• در خدمات و انفاق

از ويژگي‌هاي مکتب اسلام که تشيع پرچمدار راستين آن است، وجود انديشه خدمات و صدقات و پرداخت‌هايي است که پرکننده چالش‌هاي اقتصادي جامعه است. اينکه هر فردي در جامعه، مسئول رسيدگي به امور جامعه، پرداخت عوارض براي گرداندن چرخ‌هاي اقتصادي است، جاي بحث و سخني نيست. ولي در مواردي به علت وجود نارسائي‌ها، اين پرداخت‌ها کفايت کننده نيست و ناگزير افراد جامعه، بايد بخشي از درآمد شخصي ويژه خود را در اين راه صرف کنند.

شيعه به پيروي از الگوهاي نمونه و راستين خود، سعي دارد به مردم برسد، محرومان و بينوايان را زير بال بگيرد و اصل مساوات و حتي برتر از آن اصل مواسات و يا ايثار را در عمل داشته باشد. رسول خدا، خود گرسنه مي‌ماند تا ديگران سير باشند، حضرات معصومين بر خانواده خود (با جلب رضايت آنان) سخت مي‌گرفتند، تا بر سر سفره مردم آب و ناني باشد…

  • وجود چالش‌ها

اينکه جامعه‌اي را تصوير کني که در آن فقر و نابساماني نباشد، جزو رؤياهاست و تحقق آن ممکن است تنها در عصر ظهور حضرت مهدي موعود ميسر باشد. شرايط حيات اجتماعي به گونه‌اي است که وجود فقر و نارسايي در آن، امري اجتناب‌ناپذير است.

– فردي دچار تصادف مي‌شود و قطع عضو يا فلج شدنش، به خاک سياهش مي‌نشاند.

– ديگري دچار آتش‌سوزي مي‌شود و کل ما يملک او دچار حريق مي‌شود و به فقر مي‌نشيند.

– آن سومي نان آور و زندگيش را از دست مي‌دهد، خود و چند کودک يتيمش سيه روز مي‌شوند.

– آن چهارمي ناخودآگاه دچار بلا مي‌شود و هستي و سلامت خود را از دست مي‌دهد.

– به همين‌گونه است وضع افرادي که دچار قحطي، خشکسالي، سرقت، طوفان، سيل و ديگر خسارات گردند.

وضع اينان همانند وضع دست‌هاي شکسته است که بايد بر گردن توانمندان آويخته شود تا قادر به ادامه زندگي باشند. آنان که دارند، به آنان که ندارند بايد برسند و يا لااقل بخشي از دردهاي آنان را تسکين بخشند و اين امري است که در جامعه شيعي مورد قبول و تأييد است.

  • دستور به انفاق

نفق در لغت به معني گودال است و انفاق در واقع کندن گودال و يا پر کردن آن است. در اصطلاح ديني، به معني پر کردن چالش‌هاست. به ويژه چالش اقتصادي، مردم جامعه از لحاظ دارايي و مکنت، در وضع ثابتي نيستند و چنان هم نيست که آنان به گونه‌اي يکسان زندگي کنند.

داشتن نعمات زندگي در افراد مختلف متفاوت است و حاصل آن وجود طبقات و چالش‌ها در عرصه حيات اقتصادي است.

دستور اسلام اين است که مردم متمکن، اين چالش‌ها را پر کنند و از آنچه خداوند روزي‌شان کرده، آشکارا و پنهان انفاق کنند، «قُلْ لِعِبادِي‏… يُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَة». (1)

و نيز قرآن در وصف متقين فرمايد: آنان کساني هستند که از آنچه خداي روزي شان کرده، انفاق مي‌کنند. «ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْب…‏ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُون».‏ (2)

اين انفاق بايد بدون منت نهي و آزار رساني باشد و به دنبال کمک رساني نبايد کاري کرد که مصرف آن برايشان ناگوار آيد. (3)

و در اين راه نبايد از کاستي و کمبود ناشي از انفاق بترسد که انسان طبيعتاً فردي ممسک است. (4)

همچنين سفارش اين است که در اين انفاق، اولويت براي والدين و خويشاوندان و يتيمان است. (5)

  • بذل و سخا

در فرهنگ تشيع بذل و بخشش مطرح است و آن کس که بذل مي کند، با دست بالاست و طبعاً گيرنده آن، با دست پايين. سفارش اين است: «ابْذُلْ لِأَخِيكَ دَمَكَ وَ مَالَكَ وَ لِعَدُوِّكَ عَدْلَكَ وَ إِنْصَافَكَ وَ لِلْعَامَّةِ بِشْرَكَ وَ إِحْسَانَك‏». (6)

علي عليه‌السلام فرمود: «براي برادر ديني خود، مال و خونت را بذل کن و براي دشمن خود عدالت و احسان خويش را و براي عامه چهره شاداب و احسان خود را عرضه دارد».

