• اهداف و فوايد نبوّت

خداوند در يك جهان بيني گسترده برتر و شكوهمند، اهداف بلند و فوايد متعددي را در ارسال انبیاء و پيام‏آوران در نظر گرفته است تا او را به «ملاقات خدا» يعني بالاترين مقام ممكن ارتقا بخشد. برخي از اهداف و فوايد نبوّت، عبارت است از:

  1. تعليم علومی که در دسترس عقل بشر نیست

بسيارى از مطالب هست كه عقل انسان، یا توانايى درك آنها را ندارد، يا نياز به گذشت زمان و تجارب فراوان برای درک آنها لازم است؛ و يا در اثر اهتمام افراد به امور مادى و غلبه گرايشهاى حيوانى بر ايشان مورد غفلت و فراموشى قرار مى‌گيرد و يا در اثر بدآموزيها و تبليغات سوء، بر توده­هاى مردم، پنهان مى‌ماند. چنين مطالبى بوسيله انبياء، بيان مى‌گردد و با تذكرات و يادآوريهاى پى در پى، از فراموش شدن كلى آنها جلوگيرى بعمل مى‌آيد و با آموزشهاى صحيح و منطقى، جلوى بدآموزيها گرفته مى‌شود.

از این روست که قرآن كريم، تعليم و تربيت آنچه بشر نمی­داند را، از اهداف فرستادن پيامبران دانسته است: «كَما أَرْسَلْنا فيكُمْ رَسُولاً مِنْكُمْ يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِنا وَ يُزَكِّيكُمْ وَ يُعَلِّمُكُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ * در ميان شما فرستاده‏اي از خودتان روانه كرديم تا آيات ما را بر شما بخواند و شما را پاك كند و به شما كتاب و حكمت آموزد و آنچه را نمي‏توانستيد بدانيد به شما ياد دهد. سوره بقره آیه 151».

جمله «يُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ» از معارف و حقايقي خبر مي‏دهد كه فكر و انديشه انسان، با همه پيشرفت آن در علم و صنعت از دسترسي به آن‏ها ناتوان است و تنها از طريق نبوّت و دست آوردهاي وحي، مي‏توان بر آن‏ها آگاه شد. اگر پيامبران الهي نباشند، عقل­های اوّلين و آخرين، از ادراك درياي ژرف توحيد و معاد بي‏بهره‏اند.

عقل و دانش بشري، هر قدر كه پيشرفت و تكامل يابد، باز نمي‏تواند از اين نوع معارف اطلاع يابد؛ حتي عقل پيامبران اولوا العزم و بالاترین آنان، حضرت محمّد بن عبداللّه‏ صلي الله عليه و آله و سلم كه عقل كل است. از اين ‏روست كه خداي سبحان خطاب به آن حضرت فرمود:

«وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَ كانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظيماً * خداوند، كتاب و حكمت بر تو نازل فرمود و آنچه را تو، اي محمدصلي الله عليه و آله و سلم نمي‏توانستي بفهمي (با صرف نظر از وحي) به تو آموخت و تفضّل خداوند بر تو همواره بزرگ بود. سوره نساء آیه 113». پس، اگر عنايت پروردگار نبود، پيامبر اسلام‏صلي الله عليه و آله و سلم توان يادگيري برخي مسايل فراطبيعي را نداشت.

بنابراين، تنها فضل و وحي الهي است كه سبب مي‏شود تا دريچه‏هايي از جهان غيب به روي انسان باز شود و معارف ناب و حقايق نامتناهي به بشر روي آورد و خرد او را بارور كند.

علاوه بر این اگر عقل به تنهايي براي فهميدن همه ‏احكام و حكمت­های آنها كافي بود، خداوند نمي‏فرمود: «رُسُلاً مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ كانَ اللَّهُ عَزيزاً حَكيماً * پيامبراني را فرستاد كه بشارت‏گر و بيم‏دهنده باشند تا براي مردم، پس از فرستادن پيامبران، در مقابل خدا حجّتي نباشد و خداوند توانا و حكيم است. سوره نساء آیه 165». اگر عقل و خرد، به تنهايي براي هدايت بشر كافي بود و به نبوّت و وحي نيازي نبود، خداوند در قيامت، گناه كاران را به دوزخ مي‏برد و به آنان مي‏فرمود: من با دادن عقل، حجّت را بر شما تمام كردم؛ در حالي كه خداوند مي‏فرمايد: ما براي اتمام حجت، پيامبران را فرستاديم تا كسي نتواند در صحنه معاد بر خداوند احتجاج كند.

بنابراين، استفاده از عقل در عين لزوم به تنهايي كافي نيست و در بسياري از آموزه‏ها راه به جايي نمي‏برد؛ چنان كه آموزه‏هاي وحياني نيز بدون به كار گيري تعقّل و آموزه‏هاي عقلاني نتيجه نمي‏دهد. از اين‏رو، ايمان و تعقّل، دو بال و بازوي توانمند براي رسيدن به سعادت دنيا و آخرت.

قرآن كريم، آيات فراواني دارد كه اكتفاي به عقل و بي‏نيازي از وحي را نفي مي‏كند:

«يا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ عَلى‏ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ أَنْ تَقُولُوا ما جاءَنا مِنْ بَشيرٍ وَ لا نَذيرٍ فَقَدْ جاءَكُمْ بَشيرٌ وَ نَذيرٌ وَ اللَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ * اي اهل كتاب! پيامبر ما به سوي شما آمده است تا در دوران و روزگاراني كه پيامبراني نبودند، حقايق را براي شما بيان كند تا مبادا در روز قيامت بگوييد: براي ما بشارت‏گر و هشداردهنده‏اي نيامد. پس، قطعاً براي شما بشارت و هشداردهنده‏اي آمده است و خدا بر هر چيزي تواناست. سوره مائده آیه 19». پيداست كه اگر عقلانيت و خردورزي كافي بود، خداي متعال مي‏فرمود: ما به شما عقل داديم و حجّت را بر شما تمام كرديم؛ نه آن كه از ارسال پيامبران سخن بگويد.

در آيه ديگري مي‏فرمايد كه اساساً قانون خداوند، چنين است كه كسي را عذاب و بازخواست نمی­كند، مگر اين كه قبلاً پيامبري بفرستد:

«ما كُنَّا مُعَذِّبينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً. سوره اسرا آیه 15».

خداي سبحان، گروهي را كه به دانش و عقل بشري بسنده كردند و از آموزه‏ها و معارف الهی روی برمی­گردانند و علم مادّي را بر داده‏هاي الهي ترجيح می­دهند، سخت مذمّت مي‏كند و می­فرماید:

«فَلَمَّا جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ * و چون پيامبرانشان دلايل آشكار برايشان آوردند، به آن مقدار مختصري از دانش كه نزدشان بود، خوشحال بودند (و غير آن را هيچ مى‏شمردند) ولى آنچه را (از عذاب الهی) به تمسخر مى‏گرفتند آنان را فراگرفت. سوره غافر آیه 83».

بنابراين، براي رسيدن به هدايت و سعادت، فقط به عقل بشري و آراي عمومي اکتفا کردن و بي‏نيازي از وحي، پنداري خام و جاهلانه است.

  1. تكامل عقل

مهم‏ترين هدف از آموزش و پرورش مردم به دست پيامبران، تكامل عقلاني آن‏هاست:

«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي‏ ضَلالٍ مُبينٍ * به يقين، خدا بر مؤمنان منّت نهاد كه پيامبري از خودشان در ميان آنان برانگيخت تا آيات خود را بر ايشان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت به آنان بياموزد؛ قطعاً پيش از آن، در آشكارترين گمراهي­ها بودند. سوره آل عمران آیه 164».

پيامبر اسلام‏صلي الله عليه و آله و سلم نيز در حديثي مي‏فرمايد:

«خداوند، هيچ پيامبر و رسولي را جز بر تكميل خرد، مبعوث نفرمود». (1)

خلاصه آن‏كه جامعه بشري در بخش انديشه و نظر، محتاج به وحي الهي است؛ زيرا آنچه را بايد بداند، ولي نمي‏فهمد، به كمك وحي مي‏فهمد و آنچه را بايد به ‏صورت سالم و كامل فرا گيرد، ولي توان آن را ندارد، به مدد وحي به صورت کامل درک مي‏كند.

  1. بر قراری عدالت

هدف مهم دیگری که قرآن برای بعثت پیامبران بیان داشته است، آماده ساختن جوامع انسانی برای برپای عدالت است:

«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ * ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم و با آنها كتاب (آسمانى) و ميزان (شناسايى حقّ از باطل و قوانين عادلانه) نازل كرديم تا مردم قيام به عدالت كنند. سوره حديد آیه 25».

  1. پرستش خدا و پرهيز از طاغوت

از اهداف زير بنايي و بنيادين بعثت انبيا (عليهم‌السلام) فراخواني مردم به پرستش خداي يگانه و دوري از طاغوت و مظاهر آن است:

«وَ لَقَدْ بَعَثْنا في‏ كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ * ما در ميان هر امّتي، پيامبري را مبعوث كرديم تا به آنان بگويد: خداوند يكتا را پرستش و از مظاهر طاغوت و شرك پرهيز كنيد. سوره نحل آیه 36».

اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) در اين باره مي‏فرمايد: «خدا پيامبر را برانگيخت تا بندگان او آنچه از خداشناسي نمي‏دانند فراگيرند و به پروردگاري او، پس از انكار و عناد، ايمان بياورند». (2)

  1. داوري در اختلاف‏هاي مردم

داوري و رفع اختلاف ميان مردم، از اهداف بعثت انبياست:

«كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فيمَا اخْتَلَفُوا فيهِ * مردم، امّتي يگانه بودند، پس خداوند پيامبران را نويدآور و بيم‏دهنده برانگيخت و با آنان كتاب خويش را به حق فرو فرستاد تا ميان مردم در آنچه باهم اختلاف مي‏ورزند، داوري كند. سوره بقره آیه 213».

آيه ياد شده، حاوي دو نكته اساسي است:

  1. بشارت و انذار كه هر دو از اهداف بعثت است چون تشويق و تنبيه، دو ركن عمده تربيت نفوس و تأمين‏كننده سعادت آن‏هاست.
  2. داوري به حق در بین مردم كه بر اساس تعاليم كتاب‏هاي آسماني، به ويژه قرآن حكيم است؛ زيرا داوري بايد بر اساس قانون كامل صورت گيرد و تنها كتاب‏هاي آسماني، داراي قانون كامل است.

  1. آزادى از اسارت­هاى اجتماعى‏

بهترين ره‏آورد پيامبران، ترويج آزادي به‏ويژه آزادي فرهنگي است كه ترقّي جامعه در گرو آن است. در دیدگاه اسلامی، جهل و نادانی، خرافات و آداب و رسوم غلط، پیروی از هوا و هوس، سلطه ستمگران و مستکبران و … بارهای سنگینی است که روح آدمی را رنجور می­سازد و زنجیری است که آزادی حقیقی او را می­ستاند. از این رو، پیامبران الهی در پی آن­اند که این قفسهای اسارت را بشکنند و آدمی را از چنگال اسارت طاغوت درون و بیرون رها سازند؛ قرآن كريم در این باره مي‏فرمايد:

«اَلَّذينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسولَ النَّبيَّ الاُمّيَّ الَّذي يَجِدُونَه مَكتُوباً عِندَهُم فِي التّوراة والإنجيلِ يَأمُرُهُم بِالمَعرُوفِ وَ يَنهاهُم عَنِ المُنكَر وَ يُحلُّ لَهُم الطَّيِّباتِ وَ يُحرِّمُ عَلَيهِمُ الخَبائِثَ وَ يَضَعُ عَنهُمُ إِصرَهُم وَ الأَغلالَ الَّتي كانَت عَلَيهِم * آنان كه از اين فرستاده مكتب نديده كه نام او را در تورات و انجيل نوشته مي‏يابند، پيروي مي‏كنند؛ همان پيامبري كه آنان را به كار پسنديده فرمان مي‏دهد و از كار ناپسند باز مي‏دارد و براي آنان چيزهاي پاكيزه را حلال؛ و چيزهاي ناپاك را حرام مي‏كند و از دوش آنان قيد و بندهايي را كه برايشان بوده استْ بر مي‏دارد. سوره اعراف آیه 157».

