- آیین پیامبر صلیاللهعلیهوآله پیش از بعثت
حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله از لحظه تولد تا مرگ جز به خدای یکتا ایمان نداشت. سرپرستان او مانند «عبدالمطلّب» و «ابوطالب»، همگی موحد و خدا پرست بودند.
عبدالمطلب پدربزرگ ایشان هنگام حمله سپاه فیل، با خدای خود همانند یک موحد به مناجات و گفتوگو پرداخت.
همچنین، ابوطالب در موقع قحطی و خشکسالی، برادرزاده خود را به مصلی میبرد و خدا را به مقام او سوگند میداد و باران میطلبید.
از دلایل دیگری که میتوان به موحد بودن پیامبرصلیاللهعلیهوآله قبل از بعثتشان اشاره کرد چنین است:
الف) هنگامی که «راهب بصری»، پیامبرصلیاللهعلیهوآله را به بتهای بزرگ عرب قسم داد، ایشان تنفر خود را نسبت به بتهای معروف عرب اظهار کرد.
شيخ صدوق در إكمال الدين نقل مىكند كه:
«بحيراى راهب به نبى اكرم صلیاللهعلیهوآله گفت: «اى پسرك! تو را به لات و عزّى قسم …، آن حضرت فرمود: به خدا قسم كه اينها مبغوضترين اشياء در نظر من هستند.»(1)
ب) دلیل بعدی را میتوان قبل از بعثت، به اعتکاف پیامبر صلیاللهعلیهوآله در غار، اشاره کرد. امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در این خصوص چنین میفرمایند:
«پیامبر صلیاللهعلیهوآله در هر سال، در غار حراء اقامت میکرد، جز من کسی ایشان را نمیدید». (2)
ج) رسول اكرم صلیاللهعلیهوآله از همان ابتدا محافظت مىشدند:
مرحوم شريف رضى در نهج البلاغه از على علیهالسلام روايت مىكند كه آن حضرت فرمود:
« همان وقتى كه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از شير گرفته شد، خداوند متعال يكى از بزرگترين ملائكهاش را به طور شبانهروزى مأمور كرد كه آن حضرت صلیاللهعلیهوآله را به سوى مكارم و محاسن اخلاق راهنمايى كند». (3)
ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه مىنويسد:
بعضى اصحاب از امام باقر علیهالسلام در مورد قول خداوند تبارك و تعالى كه مىفرمايد:
«إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً؛ مگر رسولى كه برگزيند و بىترديد از پيش رو و پشت سرش مراقبينى مىگمارد».(4) سؤال كردند؛ آن حضرت فرمود:
«خداوند تبارك و تعالى فرشتگانى را موكّل انبياى خود مىكند كه از اعمالشان محافظت مىكنند و در تبليغ رسالتشان آنها را يارى مىكنند و يكى از ملائكه بزرگ از هنگامى كه حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله از شير گرفته شد، او را به خيرات و مكارم اخلاق ارشاد مىكرد و از شرّ و اخلاق ناپسند بازمىداشت.» (5)
شايد از جمله مصاديق محافظت پیامبر صلیاللهعلیهوآله: اين كرامتى باشد كه ابن اسحاق آن را ذكر كرده و به نقل از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله گفته است:
«در ميان كودكان قريش بودم و براى بازى خود سنگهايى را حمل مىكردم. هر كدام از ما مىبايست كه براى حمل سنگ دامن خود را به بالا مىگرفتيم تا در آن سنگى بگذاريم و در نتيجه كشف عورت مىشديم! وقتى كه من خواستم دامنم را بالا بگيرم شخصى به من ضربهاى زد و با نهيب گفت: دامنت را پايين بينداز! من او را نديدم؛ اما به سرعت خودم را پوشاندم و بعد از آن سنگها را بر شانهام حمل مىكردم و تنها من بودم كه با دامنم سنگها را حمل نمىكردم.» (6)
از گفته آن حضرت در خبر سابق كه فرمود:
«شخصى به من ضربهاى زد و گفت: دامنت را بينداز در حالى كه من او را نمىديدم.»