در حديثي آمده است که شيعيان ما به خصلت‌هاي گوناگوني شناخته مي‌شوند که از جمله سخاوت و بذل به برادران ديني است، «إِنَّمَا شِيعَتُنَا يُعْرَفُونَ بِخِصَالٍ شَتَّى بِالسَّخَاءِ وَ الْبَذْلِ لِلْإِخْوَان‏» (7)

و اين امر بر اساس الگوبرداري از خط راه پيامبر و حضرات معصومين عليهم‌السلام است.

اهل بيت پيامبر سعي داشتند که براي فرد محروم و مستمند، بهانه‌اي بتراشند و در سايه آن کمکي به مستمندان کنند. حتي کوشش آنها اين بود که با آنان مواجه نشوند و موقع انفاق، موجبات شرمساري آنان را فراهم نياورند. در داستان زندگي امام حسين عليه‌السلام آمده است

که عطاي خود را در پارچه‌اي پيچيد و از پشت در منزلش، به آن فرد داد و گفت از اينجا برو تا روي تا روي ما به همديگر نيفتد (8) و يا نوشته‌اند که بهترين غذا و لباس خود را به ديگران مي‌دادند و خود با حداقل مي‌زيستند. علي عليه‌السلام براي ديگران نان و گوشت تهيه مي‌کرد و خود نان و سرکه يا نان و دوغ مي‌خورد. (9)

  • سفارش درباره محرومان

چه بسيارند افرادي که بنا به دلايلي محروم واقعي شده و از مستمندي و بينوايي سر درآورده‌اند. بينش شيعه با تکيه بر قرآن و با تأکيد بر سفارش حضرات معصومين عليهم‌السلام کمک رساني به آنان را يک حق همگاني مي‌داند. قرآن مي‌فرمايد: در اموال و دارايي شما، حق معلومي براي افراد سائل و محرم است. «وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ. لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُوم‏». (10)

در سفارش امام علي عليه‌السلام آمده است: «اللَّهَ اللَّهَ فِي الْفُقَرَاءِ وَ الْمَسَاكِينِ فَشَارِكُوهُمْ فِي مَعَايِشِكُم‏» (11)

خداي را خداي را درباره فقيران و گدايان آنان را در زندگي خود شريک کرده و سهمي دهيد در اين عرصه بحث از اين نيست که اينان آيا مسلمانند يا غير مسلمان. مگر آن روز که خاندان علي، افطاري خود را به مسکين و يتيم و اسير دادند، (12)

از آنان پرسيدند که شما چه ديني داريد؟ مگر از قبيله و نژاد آنان سؤال کردند؟ رسيدگي به محرومان امري عام و براي همگان است.

همچنين در وصيت علي عليه‌السلام، پس از ضربه خوردن آمده است: «اللَّهَ اللَّهَ فِي الْأَيْتَامِ، فَلَا تُغِبُّوا أَفْوَاهَهُمْ، وَ لَا يَضِيعُوا بِحَضْرَتِكُمْ» (13)

خداي را خداي را درباره يتيمان، مبادا که گاه به گاه دهان‌هاشان را بي‌قوت بگذاريد و يا در حضورتان، تباهي‌شان را شاهد باشید. اصولاً جهاد با مال و جان و زبان در راه خدا و سفارش در امر تواصل و تباذل، (14) خود جلوه‌اي از اين رسيدگي‌هاست.

  • پرداخت ضرائب

زندگي درجامعه اسلامي، با مقصد بهره‌مندي از مواهب و نعمت‌ها، امري هزينه‌بردار است. به هرمقدار که دامنه بهره‌مندي بيش تر باشد، قطعاً هزينه آن زيادتر است و درجه ضرايب آن بالاتر و اين امري است که مرزهاي آن را در ج امعه غني و فقير مي‌توان ديد.

– ضرايب گاهي در قالب خمس است و آن شامل يک پنجم مازاد درآمد است. «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُول‏…» (15)

– گاهي در چهره زکات است که دستور به پرداخت براي حفظ سلامت جامعه و گرداندن چرخ آن است. «وًَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاة…» (16)

– و زماني هم در قالب ضرائب مالياتي است که آن در اختيار ولي امر مسلمين است و او به تناسب شرايط نياز جامعه و ميزان درآمدها، مقداري را معين مي‌کند.

– در اين عرصه اصل بر اخذ و گرفتن است، ولي حق آن نيست که مردم را در اين عرصه مورد تهديد قرار دهند و يا از روي بي‌ميلي و کراهت در اين امر اقدام کنند و يا از فرد، بيشتر از آن چه حق او است، بستانند. «انْطَلِقْ عَلَى تَقْوَى اللَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ لَا تُرَوِّعَنَّ مُسْلِماً وَ لَا تَجْتَازَنَّ عَلَيْهِ كَارِهاً وَ لَا تَأْخُذَنَّ مِنْهُ أَكْثَرَ مِنْ حَقِّ اللَّهِ فِي مَالِهِ». (17)

اميرالمؤمنين علیه‌السلام در عبارت ديگري سفارش دارد:

وَ لَا تُحْشِمُوا أَحَداً عَنْ حَاجَتِهِ؛ هرگز مبادا کسي را از حاجتش باز داريد.

وَ لَا تَحْبِسُوهُ عَنْ طَلِبَتِه؛‏ و از رسيدن به خواستش، بي‌بهره سازید.

وَ لَا تَبِيعُنَّ [النَّاسَ‏] لِلنَّاسِ فِي الْخَرَاجِ كِسْوَةَ شِتَاءٍ وَ لَا صَيْفٍ؛ هرگز مباد که براي گردآوري خراج، پوشاک زمستاني يا تابستاني کسي را تصرف کرده و بفروشيد.

وَ لَا دَابَّةً يَعْتَمِلُونَ عَلَيْهَا وَ لَا عَبْداً ؛ يا حيوان سواري که با آن کار مي‌کند يا برده خدمتکارش را بفروشند.

وَ لَا تَضْرِبُنَّ أَحَداً سَوْطاً لِمَكَانِ دِرْهَم‏…؛ هرگز مبادا احدي را براي درهمي ناچيز و بي‌ارزش تازيانه زنيد و… (18)

  • خدمات عمومي

از ابعاد فرهنگ اقتصادي در جامعه شيعي، انديشه قرض الحسنه است. مي‌دانيم که در اسلام ربا حرام است، «أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا» (19)

و براي رفع درماندگي‌ها و پر کردن چالش‌هاي اقتصادي، سفارش به حل مشکل و بذل و احسان است و لااقل دادن قرض. قرض يک خدمت اجتماعي و نشانه راستين بودن است که خداوند آن را مضاعف کرده و جبران مي‌کند. «إِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ وَ الْمُصَّدِّقاتِ وَ أَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً يُضاعَفُ لَهُم‏». (20)

اين مسئله به خاطر اهميت و آثارش که از مهم‌ترين آن، راه اندازي کار مسلمين است مورد امر و فرمان الهي قرار گرفته و در رديف اقامه نماز و ايفاي زکوة آمده است. وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً. (21)

و قرآن طرف اخذ آن را خدا ذکر کرده است. (22)

و به آن وعده مضاعف کردن و غفران ذنوب داده است. «إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً يُضاعِفْهُ لَكُمْ». (23)

و مي‌دانيم که اين امر در کارگشايي امور مردم ناتوان، تا چه حد مؤثر است.

از ديگر خدمات عمومي، احداث تأسيسات عام المنفعه است، مثل ساختن مساجد و معابد، پناهگاه‌ها، جاده‌ها، پل‌ها، مدرسه‌ها، خانه‌سازي براي مردم، ساختن حمام عمومي، فراهم آوردن موجبات ازدواج براي نسل جوان، سرمايه‌دهي به آنان که کار و کسبي ندارند.

در کتب زندگي حضرات معصومان، بابي داريم به عنوان خيريه‌ها و موقوفات، داستان اين است که آنان از محل درآمد شخصي و کار و تلاش خود، سعي داشتند مزرعه‌اي، باغي، چشمه‌اي، چاهي و… را آباد و يا ايجاد کرده و آن را وقف عموم مردم کنند. در زندگي علي عليه‌السلام آمده است که چشمه‌اي را نمايان ساخت و آن را وقف مردم کرد، بوستاني پديد آورد آباد که آن را براي مردم وقف کرد. (24)

موقوفات پيامبر، موقوفه علي و ديگر امامان تا سال‌هاي سال موجود بود و مردم از درآمد و مزاياي آن بهره‌مند بودند. متولي اوقات معصومين، معمولاً معصومي ديگر و گاهي هم فردي غير معصوم ولي مورد اعتماد بود. بعدها دستگاه‌هاي ستم به عنوان خلافت رسول الله، آنها را تحت تصرف خود درآورده و به حيف و ميل آنها پرداختند.

———————-

1- سوره ابراهيم، آيه 31.

2- سوره بقره، آيات 1-4.

3- سوره بقره، آيه 262.

4- سوره اسراء، آيه 100.

5- سوره بقره، آيه 215.

6- تحف العقول، النص، ص 212 .

7 – تحف العقول، ص 303.

8- در مکتب مهتر شهيدان.

9- بحارالانوار، ج 20، ص 330.

10- سوره معارج، آيه 25.

11- کافي، ج 7، ص 52.

12- سوره انسان، آيه 4.

13- نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص 421.

14- نهج البلاغه، نامه 47.

15- سوره انفال، آيه 41.

16- سوره بقره، آيه 83.

17- نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص 380 .

18- نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص 425 .

19- سوره بقره، آيه 275.

20- سوره حديد، آيه 18.

21- سوره مزمل، آیه 20.

22- سوره حديد، آيه 11.

23- سوره تغابن، آيه 17.

24- به کتب مربوط به زندگي حضرات معصومين مراجعه کنيد.

منبع: ص 253-259.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا