- امر به معروف و نهی از منکر
- واژه شناسی
«امر» به معنای دستور مقام بالا به پایین تر از خود است. و «معروف» به معنای شناخته شده و پسندیده میباشد. «نهی» به معنای بازداشتن و «منکر» به معنای ناشناخته و ناپسند آمده است. بنابراین، امر، ضد نهی و معروف، ضد منکر میباشد.
معروف در اصطلاح عبارت است از هر فعل و قولی که به لحاظ عقل یا شرع پسندیده است و منکر ضد آن است؛ یعنی هر کار و سخنی که مورد انکار عقل و شرع است.
می توان معروف را در کارهایی که موافق با قرآن و سخنان اهل بیت علیهم السلام باشد و نیز منکر را در پیروی شهوت و هوای نفس دنبال نمود.
- امر به معروف و نهی از منکر در آیات و روایات
قانون امر به معروف و نهی از منکر از پیشینه طولانی برخوردار است و اختصاص به شریعت اسلام ندارد، بلکه در ادیان و شرایع آسمانی دیگر نیز مورد توجه و تأکید بوده است. این قانون الهی در شریعت اسلام جایگاه ویژه ای دارد، و آیات متعددی از قرآن کریم به آن اختصاص یافته است.
در آیات زیر از این فریضه و حکم هوشمندانه اسلامی نام برده شده است.
«كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُون * شما بهترين امتى بوديد كه به سود انسانها آفريده شدهاند؛ چه اينكه امر به معروف و نهى از منكر مىكنيد و به خدا ايمان داريد. و اگر اهل كتاب، به چنين برنامه و آيين درخشانى، ايمان آورند، براى آنها بهتر است! ولى تنها عده كمى از آنها با ايمانند، و بيشتر آنها فاسقند. سوره آل عمران آیه 110».
«وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ يُطيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَكيمٌ * مردان و زنان با ايمان، سرپرست و يار و ياور يكديگرند امر به معروف، و نهى از منكر مىكنند نماز را برپا مىدارند و زكات را مىپردازند و خدا و رسولش را اطاعت مىكنند بزودى خدا آنان را مورد رحمت خويش قرار مىدهد خداوند توانا و حكيم است. سوره توبه آیه 71».
مؤمنين هستند كه مردان و زنانشان با همه كثرت و پراكندگى افرادشان همه در حكم يك تن واحدند و به همين جهت بعضى از ايشان امور بعضى ديگر را عهدهدار مىشوند.
و به همين جهت است كه هر كدام ديگرى را به معروف امر مىكند و از منكر نهى مىنمايد. آرى، بخاطر ولايت داشتن ايشان در امور يكديگر است (آنهم ولايتى كه تا كوچكترين افراد اجتماع راه دارد) كه به خود اجازه مىدهند هر يك ديگرى را به معروف واداشته و از منكر باز بدارد.
«وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون * بايد از ميان شما، جمعى دعوت به نيكى، و امر به معروف و نهى از منكر كنند! و آنها همان رستگارانند. سوره آل عمران آیه 104».
منابع حدیثی نیز روایات فراوانی درباره وجوب، اهمیت و فواید امر به معروف و نهی از منکر و پیامد بی توجهی به آن دو نقل شده است.
امام صادق عليه السّلام مىفرمود: «بايد امر به معروف و نهى از منكر نماييد وگرنه خداوند اشرارتان را بر شما مسلّط مىگرداند و هر چه نيكان شما دعا كنند دعايشان مستجاب نشود».
در روایتی دیگر امام جعفر صادق عليه السّلام فرمود: «واى بر آن مردمى كه به امر به معروف و نهى از منكر معتقد نباشد».
امام علی عليه السّلام مىفرمود: «همه كارهاى خوب و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منكر چون قطرهاى است در درياى عميق». (1)
تمام اعمال خیر و فضائل در پرتو فریضه امر به معروف و نهی از منکر محقق میگردد.
مولانا علی علیه السلام فرمودند: «امر به معروف و نهى از منكر نه مرگی را نزديك مىكنند و نه از روزى كم مىنمايند، بلكه ثواب را دو چندان و پاداش را بزرگ مىسازند و برتر از امر به معروف و نهى از منكر سخن عادلانهاى است نزد حاكمى ستمگر».
