• اهمیت ازدواج در اسلام‏

انسان به مقتضاى آفرينش خود سخت علاقه‏مند به بقا و ادامة حيات خويشتن است، و براى رسیدن به اين میل درونى از هر كوشش و تلاش خوددارى نمى‏كند، بهترين و آسان‏ترين وسيله براى تأمين این هدف انسان، ايجاد نسل مى‏باشد، زيرا فرزند جزئى از وجود شخص و دنباله حيات و هستى آدمى است، و پاسخ به اين تقاضاى شديد فطرت و طبيعت، با تشكيل خانواده، و عهده‏دار شدن مسئوليت‏هاى خانوادگى آغاز مى‏گردد.

بخش مهمى از فعاليت و كوشش در گرداندن چرخ‏هاى زندگى و تلاش‏هاى اقتصادى به خاطر علاقه به ادارة زندگى خانوادگى صورت مى‏گيرد.

دو نوع تفكر در مورد تشكيل خانواده وجود دارد، كه هر دو از واقعيت دور و اشتباه محض است:

در نظر برخى افراد كه قائل به اصالت غرائز جنسى هستند، ازدواج و تشكيل خانواده، تنها وسيله تأمين هدف‏هاى جنسى و ارضاء هوس‏هاى شهوانى است؛

دسته ديگر كه تمايلات سودجوئى دارند به آن جنبه اقتصادى داده، و چنين مى‏پندارند كه پيوند زناشوئى يك نوع تجارت و معامله ميان دو خانواده است، اين دو طرز فكر با هدف اصلى از زناشوئى كه ضرورت اجتماعى و به منظور حفظ نوع و بقاء نسل صورت مى‏گيرد، فاصله زياد دارد، هر چند هدف اصلى همراه با خواسته‏ها و تمايلات جنسى و غالباً توأم با امور مادى است.

اسلام با تشويق به تشكيل خانواده كه بهترين وسيله براى حفظ عفت عمومى است به نداى فطرت پاسخ مثبت مى‏دهد، و زناشوئى را يگانه وسيله پيدايش فرزندان درستكار و حفظ بقاء نوع شناخته، و نه تنها مشكلى در سر راه اين امر طبيعى ايجاد نمى‏كند بلكه از اين نيروى طبيعى به سود اجتماع و براى زندگى فردى بهره‏بردارى مى‏نمايد، و علاوه بر اين كه به آرامش جسمى در زندگى‏ زناشوئى توجه دارد، مى‏خواهد يكى از پايه‏هاى سعادت آدمى كه آرامش روحى و اخلاقى و فكرى است نيز در سايه پيوند ازدواج تأمين سازد.

اسلام به منظور ايجاد رشته‏هاى الفت در محيط خانواده و استحكام روابط اعضاء آن با يكديگر، قوانين و مقررات جامعى ارائه داده است و از ازدواج به عنوان پيمان محكم‏ تعبير نموده و همه مسائل مادى را از هدف خود دور ساخته است، براى اين كه اعضا خانواده از يك وحدت ظاهری و معنوى برخوردار گرديده و روابط آنان بر محور هم‏بستگى كامل بچرخد.

وظائف و ادارة اين سازمان را به طور عادلانه ميان طرفين تقسيم كرده، كه هر كدام به مقتضاى استعداد و فنى كه در آن مهارت پيدا كرده، متعهد اداره بخشى از امور زندگى شود، و بدين وسيله در راه ايجاد يك اجتماع متعادل و مترقى كه نتيجة توازن و تعادل در نظام خانوادگى است گام مؤثرى برداشته است.

اين كه پيوندهاى زناشوئى در عصر ما اينقدر سست و بى‏دوام گرديده، كه در برابر حوادث بى‏ارزش و كوچك به آسانى از هم می­پاشد، به علت اين است كه در اينگونه ازدواج‏ها به واقعيات زندگى توجهى نمى‏شود، و اين پيوندها به دنبال يك سلسله رؤياها و افكار كودكانه و تصورات خام بسته مى‏شود.