مىفهميم كه، رسول اكرم صلیاللهعلیهوآله محدّث بوده است. و در خصوص اینکه محدّث کیست، در كتاب «بصائر الدرجات» نقل شده كه:
از امام صادق علیهالسلام سؤال كردم: رسول كيست؟ نبىّ كيست؟ و محدّث كيست؟
آن حضرت فرمود: رسول كسى است كه جبرئيل در مقابلش مىآيد و با او صحبت مىكند، چنان كه يكى از شما با دوستش صحبت مىكند… تا اين كه گفت: و امّا «محدّث» كسى است كه كلام فرشتهاى كه با وى صحبت مىكند را مىشنود، امّا او را نمىبيند، و نه اين كه در خواب به سراغش بيايد.» (7)
محقّق حلّى در اصول خود مىنويسد: «اگر پيامبر به شريعتهاى قبلى متعبّد بوده است، اين تعبد را يا از طريق وحى و يا نقل به دست آورده است. لازمه وحى اين است كه اين تعبد جزء شريعت خودش باشد، نه ديگرى و لازمه طريق دوم اين بوده است كه به نقل قول يهود تكيه كرده باشد و اين هم باطل است؛ زيرا متواتر نيست. چون در آن تحريفهايى صورت گرفته است كه مانع از افاده يقين مىباشد و عمل به خبرهاى واحد آنها هم تكليف را واجب نمىكند؛ زيرا مورد اطمينان نيست.
اگر متعبّد به شريعت ديگرى بوده است، بر او واجب بود كه در مورد آن تحقيق و جستجو كند. ولی اين باطل است. زیرا اگر اين كار بر وى واجب بود، آن را انجام مىداد و بين اصحاب مشهور مىشد و بر صحابه و تابعين و مسلمين واجب بود كه آن را انجام دهند و آنچه كه از دين مىشناسيم بر خلاف آن است.» (8)
نقل شده که :
«مردم در اين كه آيا نبىّ اكرم صلیاللهعلیهوآله قبل از نبوّت متعبد به شريعت هيچ كدام از انبياى الهى سابق بوده است يا خير، اختلاف دارند. گروهى قائل شدهاند كه وى متعبّد بوده است و عدهاى ديگر آن را انكار كردهاند.
قائلان به اين امر نيز با هم اختلاف كردهاند: عدهاى قائل شدهاند كه وى به شريعت نوح و در نظر گروهى به شريعت ابراهيم و در نظر دستهاى به شريعت موسى و در نظر جمعى به شريعت عيسى متعبد بوده است و برخى نيز گفتهاند او به آنچه كه ثابت مىشد شرعى است متعبّد بوده است.»
علّامه در اين مسأله سخنى نگفته است كه نظرش را معين كند و تنها نظريه ابن حاجب شافعى را تقرير کرده و از قول وى گفته است:
نبى اكرم صلیاللهعلیهوآله به آنچه كه به صورت پی در پی ثابت مىشد كه از شريعت قبلى است، متعبّد بود و فرقى هم نمىكرد كه از شريعت موسى يا عيسى علیهمالسلام باشد، زيرا شريعت عيسى همان شريعت موسى به معناى اعمّ است.
استدلالش را هم براى اين امر تقرير کرده است:
«بنابر آنچه كه نزديك به تواتر نقل شده است مبنى بر اين كه آن حضرت صلیاللهعلیهوآله نماز مىخواند و حجّ به جاى مىآورد و عمره انجام مىداد و كعبه را طواف مىکرد و از گوشت مرده و تزكيه نشده دورى مىكرد و در عين حال گوشت مىخورد … اينها از امورى هستند كه عقل آن را درك نمىكند و جز از طريق شرع نمىتوان آنها را فهميد.»