از این روایت شریف چند نکته استفاده میشود:
- زندگی و حیات و مرگ و موت فقط بدست خداوند است و اگر کسی در این راه صدمه جانی دید نباید آن را به حساب این فریضه گذارد زیرا اجل او فرا رسیده بوده است. بنابراین نباید به خاطر صدمه جانی (البته با وجود شرایط آن) آن را رها نمود.
- ممکن است فردی با تصور اینکه اعتراض به انجام منکر توسط افرادی که اتفاقا در دستگاه حکومت هستند باعث میشود حقوق و مزایای او قطع گردد این فریضه با وجود شرایط ترک کند و امام علی علیه السلام میفرماید این افراد و مخلوقات نیستند که عهده دار روزی تو هستند بلکه خدای متعال رزاق روزی مخلوقات را عهده دار است.
- چنانچه در حدیث آمده است بالاترین امر به معروف و نهی از منکر در نزد زمامدار ظالم و ستمگر محقق میشود که فرد با گفتن سخن عادلانهای او را مورد عتاب و سرزنش قرار دهد و او را از ظلم و تبعیض و فساد باز دارد چرا که با اصلاح حکومت راه برای اصلاح مردم هموار می شود و این نکتهای است بس دقیق که به درستی مولانا علی علیه السلام بدان اشاره فرموده اند.
امام محمد باقر علیه السلام در این زمینه میفرمایند: «خداى تعالى به شعيب پيامبر وحى فرمود كه من صد هزار نفر از قوم تو را عذاب خواهم كرد، چهل هزار نفر بدكار را، شصت هزار نفر از نيكانشان را. شعيب عرض كرد: پروردگارا! بدكاران سزاوارند اما نيكان چرا؟ خداى عزوجل به او وحى فرمود كه آنان با گنهكاران راه آمدند و به خاطر خشم من به خشم نيامدند».
آری کسی که به فعل گناه گروهی راضی است اگرچه آن را انجام نداده باشد در آن گناه شریک است و در سمت مقابل اگر کسی به فعل ثواب گروهی راضی باشد اگر چه آن را انجام نداده باشد در آن کار خیر شریک است. فریضه امر به معروف و نهی از منکر ابراز انزجار از افعال گناه و منکری ست که فرد یا افرادی آن را انجام میدهند و اعلام همبستگی با مومنینی ست که در راه مستقیم خداوند از انجام منکر ابا دارند و مشتاق انجام اعمالی مطابق رضای خداوند هستند.
در فرهنگ اسلامی تفکر «به من مربوط نیست!؛ هر کسی را در یک قبر می خوابانند!؛ موسی به دین خود و عیسی به دین خود!» جایی ندارد و بلکه همه مومنین و مسلمانان مانند یک تن هستند بنابراین عملکردشان بر یکدیگر تأثیرات منفی و مثبت میگذارد.
امر به معروف و نهی از منکر، از ضروریات دین اسلام، برترین فریضه، ضامن اجرای سایر واجبات، معیار ایمان و نفاق، فلسفه بعثت انبیاء علیهم السلام است.
- چرا امر به معروف و نهی از منکر واجب است؟
مجموعهاى از افراد انسانى كه با نظامات و سنن و آداب و قوانين خاص به يكديگر پيوند خورده و زندگى دستهجمعى دارند، جامعه را تشكيل مىدهند. زندگى دستهجمعى اين نيست كه گروهى از انسانها در كنار يكديگر و در يك منطقه زيست كنند و از يك آب و هوا و يك نوع مواد غذايى استفاده نمايند. درختان يك باغ نيز در كنار يكديگر زيست مىكنند و از يك آب و هوا و يك نوع مواد غذايى استفاده مىنمايند، همچنان كه آهوان يك گله نيز با هم مىچرند و با هم مىخوابند و با هم نقل مكان مىكنند. اما نه درختان و نه آهوان هيچ كدام زندگى اجتماعى ندارند و جامعه تشكيل نمىدهند.
زندگى انسان كه اجتماعى است به معنى اين است كه «ماهيت اجتماعى» دارد:
از طرفى نيازها، بهرهها و برخورداريها، كارها و فعاليتها ماهيت اجتماعى دارد و جز با تقسيم كارها و تقسيم بهرهها و تقسيم رفع نيازمنديها در داخل يك سلسله سنن و نظامات ميسر نيست؛ از طرف ديگر نوعى انديشهها، ايدهها، خلق و خوىها بر عموم حكومت مىكند كه به آنها وحدت و يگانگى مىبخشد؛ و به تعبير ديگر جامعه عبارت است از مجموعهاى از انسانها كه در اثر جبر يك سلسله نيازها و تحت نفوذ يك سلسله عقيدهها و ايدهها و آرمانها در يكديگر ادغام شده و در يك زندگى مشترك غوطهورند.