بسيارى از افراد در مسئله ازدواج بدون در نظر گرفتن هم‏فكرى و هم‏آهنگى و توافق روحى ميان مرد و زن، دنبال ثروت و شهرت و عناوين موهوم فريبنده مى‏روند و ارزش‏هاى معنوى و روحى را ناديده گرفته و مصالح واقعى خود را زير پا مى‏گذارند.

چنين ازدواج‏هائى آينده تاريك و تأسف‏انگيزى خواهد داشت، زيرا تضاد عميق فكرى و روحى، زن و مرد را مانند دو قطب مخالف روبروى هم قرار مى‏دهد، و روز به روز شكاف و اختلاف، طرفين را عميق‏تر و دامنه‏دارتر كرده و در روابط آنان يك نوع هرج و مرج و ناهماهنگى پديد مى‏آورد.

حصول آرامش روحى و فكرى در زندگى خانوادگى به هماهنگى اخلاقى و فداكارى و مزاياى انسانى و روحى و تقوا و فضيلت طرفين بستگى دارد، و در نظر گرفتن شرايط محيطی و تربیتی و تطبيق افكار و اخلاق طرفين با يكديگر از عوامل مهم تحكيم بنيان خانواده است.

نظر اسلام در تشكيل خانواده به ثروت و شهرت و ظاهر آراسته و امور مادى نيست، بلكه ازدواج را بر محور ايمان و فضيلت و عفت و پاكدامنى قرار داده و به صفات و مزاياى روحى و پاكى نفس و پرهيزكارى زن و مرد توجه خاص دارد.

اسلام به شدت افرادى را كه به علت‏هاى غير منطقى از تشكيل خانواده امتناع مى‏كنند نكوهش نموده و هر گونه بهانه‏اى كه منجر به تباه شدن، يا به انحراف‏ كشيده شدن قواى غريزى و جنسى مى‏گردد محكوم مى‏نمايد، به همان صورت نيز با پيوند زناشوئى با افرادى كه فاقد كمالات نفسانى و فضائل روانى باشند موافق نيست، و ازدواج با خانواده‏هائى كه فاقد نجابت بوده و از تربيت اخلاقى و مذهبى بى‏بهره‏اند موافقت ندارد و آن را به مصلحت نمى‏داند:

«وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَ لا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ * با زنان مشرك (كه از دين بهره‏اى ندارند و از نجابت و فضيلت محروم‏اند) ازدواج نكنيد مگر زنانى كه ايمان بياورند، يقيناً كنيز با ايمان از زن آزاد مشرك بهتر است، هر چند زيبائى و مال او شما را خوش آيد، و زنان با ايمان را به ازدواج مردان مشرك در نياوريد تا زمانى كه مؤمن شوند، مسلماً برده مؤمن از آزاد مشرك بهتر است هر چند جمال و مال شما را خوش آيد، اينان كه مشرك‏اند به سوى آتش مى‏خوانند!! سوره بقره آیه 221».

رسول اكرم (ص) فرمودند:

«از ازدواج با سبزه‏ها و گل‏هائى كه در زمين‏هاى كثيف و آلوده مى‏رويند بپرهيزيد، از آن حضرت پرسيدند منظور شما از سبزى‏ها در زمين ناپاك چيست؟ فرمود: زنى زيبا كه در خانواده آلوده و بى‏بند و بار تربيت يافته است».

طبيعى است كه چنين همسرانى كه به اصول و قوانين اخلاقى و مذهبى پایبند نيستند، سعادت و خوشبختى خانوادگى را تأمين نخواهند كرد، و قهراً ثمره اين ازدواج‏ها نيز فرزندانى هوسباز، زبون، و فاقد آرامش روحى و امنيت خواهند بود.

براین اساس، اسلام به تأمين نيك‏بختى طرفين از لحاظ امور اخلاقى و عقلى نظر دارد، و با نهى از انجام ازدواج با خانواده‏هاى پست و آلوده، از پيدايش نسل فاسد و منحرف نيز جلوگيرى كرده است.

اگر جوانان هنگام انتخاب همسر بر اساس قوانين و مقررات اسلامى شرايط محيط زندگى و مقتضيات افكار زن را بررسى نموده، و خصوصيات روانى او را در نظر بگيرند، و از پيروى افكار غلط و هوا و هوس‏هاى آلوده و زودگذر اجتناب نمايند، مسلماً از بدبختى‏ها و نابسامانى‏هاى خانوادگى كه عرصه را بر هواپرستان تنگ نموده در امان خواهند ماند.

بى‏بند و بارى جنسى در كشورهاى متمدن امروز و بى‏علاقه بودن جوانان به تشكيل خانواده، كه معلول بى‏اعتنائى به مبانى فطرى و معنويت است عملًا این اصل ضرورى اجتماعى را سست و نابود کرده است.

گسترش وسائل عياشى و آزادى بى‏حساب و بدون مانع، محور زندگى جوانان را تغيير داده و با سرعت سرسام‏آورى انحرافات را در ميان آنان بالا برده است، توجه به كاهش آمار ازدواج و افزايش روزافزون اختلافات خانودگى و طلاق، شاهد گوياى تزلزل بنيان خانواده در دنياى امروز است!

اسلام براى ازدواج در زمينه تشويق به آن و اين كه مرد و زن چگونه با هم زندگى كنند كه بنيان خانواده استوار و محكم، و فرزندانى صالح و شايسته از آنان به وجود آيد، و اصولًا اساس خانواده بر شالوده مسائلى نباشد كه مانع از هر فسادى در چهارچوب خانه، و سدى در برابر ظهور گناه در بستر اجتماع شود به‏ حقايق بسيار مهمى تذكر مى‏دهد، كه نشان‏گر كمال و جامعيت و كامل بودن اين آئين مقدس و فرهنگ سعادت‏بخش است.

غريزه جنسى كه با فرا رسيدن بلوغ فعاليت خود را آغاز مى‏كند، غريزه قوى و نيرومندى است كه با هيجان خود انسان را به شدت تحت تأثير قرار مى‏دهد، و قطعاً آدمى در برابر آن مسئوليت خطيرى دارد.

انسان در برابر غريزه جنسى ممكن است يكى از اين سه حالت را داشته باشد:

1- آن را آزاد بگذارد و در راه اشباع و ارضاء آن به هيچ حد و مرزى پاى‏بند نباشد، اين حالت با اين آزادى غير معقول انسان‏ها را تا مرتبه حيوانيت تنزل مى‏دهد و فساد فرد و خانواده و جامعه را به دنبال دارد.

2- آن را سركوب نمايد و تمام راه‏ها را به روى آن همانطور كه از زندگى رهبانان نقل مى‏كنند ببندد، معناى اين كار كشتن غريزه و تعطيل كردن آن است و با حكمت خلقت و فطرت بشرى منافات دارد و با سنت حيات هرگز هماهنگى ندارد.

3- اين كه نه راه اول را پيش گيرد و نه راه دوم را، بلكه براى اشباع غريزه‏ى خود و اطفاء آتش شهوت به پذيرش حد و مرز لازم تن دهد، ولى مى‏دانيم كه مكتب حق، و آئين مقدس اسلام از زمان آدم تا كنون اين راه را پيش روى انسان‏ها باز كرده است، زنا و بى‏بند و بارى و سركوب غير منطقى شهوت و غريزه جنسى را ممنوع و به ازدواج و نكاح در چهارچوب شرايط و مقررات عادلانه مشروعيت بخشيده است و آن را به شدت مورد ترغيب قرار داده و نوعى عبادت دانسته. اين راه كه راه وسط و راه عدل است و از افراط و تفريط منزه و پاك مى‏باشد راه اسلام و طريق فرهنگ سعادتبخش خداست.

«وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‏ مِنْكُمْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ * مردان و زنان بى‏همسرتان و نيز غلامان و كنيزان شايسته خود را همسر دهيد، اگر تهيدست هستند خدا آنان را از فضل و احسانش بى‏نياز مى‏كند، و خدا بسيار عطاكننده و داناست. سوره نور آیه 32».

روايات زير در تشويق به ازدواج، ازدواج مرد و زن مؤمنى كه كفو يكديگر هستند از رسول خدا در مهم‏ترين كتاب‏هاى حديث نقل شده است.

  • روايات اسلامی و اهمیت ازدواج‏

ازدواج در اسلام كمك و يار و ناصرى براى بقاء دين انسان، و خواركننده شيطان، و قلعه و حصارى براى در امان ماندن از ضربات ابليس و دشمن خداست. در این قسمت از بحث به ذکر روایاتی از اهل بیت علیهم السلام در باب اهمیت ازدواج می پردازیم:

نبی مکرم اسلام (ص) می­فرمایند:

«ازدواج كنيد، به جمعيت خود بيفزائيد، كه من در قيامت به امت خود بر سایر مردم مباهات مى‏كنم، حتى به كودكى كه سقط شده است». (1)

و همچنین فرمودند:

«كسى كه از روش و سنت من روى‏گردان شود از من نيست، و از روش و سنت من ازدواج است، پس كسى كه مرا دوست دارد به روش من اقتدا كند». (2)

و همچنین در باب فوائد ازدواج فرمودند:

«از شما كسى كه قدرت بر ازدواج و پاسخ‏گوئى به همسر دارد، بايد ازدواج كند، زيرا ازدواج براى فرو نشاندن چشم از نگاه به نامحرم، و حفظ شهوت از حرام‏ بهترين كار است، و كسى كه توانائى ندارد روزه بگيرد كه روزه براى فرو نشاندن هيجان شهوت كارى مناسب است». (3)

و همچنین پیامبر اسلام (ص) در باب انتخاب همسر برای فرزندان فرمودند:

«هر گاه كسى براى امر خواستگارى و ازدواج نزدتان آمد، و شما دين و امانت‏دارى وى را پسنديديد زمينه ازدواجش را فراهم كنيد، كه اگر در امر ازدواج اقدام ننمائيد سبب فتنه در زمين و فساد و گناه بزرگ است». (4)

 و همچنین فرمودند:

«كسى كه ازدواج كند قطعاً نصف دينش را در حصن مصونيت برده، پس نسبت به حفظ نيم ديگر دينش تقواى الهى پيشه كند». (5)

از امامان معصوم شیعه علیهم السلام نيز رواياتى در تشويق ازدواج در كتاب‏هاى معتبر نقل شده است:

حضرت صادق (ع) از پدرانش از رسول خدا (ص) نقل مى‏كند:

«دو ركعت نمازى كه ازدواج كرده مى‏خواند از هفتاد ركعت نمازى كه عزب مى‏خواند برتر است». (6)

امام صادق(ع) مى‏فرمايد: مردى به محضر پدرم حضرت باقر (ع) آمد، پدرم فرمود: همسر دارى؟ گفت: نه پدرم فرمود: دوست ندارم دنيا و آنچه در آن است از من باشد و من يك شب بدون همسر به سر برم. آنگاه فرمود: دو ركعت نماز مرد همسر دار از عبادت شبانه و روزه روزانه مجرد بهتر است، سپس هفت دينار طلا به او داد و فرمود با اين پول ازدواج كن سپس از پيامبر نقل كرد كه آن حضرت فرمود: ازدواج كنيد كه ازدواج براى شما روزى رسان‏تر است». (7)

  • مذموم بودن ترك ازدواج‏

از ديدگاه اسلام مجرد ماندن و روى آوردن به رهبانيت و كناره گيرى از مردم به سبب ترك ازدواج مورد نفرت است.

در زمان رسول خدا برخى از اصحاب به خيال اين كه خود را به قلعه‏هاى رفيع معنويت برسانند تصيم گرفتند كه دنيا را فرو گذاشته آن را ترك نمايند، و روز و شب خود را به عبادت بگذرانند.