اگر چه علّامه مجلسى قدّس سرّه مىگويد:
«آنچه كه با استفاده از اخبار معتبر و آثار مستفيض برايم روشن شده، اين است كه آن حضرت صلیاللهعلیهوآله قبل از بعثت از هنگامى كه خدا عقلش را در ابتداى عمرش كامل كرد، پيامبر و مؤيد بر روح القدس بوده است. در اين مدّت فرشته الهى با وى صحبت مىكرد و او صدا را مىشنيد و در خواب او را مىديد … او خدا را با انواع عبادتها مىپرستيد كه يا موافق با عباداتى بوده است كه بعد از تبليغ رسالت به مردم امر مىكرد.
يا اینکه به گونه ديگرى عبادت مىكرده كه مطابق با شريعت حضرت ابراهيم عليه السّلام يا انبياى ديگر باشد و البته بدان صورت نبوده است كه وى تابع و عامل به شريعت آنها باشد، بلكه آنچه كه به ایشان الهام مىشد مطابق با بعضى از شرايع قبلى بوده و يا به وجه ديگرى مىتوان گفت كه تمام اين احكام و عبادتها پس از رسالت آن حضرت صلیاللهعلیهوآله نسخ شد و گمان نمىرود كه صحّت آن چه كه گفته شد برای کسی که دارای فطرت پاک و عقل سالم است مخفى بماند».
علامه سید جعفر مرتضی در کتاب شریف الصحیح در این خصوص بیان میکند:
مسلم است که پیامبرصلیاللهعلیهوآله پیش از بعثت مؤمن و موحد بوده است. دانشمندان در این باره اختلاف نظر دارند که آیا پیامبر صلیاللهعلیهوآله پیش از رسالت پیرو شریعت احدی از پیامبران پیش از خود بوده است یا خیر؟ آیا به شریعت نوح یا ابراهیم یا عیسی ایمان داشت یا شریعت دیگری، یا اینکه اصلاً پیرو هیچ شریعتی نبوده است؟ هر یک از نظریهها طرفدارانی دارد.
غزالی و سید مرتضی در این باره توقف کردهاند. علامه مجلسی بر اساس تصریح روایات، معتقد است که پیامبر صلیاللهعلیهوآله پیش از بعثت، از همان موقع که خداوند عقل او را کامل کرد؛ یعنی از ابتدا، پیامبر بود و مؤیّد (یاری شده) به روح القدس. فرشته با او سخن میگفت و او صدای فرشته را میشنید و او را در خواب میدید. پس از چهل سال که از عمرش گذشت، به رسالت مبعوث شد. فرشته آشکارا با او سخن گفت و قرآن بر او فرود آمد و به تبلیغ احکام مأمور شد. مجلسی تأکید دارد که این معنی از آثار معتبر و اخبار مستفیض برایش حاصل شده است.
به هر حال میتوانیم با یقین بگوییم که آن حضرت پیش از بعثت، مؤمن و موحّد بود، خداوند را عبادت میکرد، به آنچه برایش به عنوان شریعت خداوند متعال و از جمله دین حنیف، آیین ابراهیم ثابت و مطابق عقل و فطرت سلیم او بود، عمل میکرد. همچنان که از ناحیه خداوند مؤید بود و از نظر سیرت و صورت و عقل و خرد، برترین و کاملترین آفریدگان به شمار میرفت. فرشته الهی نیز محاسن اخلاق را به او آموزش میداد؛ چنانکه از آن حضرت نقل کردهاند که به مسائل شرعی متعهد بود، گوشت مردار نمیخورد، به تسبیح و تحمید پایبند بود. (9)
—————————-
1- تاریخ تحقیقی اسلام، 1، 298؛ برای مطالعه بیشتر ر.ک به: إكمال الدين، ص 178- 185.
2- نهج البلاغه، خطبه 190.
3- نهج البلاغه، خطبه قاصعه.
4- سوره جن، آیه 27.
5- شرح نهج البلاغة، ج 13، ص 207.
6- سيره ابن اسحاق، ج 1، ص 194.
7- بصائر الدرجات، ص 109 و 371 و به همين نحو خبرى از امام باقر علیهالسلام و هم چنين از امام صادق علیهالسلام در اين كتاب آمده است.
8- تاریخ تحقیقی اسلام، ج1، ص 303؛ بحار الانوار، ج 18، 278-276.
9- الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص 385.