- آغاز وحی و بشارت به نبوّت
فرشتهای از طرف خداوند مأمور شد تا آیاتی به عنوان طلیعه و آغاز کتاب هدایت، برای «امین قریش» بخواند تا او را به کسوَت نبوّت مفتخر سازد.
آن فرشته همان «جبرئیل» و آن روز همان «روز مبعث» بود.
روبهرو شدن با فرشته، آمادگی ویژه لازم دارد و تا روح شخص بزرگ نباشد، تحمل بار نبوّت و ملاقات فرشته را نخواهد داشت. امین قریش این آمادگی را به وسیلهی عبادتهای طولانی و عنایتهای الهی به دست آورده بود. (1)
نخستين آيات قرآنى در غار حرا بر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نازل شد. امّا درباره كيفيت اولين آشنايى رسول خدا صلیاللهعلیهوآله با وحى و حامل آن جبرئيل، روايات متعددى در منابع تاريخى و حديثى آمده است. که با توجه به اختلافى كه در مبانى مذاهب اسلامى درباره مسايل فوق وجود دارد، روايت مزبور مورد تفسيرهاى مختلف قرار گرفته است.
در اینکه شروع وحی از چه زمانی بوده است و شروع نزول قرآن از چه تاریخی؟ و آیا ارتباطی بین بعثت و شروع ارتباط پیامبر صلیاللهعلیهوآله با عالم غیب وجود دارد یا نه؟ دیدگاههای متعددی به وجود آمد.
از امام صادق عليهالسّلام سؤال شد: رسول كيست؟ نبىّ كيست؟ و محدّث كيست؟
آن حضرت فرمودند: «رسول كسى است كه جبرئيل در مقابلش مىآيد و با او صحبت مىكند، چنان كه يكى از شما با دوستش صحبت مىكند» … تا اينكه ادامه دادند: «و امّا محدّث كسى است كه كلام فرشتهاى كه با وى صحبت مىكند را مىشنود، امّا او را نمىبيند، و نه اين كه در خواب به سراغش بيايد.» (2)
كلينى نیز در اصول كافى این حدیث را به همین مضمون از امام صادق علیهالسلام نقل کرده است. (3)
ابن شهر آشوب آورده است: «بعثت رسول اكرم صلّىاللّهعليهوآله داراى درجاتى بود: اولين درجه آن رؤياى صادقه و دومين درجه آن كه توسط شعبى و داود بن عامر نقل شده است، (4) این است که خداوند به مدت سه سال جبرئيل را محافظ پيغمبرش قرار داده بود كه در اين مدت نبىّ اكرم صلیاللهعلیهوآله صدايش را مىشنيد، امّا خودش را نمىديد و پىدرپى چيزهايى را به وى مىآموخت؛ ولى قرآن را نازل نمىكرد. در اين مدّت پيامبر اكرم صلیاللهعلیهوآله هنوز مبعوث نشده، امّا مژده پيغمبرى را دریافت کرده بود.»
گفتههای شعبى، همان مطالبى است كه در «طبقات الكبرى»، ابن سعد به نقل از واقدى آورده است: «به مدّت سه سال اسرافيل همدم و مراقب رسول الله صلیاللهعلیهوآله شده بود به طورى كه رسول الله صدايش را مىشنيد، اما او را نمىديد و سپس جبرئيل مسئول اين كار شد». (5)
آنچه كه از شعبى نقل شد، همان چيزى است كه طبرى از او نقل كرده و گفته است:
«او در چهل سالگى به مقام نبوّت رسيد و سه سال بعد از آن اسرافيل همدم و مراقب وى بود و چيزهايى را به او آموخت. در اين زمان قرآن بر او نازل نمىشد. پس از آنكه اين سه سال گذشت، جبرئيل مسئول انزال وحى شد و قرآن به مدت ده سال در مكه و ده سال در مدينه بر زبانش جارى شد». (6)
طبرى بعد از اين گفته است: «شايد كسانى كه مىگويند او بعد از وحى، ده سال در مكه اقامت داشته است، اقامتش را از هنگامى كه جبرئيل از سوى خداوند عز و جل وحى نازل كرد و نبى اكرم به اظهار دعوت خويش به صورت آشكار پرداخت، به حساب آوردهاند و كسانى كه مىگويند وى به مدّت سيزده سال در مكه اقامت داشته است، آن را از همان ابتدايى كه به نبوت رسيد و اسرافيل مسئول و همدم وى بود حساب كردهاند و در اين سه سال مأمور به اظهار دعوت خويش نشده بود». (7)
در اين مدت رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله صدا را مىشنيد، اما چيزى نمىديد. سپس به مدت ده سال جبرئيل همدم رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله شد و در اين مدت به وى وحى مىكرد. او ده سال در مكه بود و سپس ده سال به مدينه رفت. (8)
و شيخ مفيد نیز در این زمینه معتقد است:
«به مدت سه سال اسرافيل همدم رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله بود و در اين مدت رسول الله صلیاللهعلیهوآله صدايش را مىشنيد، اما چيزى نمىديد و سپس به مدت بيست سال جبرئيل با وى هم سخن شد و اين از زمانى بود كه بر او وحى نازل مىشد. با اين حال پيامبر صلیاللهعلیهوآله ده سال در مكه اقامت داشت و سپس به مدينه هجرت كرد و ده سال در آنجا ماند و در حالى كه شصت و سه ساله بود رحلت کرد.» (9)
طبرى گفته است:
«در چهل سالگى پيامبر صلیاللهعلیهوآله به نبوّت رسيد و در سه سال از ايام نبوّتش اسرافيل با او همدم بود و كلماتى و چيزهايى را به او تعليم مىداد و هنوز قرآن نازل نمىشد.
پس از سه سال كه از نبوّتش گذشت، جبرئيل قرآن را به مدت بيست سال بر وى نازل كرد كه ده سال آن در مكه و ده سال ديگر در مدينه بود.» (10)
نتیجهی اين روايات اين است كه مبدأ نزول قرآن كريم سه سال پس از نبوت بوده است. چون اگر رواياتى كه قائل به اين هستند كه مدّت نزول قرآن بر نبى اكرم صلّىاللّهعليهوآله بيست سال بوده را با رواياتى كه مىگويد مدت اقامت پیامبر اكرم صلّىاللّهعليهوآله در مكه، پس از بعثت سيزده سال بود با هم مقايسه كنيم؛ نتيجه مىگيريم كه شروع نزول قرآن سه سال پس از نبوّت بوده است. (11)
همین قول را طبری اختیار کرده و بين روايتهايى را كه مىگويد رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله پس از بعثت به مدّت سيزده سال در مكه اقامت كرد و روايتى كه خودش از ابن عباس نقل كرده است، مبنى بر اين كه اقامت رسول اللّه در مكه پس از بعثت ده سال بوده است؛ جمع مىكند. او ده سال را از هنگام نزول وحى به وسيله جبرئيل و اظهار دعوت به سوى توحيد مىداند و سيزده سال را از آغاز بعثت. (12)
در پایان لازم است این نکته بیان شود که، منظور از نقل این اقوال، اين نيست كه ثابت شود در سه سال اوّل بعثت اسرافيل همدم نبى اكرم صلیاللهعلیهوآله بوده است و بعد از آن جبرئيل وحى قرآنى را بر او نازل مىكرد؛ زیرا بر خلاف آنچه در اخبار بعثت معروف و مشهور شده، واقعیت چیز دیگری است.
قول مشهور این است که نزول قرآن و بشارت به نبوّت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله همزمان بوده است:
روايت شده است كه امام حسن عسكرى عیلهالسّلام در حال توصيف بعثت نبى اكرم صلیاللهعلیهوآله بودند و فرمودند:
«… تا اين كه به چهل سالگى رسيد و خداوند قلب كريمش را بهترين و والاترين و خاشعترين و مطيعترين قلبها يافت. پس به دربهاى آسمان اجازه داد و آنها بازشدند و به ملائكه اجازه داد و آنها نازل شدند و در اين حال محمد صلیاللهعلیهوآله به آنها مىنگريست. پس رحمت از طرف عرش بر وى نازل شد و او به روح الامين، جبرئيل- طاووس ملائكه- نگاه مىكرد. جبرئيل نزد او فرود آمد و دستش را گرفت و تكان داد و گفت: اى محمد! بخوان، محمد فرمود: چه چيزى را بخوانم؟ گفت: اى محمد!
«اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ؛ (قرآن را) به نام پروردگارت- كه هستى را آفريد- بخوان همو كه انسان را از خون بسته آفريد. بخوان كه پروردگارت از همه ارجمندتر است. همو كه با قلم تعليم داد و آنچه را كه انسان نمىدانست به او آموخت». (13)
سپس آنچه را كه مىبايست بر او نازل كرد و خودش به سوى پروردگارش بالا رفت». (14)
———————————
1- فرازهایی از تاریخ اسلام، ص 93.
2- تاریخ تحقیقی اسلام، ج 1، ص 299؛ چنان كه در بحار الانوار، ج 18، ص 270 به نقل از بصائر الدرجات، ص 109 و 371 و به همين نحو خبرى از امام باقر عليهالسّلام و همچنين از امام صادق عليهالسّلام در اين كتاب آمده است.
3- تاریخ تحقیقی اسلام، ج 1، ص 299؛ اصول كافى، ج 1، ص 176 و به همين نحو دو خبر ديگر از امام رضا عليهالسّلام در آن آمده است.
4- مناقب، ج 1، ص 41.
5- تاریخ تحقیقی اسلام ، ج 1، ص 301؛ برای مطالعه بیشتر ر.ک به: طبقات ابن سعد، ج 1، ص 191 و تاريخ طبرى، ج 2، ص 386.
6- تاریخ تحقیقی اسلام ، ج 1، ص 301؛ تاريخ طبرى، ج 2، ص 387.
7- تاریخ تحقیقی اسلام، ج 1، ص 301؛ برای مطالعه بیشتر ر.ک به: تاريخ طبرى، ج 2، ص 378 و طبقات ابن سعد، ج 1، ص 127 و بدايه و نهايه ابن كثير، ج 3، ص 4 و تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 23 كه آن را به صورت مرسل نقل كرده است و حاكم در المستدرك، ج 2، ص 61.
8- تاریخ تحقیقی اسلام، ج 1، ص 301؛ الاختصاص، ص 130.
9- الاختصاص، ص 130.
10- تاریخ تحقیقی اسلام، ج 1، ص 312؛ برای مطالعه بیشتر ر.ک به: تاريخ طبرى، ج 2، ص 387 و طبقات ابن سعد، ج 1، ص 127 و تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 23 و بدايه و نهايه ابن كثير، ج 3، ص 4.
11- تاریخ تحقیقی اسلام، ج 1، ص 313.
12- تاریخ تحقیقی اسلام، ج 1، ص 313؛ برای مطالعه بیشتر ر.ک به: تاريخ طبرى، ج 2، ص 378.
13- سوره علق، آیات 1-5.
14- تاریخ تحقیقی اسلام، ج 1، ص 316. برای مطالعه بیشتر ر.ک به: تفسير منسوب به امام حسن عسكرى عليهالسّلام، بحار الانوار، ج 18، ص 206.