- بیان اهمیت اعتقاد به معاد
برای اینکه شخص بتواند راهی را در زندگی برگزیند که به سعادت حقیقی و کمال نهائیش بینجامد باید بیندیشد که: آیا حیات انسانی با مرگ، پایان مییابد یا پس از آن، حیات دیگری خواهد داشت؟ و آیا انتقال از این جهان به جهان دیگر، همانند مسافرت از شهری به شهر دیگر است که میتوان لوازم و وسایل زندگی را در همان جا فراهم کرد یا اینکه حیات این جهان، مقدمه و زمینه ساز خوشیها و ناخوشیهای آن جهان است و کار را باید در این جا انجام داد و نتیجهی نهائیش را در آنجا یافت؟ و تا این مسائل، حل نشود نوبت به شناختن راه و انتخاب روش و برنامهی زندگی نمیرسد زیرا تا مقصد سفر، معلوم نشود نمیتوان راه رسیدن به آن را تشخیص داد.
کسی که حقیقت خود را تنها مجموعهای از عناصر مادی میپندارد و حیات خود را منحصر به زندگی چند روزه ی دنیا میپندارد و لذت و سعادت و کمالی را غیر از بهرههای مربوط به همین زندگی نمیشناسد، رفتارهای خود را به گونهای تنظیم میکند که تنها نیازها و خواسته های مربوط به این جهان را تأمین کند، اما کسی که حقیقت خود را فراتر از پدیدههای مادی میداند و مرگ را پایان زندگی ندانسته و آن را نقطهی انتقال از جهان گذرا (دنیای مادی) به جهان جاودانی (آخرت) میشناسد و رفتارهای شایستهی خود را وسیلهای برای رسیدن به سعادت و کمال همیشگی میشمارد، برنامهی زندگیش را به گونهای تنظیم میکند که هر چه بیشتر و بهتر برای زندگی همیشگیاش سودمند باشد. و از سوی دیگر، سختیها و ناکامیهای زندگی دنیا، او را دلسرد و نا امید نمیکند و از تلاش در راه انجام وظایف و کسب سعادت و کمال ابدی، باز نمیدارد.
تأثیر این دو نوع انسان شناسی منحصر به زندگی فردی نیست بلکه در زندگی اجتماعی و رفتارهای متقابل افراد نسبت به یکدیگر نیز تأثیر به سزایی دارد و اعتقاد به حیات اخروی و پاداش و کیفر ابدی، نقش مهمی را در رعایت حقوق دیگران و احسان و ایثار نسبت به نیازمندان بازی میکند و در جامعهای که چنین اعتقادی زنده باشد برای اجرای قوانین و مقررات عادلانه و جلوگیری از ظلم و تجاوزبه دیگران ،کمتر نیاز به اعمال زور و فشار خواهد بود و طبعاً در صورتی که این اعتقاد ، جهانی و همگانی شود مشکلات بین المللی هم به صورت چشمگیری کاهش خواهد یافت.
با توجه به این نکات اهمیت مسألهی معاد روشن می شود و حتی اعتقاد به توحید به تنهایی (و بدون اعتقاد به معاد) نمیتواند تأثیر کامل و گستردهای در بخشیدن جهت مطلوب به زندگی داشته باشد. و از این جا علت اهمیت دادن ادیان آسمانی و بخصوص دین مقدس اسلام به این اصل اعتقادی و تلاش فراوان انبیای الهی برای استوار کردن این عقیده در دلهای مردم آشکار می گردد.
علامه طباطبايي(قدسسرّه) ميفرمایند:
اگر اعتقاد به معاد نباشد هيچ دلیل محکم ديگرى نيست كه بشر را از پيروى هواهاى نفسانی باز بدارد، و وادار سازد به اينكه از لذتها و بهرههاى طبيعى خود صرف نظر كند، چون بشر طبیعتاً به چیزی میل دارد که سود آن متوجه خودش گردد نه دیگران، بنابراين در مواردى كه انسان از پایمال کردن حق دیگران، لذت مىبرد و هيچ مانعى نيست كه او را از اين لذتهاى نامشروع باز بدارد و هيچ قانونى نيست كه او را در برابر اين تجاوزها مجازات كند و حتى كسى نيست كه او را سرزنش نموده و مورد عتاب قرار دهد، ديگر چه مانعى مىتواند او را از ارتكاب اينگونه خطاها و ظلمها (هر قدر هم كه بزرگ باشد) جلوگيرى نمايد؟(1)
اعتقاد به خداوند در كنار پذيرش معاد، سبب رشد انسان در معارف، اخلاق و اعمال شایسته است؛ يعني باور به آفريدگاري كه براي انسان قانون و برنامه زندگی بفرستد و او را درمقابل کارهای خوب و بد بازخواست و حسابرسي كند عامل مهمي براي رشد و تكامل انسانها است. برای همین قرآن كريم ريشه همه هواپرستيها وگمراهیها را فراموشي قيامت ميداند: «ولاتَتَّبِعِ الهَوي فَيُضِلَّكَ عَن سَبيلِ اللهِ اِنَّ الَّذينَ يَضِلّونَ عَن سَبيلِ اللهِ لَهُم عَذابٌ شَديدٌ بِما نَسوا يَومَ الحِساب * از خواهشهای نفسانی پيروى مكن كه تو را از راه خدا گمراه میكند. همانا كسانى كه از راه خدا گمراه میشوند، به سزاى آنكه روز حساب را فراموش كردهاند عذابى سخت خواهند داشت. سوره ص آیه 26».
كسي كه ثبتشدن کارهای زشت و زيباي خود را درنامه عمل بپذيرد و بداند باید روزی در مقابل دادگاه عدل الهی جواب گوی اعمال بد خود باشد هرگز به گناه و بدیها آلوده نميشود.
———————————————-
(1) ترجمه تفسير الميزان، ج4، ص: 176