نيازهاى مشترك اجتماعى و روابط ويژه زندگى انسانى، انسانها را آنچنان به يكديگر پيوند مىزند و زندگى را آنچنان وحدت مىبخشد كه افراد را در حكم مسافرانى قرار مىدهد كه در يك اتومبيل يا يك هواپيما يا يك كشتى سوارند و به سوى مقصدى در حركتاند و همه با هم به منزل مىرسند و يا همه با هم از رفتن مىمانند و همه با هم دچار خطر مىگردند و سرنوشت يگانهاى پيدا مىكنند.
نکتة دیگر آن که، عملکرد هر فردی بر اساس دانستهها و میزان اطلاعات اوست (عمل در همه شؤون داير مدار علم است) و هر زمان كه علم از نظر کیفی و کمّی قوی باشد عملکرد نیز قوی مىگيرد. و هر زمان علم ضعيف باشد عمل هم ضعيف مىگردد و یا هر زمان كه علم يك علم صالحى باشد، عمل هم صالح مىشود، و هر زمان كه علم فاسد باشد عمل هم فاسد مىگردد و شكى نیست در اينكه علم و عمل، اثرى متقابل در يكديگر دارند.
نتیجه آنکه اجتماع صالحى كه علمى نافع و عملى صالح دارد، علم و تمدن خود را با تمام نيرو حفظ كند. و افراد آن مجتمع، اگر فردى را ببينند كه از آن علم تخلف كرد، او را به سوى آن علم برگردانند، و شخص منحرف از طريق خير و معروف را به حال خود واگذار نكنند، و نگذارند آن فرد در پرتگاه منكر سقوط نموده، در مهلكه شر و فساد بيفتد، بلكه هر يك از افراد آن مجتمع به شخص منحرف برخورد نمايد، او را از انحراف نهى كند.
ما در اینجا با يك تشبيه ساده و در عين حال دقيق و عميق در مورد اين دو فريضه بحث را در این قسمت به پایان میبریم:
مزرعه بزرگى را در نظر بگيريد. اين مزرعه به دو چيز مهم نياز دارد، تا سرپا بماند و مفيد باشد:
نخست آبيارى منظّم و كافى و به موقع، و گرنه همه درختان و محصولات باغ مىخشكد.
دوم دفع آفات مختلفى كه دامنگير محصول مىشود.
امر به معروف حكم آبيارى مزرعه عظيم دين را دارد، و نهى از منكر در حكم آفتزدايى آن است. اگر مزرعه دين به وسيله امرِ به معروفِ منظّم و كافى و به هنگام، آبيارى نگردد محصولات آن نابود مىگردد، همانگونه كه چنانچه پس از بارور شدن محصولات، با نهى از منكر آفتزدايى صورت نگيرد، محصولى از آن مزرعه باقى نخواهد ماند.
اينكه در روايت فوق امر به معروف و نهى از منكر از همه واجبات مهمتر شمرده شده، دليلش اين است كه بدون اين دو، بقيّه واجبات اسلامی به بار نمىنشينند.
مراحل امر به معروف و نهى از منكر:
همانگونه كه در روايات (2) و رساله توضيحالمسائل آمده، امر به معروف و نهى از منكر سه مرحله دارد، كه توجّه به آن لازم است:
الف) مرحله قلبى:
يعنى در دل عاشق معروف و دشمن منكر باشد. هنگامى كه معروفى را مىبيند خوشحال و مسرور گردد، و در مواجهه با منكرات منزجر و غمگين شود، و خلاصه حالت درونىاش در برخورد با اين دو پديده يكسان نباشد. كه اين حالت درونىانگيزه عمل خواهد شد.
ب) مرحله زبانى:
علاوه بر عشقِ درونى نسبت به معروف و بيزارى قلبى از منكرات، آن را بر زبان جارى سازد و در برخورد با منكرات و ترك معروفها، با زبان خويش و به صورت مؤدّبانه و دوستانه، تذكّر دهد. اگر بدون خشونت و با رويى گشاده و پرهيز از جريحهدار كردن احساسات، به طرف مقابل تذكّر دهد، قطعاً اثر خواهد كرد.
