• اخلاق اسلامی
  • اخلاق

اخلاق در اصطلاح عبارت از هيأت خاصّى است كه براى نفس پيدا مى‏شود و در آن رسوخ مى‏كند و به كمك آن كارها به آسانى و بدون نياز به فكر و انديشه از انسان صادر مى‏شود. هرگاه هيأت مزبور به طورى ظهور پيدا كند كه كارهاى شايسته و مورد پسند شرع و عقل از آن ناشى شود، آن را اخلاق و خوى نيك مى‏نامند؛ و اگر برخلاف انتظار، از آن كارهاى نكوهيده سر بزند، آن را خوى زشت مى‏گويند.

بروز بسیاری از مشکلات در سامانه‌های اداری از قبیل اختلاس، ارتشا و سایر معضلات سازمانی در بی‌توجهی به اصول اخلاقی ریشه دارد. امروزه با افزایش و گسترش سازمان‌ها و روابط انسانی و افزایش میزان کارهای غیر‌اخلاقی، غیر‌قانونی و غیر‌مسئولانه در محیط‌های کاری، اهمیت رعایت ارزش‌های اخلاقی، بیشتر نمایان شده است. در مدیریت امروز از علم رعایت این ارزش‌ها به علم اخلاق سازمانی تعبیر می‌شود. پیش از پرداختن به اخلاق سازمانی به عنوان یکی از زمینه‌های دانش مدیریت، بهتر است ابتدا «علم اخلاق» تعریف شود.

علامه سید محمد حسین طباطبایی در تعریف اخلاق آورده است:

«علم اخلاق، فنی است که پیرامون ملکات انسانی بحث می‌کند؛ ملکاتی که مربوط به قوای نباتی و حیوانی و انسانی اوست؛ به این غرض بحث می‌کند که فضائل آنها را از رذائلش جدا سازد و معلوم کند کدام یک از ملکات نفسانی انسان خوب و فضیلت و مایه کمال اوست و کدام‌یک بد و رذیله و مایه نقص اوست تا آدمی بعد از شناسایی آنها خود را با فضائل بیاراید و از رذائل دور کند و در نتیجه اعمال نیکی که مقتضای فضائل درونی است، انجام دهد تا در اجتماع انسانی ستایش عموم و ثنای جمیل جامعه را به خود جلب نموده، سعادت علمی و عملی خود را به کمال برساند.»

در بینش استاد شهید مرتضی مطهری علم اخلاق، علم چگونه زیستن است.  شهید مطهری در تعریف علم اخلاق می‌نویسد: «در حقیقت، چگونه زیستن دو شعبه دارد: شعبه چگونه رفتار کردن و شعبه چگونه بودن. چگونه رفتار کردن، مربوط می‌شود به اعمال انسان (که البته شامل گفتار هم می‌شود) که چگونه باید باشد. چگونه بودن، مربوط می‌شود به خوی‌ها و ملکات انسان که چگونه و به چه کیفیت باشد.»

با توجه به این تعاریف، طبق آموزه‌های دین مبین اسلام، هدف نهایی در زندگی انسان دیندار، کسب رضایت و قرب الهی است. بر این اساس، هر عملی که انسان را به این هدف نزدیک‌تر سازد از ارزش اخلاقی برخوردار است. خداوند در آخرین کتاب آسمانی، رسول گرامی خویش حضرت محمد (ص)؛ اولین مدیر اسلامی را اسوه اخلاق معرفی نموده است:

«وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ * تو اخلاق عظيم و برجسته‏اي داري. سوره قلم آیه 4».

 رعایت اصول اخلاقی در مدیریت به معنای حضور ملکات انسانی در تدوین خط مشی‌ها، برنامه‌ریزی‌ها و چگونگی اجراست.

از دیدگاه بسیاری از متفکران و اندیشمندان غرب، اخلاق، مقررات اجتماعی غیر رسمی است؛ بدین معنا که اگر مقرراتی را مجلس با تشریفات خاصی تصویب کند و مراجع صلاحیت‌دار قضایی ضامن اجرای آن شوند، آنگاه افراد با قانون سر و کار دارند و مسئله حقوق مطرح می‌شود. امّا اگر اصول غیر مدون باشد که جامعه آن را بپذیرد و یا رد کند، جنبه اخلاقی پیدا می‌کند. بنا‌بر‌این دیدگاه، اخلاق، مجموعه‌ای از قوانین غیر رسمی است.

متأسفانه برخی از نظریه‌پردازان غربی، خدا و اخلاق را از زندگی روزمره انسان‌ها حذف کرده و در این جهت بسیاری از ارزش‌ها را وارونه ساخته­اند؛ لذا بسیاری از بحران‌های اخلاقی که غرب گرفتار آن شده به دلیل عدم توجه به ارزش‌های الهی در مبحث اخلاق است.

عملکرد مدیران در مکاتب غیر اسلامی عموماً بر مبنای تصمیم‌گیری و مدیریت سود و زیان است. دیدگاه این مکاتب تجارت مآبانه و مهم‌ترین وظیفه‌اش استمرار حیات برای کسب مال بیشتر و رفاه افزونتر است، در این مکاتب ارکان و اجزای مدیریت سودآوری است و در راه کسب این هدف، انسان، جامعه، مشتری و ارزش‌های الهی و انسانی به عنوان ابزار یا عاملی حاشیه‌ای قلمداد می‌شوند.

توجه به مسائل اخلاقی در سازمان به بهبود اساسی اوضاع برخی جوامع انجامیده است. سازمان‌هايی كه از دغدغه‌هاي اخلاقي برخوردار بوده‌اند، همت خود را صرف تهيه فهرستي از بايدها و نبايدهاي رفتاري كرده‌اند. رعايت اين بايدها و نبايدها تا حدی ضامن و هادی ارزشمندي و فضيلت‌آميز بودن رفتار صاحبان حرفه است. اين بايدها و نبايدها، الگوي رفتار ارتباطي افراد را با افراد ذينفع ترسيم مي‌كند. فهرست الزامات و تعهدات اخلاقي كه به صورت بايدها و نبايدها تدوين مي‌شود، غالباً كدهاي رفتاري و يا آيين‌نامه‌هاي اخلاقي ناميده مي‌شود.

یکی از میدان‌های جولان اخلاق، میدان ارتباطات است. برقراری ارتباط سالم و اثرگذار با سایر افراد به رعایت اصول اخلاقی و انسانی منوط است. مدیریت باید با ترکیب کردن اصول اخلاقی با قوانین امروزی، فرهنگ کار با محوریت اخلاق را در سازمان گسترش دهد تا با ایجاد ارتباطی مؤثر بین مدیران منابع انسانی و کارکنان سازمان در حرکت و تولید خود با مشکلی روبرو نشوند و به اهداف استراتژیک سازمان دست یابند.

مدیرانی که به ابعاد انسانی افراد سازمان توجه نمی‌کنند و برای رسیدن به اهدافشان حاضرند بدون توجه به اصول اخلاقی و انسانی، شخصیت آنها را سرکوب کنند، شاید در کوتاه مدت نتیجه بگیرند، ولی در بلند مدت چنین دیدگاهی معمولاً خلاقیت، کارایی و تعهد کارکنان را کمرنگ می‌کند و بازدهی در سازمان را دچار کاهش شدید خواهد کرد.

در این فصل از سخن به توضیح و بررسی چند صفت برجسته اخلاقی که از دیدگاه اسلام عزیز برازنده مدیران و رهبران است پرداخته می­شود.

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا