، ص 22.