ج) برخورد عملى و فيزيكى:
مرحله سوم امر به معروف و نهى از منكر، يعنى برخورد عملى و فيزيكى كه كار حكومت است.
اگر شخص يا اشخاصى آشكارا در جامعه مرتكب منكرات شوند و معروفها را زير پا بگذارند و به تذكّرات ديگران توجّهى نكنند، حكومت اسلامى بايد آنها را دستگير و مجازات كند. و چنانچه آزادى آنها به نظام اسلامى ضربه بزند، بايد آنها را زندانى نمايد. تكرار مىكنيم كه اين مرحله، كار افراد عادى نيست، بلكه وظيفه حكومت است.
- امام حسين عليه السلام و امر به معروف و نهى از منكر
در عصر حكومت بنىاميّه مخصوصاً يزيد منكرات همه جا را فرا گرفته بود، حتّى مركز حكومت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله، مدينه منوّره، آلوده انواع منكرات و محرّمات شده بود. (3) كار به جايى رسيده بود كه گروهى از مردم مدينه به استقبال زنان خواننده مىرفتند و از اين كار احساس شرمندگى نمىكردند! تو خود حديث مفصّل بخوان از اين مجمل، و وضعيّت بقيّه شهرها را كه از مركز ظهور اسلام دور بودند تصوّر كن. البتّه اين روند- همانگونه كه قبلًا اشاره شد- يك روند طبيعى بود، زيرا وقتى سردمداران حكومت و كسانى كه خود را خليفه و جانشين پيامبر صلى الله عليه و آله مىپنداشتند آلوده به انواع گناهان شوند، از مردم عادى چه توقّعى مىتوان داشت؟!
آرى، منكرات، شرق و غرب جهان اسلام را فرا گرفت، و معروفها به فراموشى سپرده شد. صُلحا، عبّاد، مهاجران، انصار از صحنه حكومت كنار گذاشته شده، و ظالمان و فاسدان و تبعيديان زمان پيامبر صلى الله عليه و آله و مطرودان، زمام امور را به دست گرفتند. (4) امام حسين عليه السلام در چنين شرايطى با تمام وجود خود (با قلب و زبان و عمل) رسالت امر به معروف و نهى از منكر را ادا نمود. در روز عاشورا قرآن را بر سر نهاد و در ميان دو لشكر قرار گرفت و مكرّر آنها را به عمل كردن به قرآن دعوت نمود، و هنگامى كه مشاهده كرد مرحله قلبى و زبانى كارساز نيست وارد مرحله بعد شد. در مرحله سوم گاه دشمن نابود مىشود و به اين وسيله از ادامه منكرات باز مىماند و اگر اين كار ممكن نشود بايد فداكارى كرد و اين رسالت را به پايان رساند. آرى امام حسين عليه السلام با تقديم خون خود اين وظيفه بزرگ را انجام داد و درخت نوپاى اسلام را آبيارى كرد، و اسلام را از نابودى نجات داد.
خون اباعبداللَّه الحسين عليه السلام و فرزندان و يارانش، هم مزرعه اسلام را آبيارى كرد و هم آن را آفتزدايى نمود. اگر قيام امام حسين عليه السلام نبود و بنىاميّه و بازماندگان عصر جاهليّت رسوا نمىشدند معلوم است چه بر سر اسلام مىآوردند، و اگر بود همچون مزرعه پرآفتى بود كه ثمره چندانى نداشت.
——————————
(1) نهجالبلاغه، كلمات قصار، 374.
(2) وسائل الشيعه، ج 11، ابواب الامر والنهى، باب 3.
(3) به گفته مسعودى در مروج الذهب، ج 3، ص 67، در دوران كوتاه حكومت يزيد دربار وىمركز فساد و فحشا و گناه بود و آثار آن در جامعه نيز گسترش يافته بود، به گونهاى كه حتّى در محيط مقدّسى همچون مكّه و مدينه جمعى به نوازندگى و استعمال آلات لهو و لعب مىپرداختند. (عاشورا، ص 216).
(4) معاويه افرادى همچون عمروبن عاص، زياد بن ابيه، مغيرة بن شعبه، سمرة بن جندب رادر شهرهاى مصر و بصره و كوفه در حكومت شريك كرد. جالب اينكه حضرت على عليه السلام در يك پيشبينى شگفتآور در نامه 62 نهجالبلاغه از اين واقعه خبر داد. شرح بيشتر را در كتاب عاشورا، ص 163 به بعد مطالعه فرماييد.