در اين تصميمى كه گرفته شد، بعضى از آنان گفتند: من همه روزها را روزه خواهم گرفت و ديگرى گفت: من همه شب‏ها را به عبادت تمام خواهم كرد، و بعضى گفتند ما هرگز تن به ازدواج و ارضاء شهوت و تشكيل خانواده نخواهيم داد، چون خبر اين تصميم به پيامبر رسيد آنان را دعوت كرده فرمود:

من كه به عظمت حضرت حق و اسماء و صفاتش بيش از شما آگاهم، و بيشتر از شما از او در خشيتم، ولى در شب هم به عبادت برمى‏خيزم، هم مى‏خوابم، برخى روزها را روزه گرفته و بعضى ايام را روزه نمى‏گيرم و با زنان ازدواج مى‏كنم، پس كسى كه از سنت من روى‏گردان شود از من نيست.

حضرت صادق (ع) از رسول خدا (ص) روايت مى‏كند كه فرمودند:

«كسى كه از ترس فشار زندگى و تنگدستى ترك ازدواج كند يقيناً به خداوند سوءظن و بدگمانى برده است». (8)

  • ملاك انتخاب همسر

به طور معمول در بسيارى از اقوام و ملل در گزينش مرد در مرحله اول توان اقتصادى و اجتماعى مطرحى است و در انتخاب زن زيبائى و گاهى وضعيت اجتماعى مورد توجه است.

اسلام گرچه اين امور ظاهرى را نفى نمى‏كند ولى نظرش در مرحله اول در انتخاب همسر امور معنوى و ارزشى است.

اسلام در مسئله ازدواج ايمان به خدا و قيامت، و ارزش‏هاى اخلاقى و عملى، و التزام به تقوا و نقاط كرامت هم‏چون صداقت و امانت و پاكدامنى و شرافت را ريشه و اساس زندگى مشترك و موجب بقاء آن مى‏داند.

تجربه حيات انسان ثابت نموده، ازدواج‏هائى كه بر پايه ايمان و تقوا صورت گرفته دوام و رشد و ثبات داشته، و در برابر حوادث كمتر دچار ضربه و آسيب شده، بر عكس، پيوندهائى كه دور از ملاك‏هاى ارزشى و معنوى صورت گرفته و فقط بر پايه‏مادى انديشى و تفاخر طلبى و ثروت و جمال واقع شده بيشتر در معرض طلاق و جدائى و تلخى و فروپاشى قرار مى‏گيرد.

  • احکام ازدواج

ازدواج به خودی خود مستحب و ترک آن مکروه است، امّا در صورت ترس وقوع در گناه به سبب ترک آن، واجب است.

ازدواج به لحاظ کسی که با او پیوند زناشویی بسته می‌شود یا حرام است مانند ازدواج با محارم یا مکروه است مانند ازدواج با نازا و شرابخوار و یا مستحب مانند ازدواج با دوشیزه، پاکدامن، فرزندآور و فرمان‌بردار شوهر.

  • اسباب حرام شدن ازدواج

اسباب حرمت ازدواج دو شخص با یکدیگر عبارت است از:

  • نسب

ازدواج با محارم نسبی حرام است. از زنان: مادر، دختر، خواهر، خاله، عمّه، دختر خواهر و دختر برادر و همین‌طور به پایین (دختر فرزند خواهر یا دختر فرزند برادر…)، و از مردان: پدر، پسر، برادر، دایی، عمو، پسر خواهر و پسر برادر و همین طور به پایین (پسر فرزند برادر یا پسر فرزند خواهر…) محارم نسبی‌اند.

  • رضاع

اگر کودکی با شرایط معتبر از زنی شیر بخورد، حکم محارم نسبی بر او جاری می‌شود.

  • پیوند زناشویی

پیوند زناشویی موجب دو نوع حرمت می‌شود:

  • حرمت ابدی

ازدواج مرد با مادر زن خود هر چند با همسرخود آمیزش نکرده باشد، و نیز ازدواج او با دختر زن که از مرد دیگر است، در صورت آمیزش با زن و همچنین ازدواج زن با پدر و فرزندان شوهر که از زن دیگر هستند، برای همیشه حرام است.

  • حرمت جمع

جمع کردن در ازدواج میان دو خواهر در یک زمان حرام است.

همچنین به صرف عقد کردن زنی جمع میان او و دخترش حرام است.

هر چند تا هنگامی که با مادر دختر آمیزش صورت نگرفته باشد، دختر زن حرمت ابدی ندارد.

به قول مشهور ازدواج با دختر خواهر یا دختر برادر زن در صورت راضی نبودن زن، حرام است.

  • آمیزش به شبهه

به قول مشهور، آمیزش به شبهه مانند آمیزش مرد با زنی به گمان این که همسر خود او است در حکم ازدواج صحیح است و موجب حرمت ابدی مادر زن و دختر وی بر مرد و نیز حرمت دائمی پدر مرد و فرزندان وی بر زن می‌شود.

  • زنا

زنا کردن مرد با مادر زنی یا دختر او پیش از ازدواج با آن زن، موجب حرمت ابدی زن بر مرد است، امّا پس از ازدواج، موجب این حرمت نیست و به قول مشهور فرقی نمی‌کند که پیش از زنا، با همسر خود آمیزش کرده باشد یا نکرده باشد. همچنین زنا کردن مرد با زن شوهردار و زنی که در عدّۀ طلاق رجعی است، موجب حرمت ابدی زن بر مرد می‌شود.

  • لواط (همجنس بازی مردان)

لواط موجب حرمت ابدی مادر، خواهر و دختر مفعول بر فاعل است، امّا اگر این عمل پس از ازدواج با یکی از آنان انجام شود، موجب حرمت نیست.

  • ازدواج در حال عدّه

ازدواج با زن در حال عدّه با علم به آن و نیز علم به حرمت ازدواج در این حال، موجب حرمت ابدی زن بر مرد می‌شود.

  • جهل یا عدم آگاهی به عده

در صورت جهل به این که زن در حال عدّه است یا عدم آگاهی از حرمت ازدواج در این حال، اگر پس از ازدواج نزدیکی کرده باشد، موجب حرمت ابدی است، امّا اگر نزدیکی نکرده باشد، تنها عقد باطل است و پس از پایان عدّه می‌تواند با زن ازدواج نماید.

  • احرام

ازدواج مرد یا زن در حال احرام، حرام و باطل است.

ازدواج با علم به حرمت آن در این حال حتی بدون آمیزش نیز موجب حرمت ابدی زن بر مرد می‌باشد، و به قول مشهور در صورت جهل، تنها عقد باطل است؛ هر چند آمیزش کرده باشند.

  • کفر

ازدواج مسلمان با زن کافر غیر اهل کتاب جایز نیست و در جواز ازدواج او با زن کتابی اختلاف است.

  • مسلمان شدن زن بعد از ازدواج

ازدواج زن مسلمان با مرد کافر جایز نیست. اگر مرد کافر با زن کافر ازدواج کنند سپس زن پیش از آمیزش مسلمان شود، عقد ازدواج باطل است و اگر پس از آمیزش مسلمان شود، به قول مشهور، بطلان عقد متوقّف بر پایان عدّه است؛ به این معنا که اگر مرد در حال عدّه مسلمان نشد، عقد باطل می‌شود.

—————————-

(1) بحار الانوار، ج 17، ص 259.

(2) عوالی اللئالی، ج 3، ص 283.

(3) تفسیر کنز الدقائق، ج 9، ص 287.

(4) بحار الانوار ج 100، ص 374.

(5) همان، ص 219.

(6) همان ج 79، ص 211.

(7) همان ج 100، 217.

(8) وسائل الشیعه، ج20، ص 42.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا