- اهمیت کار و تلاش اقتصادی از منظر اسلام
سخن از مسائل اقتصادى، در اسلام بود، براى تكميل اين بحث به بررسى نظر اسلام در زمينه اهميت كار مىپردازيم: تمام برنامههاى اسلام را از يك نظر مىتوان در جهاد خلاصه كرد:
جهاد با طاغوتها
جهاد با جهل
جهاد با فقر
و جهاد با هوا و هوسهاى سركش!
درست به عكس آنچه افراد كوتهبين يا مغرض مىگويند جهاد نه تنها نقطه ضعفى براى برنامههاى اسلامى نيست بلكه بدون شك جهاد از اساسىترين و سازندهترين برنامههاى اسلام بوده و هست، قانونى است هماهنگ با قانون حيات و نظام آفرينش، و روح آزادگى و عدالت خواهى انسانها، قانونى است كه بدون آن زندگى مفهوم خود را از دست خواهد داد، و به صورت مرگ گونهاى در مىآيد.
امّا جالب اين جا است كه در اسلام هر گونه كار ثمربخش، در هر مقياس، شعبهاى از جهاد محسوب مىشود و كارگر بعنوان مجاهد راه خدا و گاهى برتر از آن شناخته شده است.
امام على بن موسى الرضا عليه السلام میفرمایند: «آنكس كه براى تأمين زندگى خانواده خويش تلاش مىكند و مواهب الهى را در پرتو كار مىطلبد از مجاهدان راه خدا گرانقدرتر است». (1)
فهم اين نكته كه چرا موقعيت چنين كارگرى برتر است چندان مشكل نيست، زيرا اولًا هيچ نظام سياسى بدون پشتوانه يك اقتصاد قوى و شكوفا باقى و برقرار نمىماند يعنى تلاش سربازان بدون تلاش كارگران بىاثر است.
در احترام و تعظيم مقام كارگر از ديدگاه اسلام همين بس كه در حالات سعد انصارى كارگر زحمتكش مسلمان، مىخوانيم هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله از غزوه تبوك باز مىگشت سعد به استقبال او شتافت و با دست خشن و پينه بستهاش با پيامبر مصافحه كرد. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود چرا دستت چنين است؟ عرض كرد: با بيل و طناب كار مىكنم و هزينه زندگى همسر و فرزندم را فراهم مىسازم، در اين موقع پيامبر صلى الله عليه و آله كار عجيبى كرد كه در تاريخ هيچ يك از مردان بزرگ جهان ديده نشده است، پيامبر صلى الله عليه و آله دست پينه بسته اين كارگر با ايمان را بوسيد و فرمودند: «اين دستى است كه هرگز آتش دوزخ به آن نخواهد رسيد». (2)
به راستى كه عظمت و اهميت اين عمل را با هيچ تعبيرى جز خودش نمىتوان بيان كرد.
اسلام براى كارهاى توليدى بويژه كشاورزى و دامدارى و كارهاى توزيعى خصوصاً كسب و تجارت اهميت بسيار قائل است و متقابلاً از بيكارى و تنبلى و سهلانگارى بشدت نهى كرده است.
اسلام فقر فردى و فقر اجتماعى را دردى مهلك و نابودكنندهى دنيا و آخرت مىداند و با تأكيد بسيار از پيروان خود مىخواهد كه آن را ريشهكن سازند، اميرمؤمنان علىعليهالسلام مردمى را كه آب و زمين داشته باشند و بتوانند فقر را ريشهكن سازند و كوتاهى كنند نفرين كرده است. همچنین امام باقر علیهالسلام كسى را كه عمر خود به بيكارى بگذراند به مردار تشبيه كرده است و او را مبغوضترين افراد نزد خداوند مىداند.
از نظر اسلام افرادى كه بتوانند كار كنند و به بيكارى بگذرانند و سربار جامعه باشند، مورد بىاعتنايى خدا هستند و دعايشان مستجاب نمىشود و ارتزاق آنان از بيتالمال جايز نيست و در آخرت نيز رسوا و دوزخى خواهند بود.
در قرآن كريم آيات بسيارى است كه به ما مىآموزد: خداوند جهان را براى انسان مسخر ساخته و به او نعمت و قدرت و سلامتى و توانايى كار و عقل و بينش و … عنايت كرده است، كه بايد از آنها استفاده كند و بكار و كوشش بپردازد.
«أَ لَمْ تَرَوْاْ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ مَا فىِ الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَ بَاطِنَة * آيا نمىبينيد كه خداوند آنچه در آسمان و زمين است برايتان تسخير كرده و نعمتهاى آشكار (مثل عمر، قدرت، سلامت …) و پنهان (مثل عقل، بينش …) را به شما عنايت كرده است؟ سورهى لقمان آيه 20».
و در برخى آيات امر به كار نموده:
«وَ ابْتَغِ فِيمَا ءَاتَئكَ اللَّهُ الدَّارَ الاْخِرَةَ وَ لَا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا * در آنچه خداوند بتو عطا كرده سراى آخرت را بجوى و بهرهى خود را از دنيا نيز فراموش نكن. سورهى قصص آيه 77».
«هُوَ الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُواْ فىِ مَنَاكِبهَا وَ كُلُواْ مِن رِّزْقِهِ وَ إِلَيْهِ النُّشُور * اوست خدايى كه زمين را براى شما رام ساخته، پس برروى آن حركت كنيد و از نعمتهاى آن برخوردار شويد، و بازگشت بسوى خداست. سورهى ملك آيهى 15».
اهميت كار در اسلام بحدى است كه در آيين مقدس اسلام، كار «واجب كفايى» محسوب مىشود، يعنى اگر كارى مورد نياز جامعه باشد و كسى نباشد كه آن را انجام دهد، بر همهى مسلمانان واجب است اقدام كنند تا آن كار رواج پيدا كند.
باز براى پى بردن به اهميت كار در اين مكتب، توجه به اين نكته لازم است كه نه تنها كار مثبت و سازنده از مهمترين عبادات در اسلام محسوب مىشود، بلكه عوارض ناشى از آن نيز در حكم عبادت است است، چنانكه در حديثى مىخوانيم: «كارگر خستهاى كه شب با اندام فرسوده مىخوابد همانند كسى است كه شب زنده دارى و عبادت مىكند!».
در اسلام مخصوصاً روى صبح خيزى و سرعت در انجام كار نيز تأكيد شده است.
امام صادق عليه السلام به دوستانش چنين توصيه مىكرد:
«هنگامى كه مىخواهيد به دنبال كارى برويد صبح زود حركت كنيد و با سرعت به سراغ آن راه بيفتيد». (3)
- الگوى زنده
بسيارى از پيشوايان بزرگ اسلام براى تعميم و توسعه كار و تعظيم مقام كارگر شخصاً و با دست خويش كار مىكردند آنهم كارهائى كه بسيارى از افراد آنرا دور از شأن خود مىپندارند و حقير و كوچك مىشمارند.
يكى از دوستان امام موسى بن جعفر عليه السلام او را مشغول كار در زمين كشاورزى خود ديد در حالى كه پاهايش در عرق فرو نشسته بود، تعجب كرد و پرسيد چرا زحمت اين كار را به دوش ديگران نمىگذاريد؟
امام فرمود: «پيامبر و اميرالمؤمنين و همه نياكانم با دست خويش كار مىكردند و اين برنامه همه پيامبران و رسولان و اوصياى آنها و همه بندگان صالح است». (4)
و از آن عجيبتر اين كه در حالات بزرگترين شخصيتهاى اسلامى مىخوانيم كه قسمتى از كارهاى خانه را نيز شخصاً انجام مىدادند. على عليه السلام براى منزل خويش هيزم از بيايان و آب از چاههاى اطراف مىآورد. و خانه را نظافت مىكرد، و فاطمه عليها السلام گندم را آسياب مىكرد و خمير مىنمود و نان مىپخت. (5)
- تنبلها و انگلها در اين نظام جای ندارند
دستورهاى اسلام در مورد محكوم ساختن فرار از زير بار مسئوليتها و وظائفى كه نظام اقتصادى جامعه بر دوش هر كس گذارده كه بدون دخالت در امر توليد از دسترنج ديگران بهره نگيرند؛ و زندگى اتكالى و وابسته را براى خود نپذيرند بسيار گويا و صريح است.
«پرخوابى» و «كم كارى» و «بيكارى» در تعليمات اسلام به شدت محكوم شده است، تا آنجا كه امام موسى بن جعفر عليه السلام مىگويد: «خداوند بنده پر خواب را مبغوض مىدارد، خداوند بنده بيكار را مبغوض مىشمارد!». (6)
جمله كوتاه و شعارمانندى كه از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نقل شده نظر اين آئين را نسبت به افراد و جامعههاى سربار، و متكى به غير، روشن مىسازد، آنجا كه فرمود: «از رحمت خدا دور است كسى كه سنگينى زندگى خود را بر دوش مردم بيفكند!». (7)
امام صادق عليه السلام به يكى از دوستانش با اين عبارت اخطار كرد كه «در امر زندگى سستى مكن مبادا سربار ديگران شوى». (8)
- اهميت كارهاى توليدى
شك نيست كه اساس كار مثبت و سازنده همان كارهاى توليدى است، و ارزش كارهاى ديگر از نظر اقتصادى به مقدارى است كه در امر توليد دخالت داشته باشد.
اهميت كارهاى توليدى به اندازهاى است كه حتى رهبران الهى كه به حكم پرداختن مسئوليتهاى سنگين اجتماعى كاملًا استحقاق استفاده از بيت المال را داشتهاند كوشش مىكردند تا جای که ممكن است از بيت المال استفاده نكنند، و به نحوى از طريق شركت در كارهاى توليدى خود را از بيت المال بىنياز سازند.
در يكى از روايات اسلامى از اميرالمؤمنين على عليه السلام مىخوانيم كه فرمود: «خداوند به داود پيامبر وحى فرستاد كه تو خوب بندهاى هستى امّا تنها اشكال كارت اين است كه از بيت المال استفاده مىكنى و با دست خود كار نمىكنى!». (9)
با آنكه او رهبر يك حكومت عادلانه وسيع بود و حق داشت زندگى خود را از بيتالمال تأمين كند.
او به دنبال اين جريان بسيار گريست تا اين كه توانست آهن را نرم كرده و از آن زره بسازد و از اين طريق از بيت المال بىنياز شود و خدمات اجتماعى خود را رايگان انجام دهد.
امام صادق عليه السلام فرمود: «من در بعضى از اراضى کشاورزیام كار مىكنم و عرق مىريزم، با اينك كسانى دارم كه اين كارهاى مشكل را بعهده بگيرند، تا خداوند بزرگ مرا در طلب روزى حلال ببيند». (10)
روزى امام عليه السلام لباس كار پوشيده بود، و بيل به دست گرفته كار مىكرد، و عرق از پیشانی مبارکشان مىچكيد، بعضى از ناظران اين امر تعجب كردند و علت اين امر را پرسيدند امام فرمود من دوست دارم انسان در راه تهيه معاش، از حرارت آفتاب ناراحت شود!». (11)
با اين كه در آن عصر و زمان كارهاى صنعتى هرگز به وسعت امروز نبود، ولى اهميتي را كه اسلام به امر صنعت مىدهد از فرمان معروف على عليه السلام به مالك اشتر مىتوان دريافت، در اين فرمان به مالك توصيه مىكند كه نسبت به «صنعتگران» اهميت بسيار قائل شود و آنها را سرچشمه سودها و اسباب آسايش مردم مىشمرد حتى دستور مىدهد امور مربوط به كارگران صنعتى را شخصاً زير نظر بگيرد، چه آنها كه در شهر او هستند و چه صنعتگرانى كه در شهرهای دور و نزديك فعاليت دارند! (12)
درباره اهميت كشاورزى و خودكفائى در اين زمينه، همين بس كه در سخنان پيشوايان اسلام كشاورزان به عنوان «گنجهاى الهى در روى زمين» معرفى شدهاند. (13)
و كشاورزى يكى از محبوبترين كارها نزد خدا شمرده شده است. (14)
آنچه در بالا گفته شد گوشه بسيار كوچكى از توصيههاى مكرر و فراوان پيشوايان اسلام در زمينه كار و مخصوصاً كارهاى توليدى است.
آنها كه اطلاعاتشان درباره اسلام محدود به چيزى است كه از كوچه و بازار و از افراد بىاطلاع شنيدهاند. ممكن است با شنيدن اين گونه بحثها دچار شگفتى شوند.
——————————
(1) وسائل الشيعه، ج 17، ص 43.
(2) اسعد الغابه، ج 2، ص 469.
(3) وسائل الشيعه، ج 17، ص 5.
(4) وسائل الشيعه، ج 17، ص 39.
(5) وسائل الشيعه، ج 17، ص 63.
(6) وسائل الشيعه، ج 17، ص 58.
(7) وسائل الشيعه، ج 17، ص 187.
(8) وسائل الشيعه، ج 17، ص 37.
(9) وسائل الشيعه، ج 17، ص 37.
(10) وسائل الشيعه، ج 17، ص 39.
(11) وسائل الشيعه، ج 17، ص40.
(12) نهج البلاغه، نامه 53.
(13) وسائل الشيعه، ج 17، ص 41.
(14) وسائل الشيعه، ج 17، ص 42.