آزادي‏هاي سياسي چيزي است كه ادبيات همه حكومت‏هاي استبدادی، استثماری و استعماری از آن تهي بوده است. آشنا شدن با اين نوع از آزادي و دانستن نسبت آن با عدالت، كاري است كه بايد در فضاي حكومت عقل و وحي (شريعت) صورت گيرد. پس حدّ و مرز آزادي، به دست صاحب شريعت است؛ زيرا حلال و حرام به دست اوست.

آزادي، حقّ انسان است و هر انساني حق دارد آزاد باشد، ولي انسان در اين حق، مكلّف و امين است، نه صاحب آن.

به عبارت دیگر، خداي سبحان، تعيين كننده مرز و حدود است و آزادي نيز حقّي است كه از جانب خداوند در اختيار ما نهاده شده است و ما پاسدار آنيم؛ آن سان كه «استقلال» و «آبرو» نيز اين‏گونه است. اگر كسي تلاش و كوشش كرد و در پي آن، آبرويي به دست آورد يا اگر كشوري در اثر كوشش و مجاهدت، آبرويي در دنيا كسب كرد، حقّ بزرگي به دست آورده است كه پاسداري از آن، بر همگان واجب است. انسان آبرومند، حق ندارد حيثيت خود را بريزد و آن را هرجا مصرف كند؛ چنان‏كه استقلال و آبروي يك كشور نيز چنين است؛ زيرا هدر دادن آبروي يك مملكت، معصيتي بزرگ است و در پي آن عذاب دوزخ هست.

ابو بصير گويد: به امام صادق (ع) عرض كردم كه انسان با گروهي پولدار همسفر مي‏شود، وقتي آنان به خرج مي‏افتند، دست و دل بازند و اين انسان نمي‏تواند مانند آنان باشد و كم‏هزينه است. امام صادق (ع) فرمود: «دوست ندارم كه او خود را ذليل كند و آبروي خود را بريزد. بايد با كسي همسفر شود كه از نظر مالي مانند او باشد». (3)

بنابراين، همان‏گونه كه اصل هستي ما از ناحيه خداست، كمال‏هاي بعد از آن مانند استقلال و آزادي و عدالت و ساير حقوق همه از ناحيه خداوند است و بايد در مسير صحيح از آن بهره جوييم و آن را پاس داريم.

  1. نجات از تاریکی ها و وارد شدن در نور الهی

طبق بیان خداوند متعال در قرآن کریم هدایت انسان از ظلمت به سوی نور حقیقی به دست پیامبران الهی است:

«كِتَابٌ أَنزَلْنَهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلىَ النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلىَ‏ صِرَاطِ الْعَزِيزِ الحْمِيد * اين كتابى است كه به تو نازل كرديم تا مردم را به اذن پروردگارشان از ظلمتها خارج و به سوى نور كه راه خداى عزيز و ستوده است ببرى. سوره ابراهیم آیه 1».

در حقيقت تمام هدفهاى تربيتى و انسانى، معنوى و مادى نزول قرآن، در همين يك جمله جمع است:«بيرون ساختن از ظلمتها به نور!» از ظلمت جهل به نور دانش، از ظلمت كفر به نور ايمان، از ظلمت ستمگرى و ظلم به نور عدالت، از ظلمت فساد به نور صلاح، از ظلمت گناه به نور پاكى و تقوى، و از ظلمت پراكندگى و تفرقه و نفاق به نور وحدت.

جالب اينكه «ظلمت» به صورت جمع آمده و «نور» به صورت مفرد، اشاره به اينكه، همه نيكيها و پاكيها و ايمان و تقوا و فضيلت در پرتو نور توحيد يك حالت وحدت و يگانگى بخود مي­گيرند و همه با يكديگر مربوطند و متحد و در پرتو آن يك جامعه واحد و يك پارچه و پاك از هر نظر ساخته مى‏شود.

اما ظلمت همه جا مايه پراكندگى و تفرقه صفوف است، ستمگران، بدكاران و آلودگان به گناه و منحرف حتى در مسيرهاى انحرافى خود غالبا وحدت ندارند و با هم در حال جنگند.

———————————

(1) اصول كافي، كتاب العقل والجهل، ح11.

(2) بحارالأنوار، ج4، ص287.

(3) بحارالأنوار،ج 76، ص 269.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا