- حسن ظنّ و پرهیز از عیبجویی
- تعریف حُسن ظنّ
حُسن ظن در لغت به معنای گمان نیک و خوشبینی است و در مقابل سوءظن به معنای بدگمانی و بد بینی قرار دارد.
در تعریف اصطلاحی نیز نیکپنداری درباره خداوند، جهان و انسانها، خوشبینی و مثبتنگری يا به تعبير روايات اسلامی حسنظن نام دارد.
- اهمیت و ارزش حُسن ظنّ
از مهمترین فضائلی که در رشد و تکامل انسان نقش بسزایی دارد، حسنظن است. ارزش این فضیلت وقتی معلوم میشود كه بدانيم اميد و نشاط در زندگی و جامعه در سايه آن حاصل میشود. پيشوايان دين در روايات خود بر اين موضوع بسیار تأكيد نمودهاند.
اسلام به طور صریح با بدبینی و بدگمانی مبارزه میکند و مسلمانان را از این بیماری خطرناک برحذر میدارد و به حسنظن رهنمون میسازد.
قرآن کریم و احادیث معصومین کاملاً روشنگر این مطلب است.
خدای متعال در قرآن کریم میفرماید:
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ * اي کساني که ايمان آوردهايد! از بسياري از گمانها بپرهيزيد؛ چرا که بعضي از گمانها گناه است. سوره حجرات آیه 12».
مطابق با حدیثى از امیرمؤمنان على (ع) گمان نیک از شیوه صاحبان خرد و در حقیقت نشانه دانایی است:
«الظَّنُّ الصَّوَابُ مِنْ شِيَمِ أُولِي الْأَلْبَابِ * گمان درست از ویژگیهای صاحبان عقلهاست». (1)
پیامبر (ص) مسلمانان را از رذیله اخلاقی بدگمانی نهی میکنند و میفرمایند:
«اَنَّ اللّهَ حَرَّمَ مِنَ الْمُسْلِمِ دَمَهُ و مالَهُ وَ عِرْضَهُ وَ اَنْ يَظُنَّ بِهِ السُّوءِ * خداوند خون و مال و آبروى مسلمانان و همچنین گمان بد درباره آنها را بر يكديگر حرام كرده است». (2)
طبق این آموزههای ارزشمند، مسلمانان مسئولیت دارند، بهترین تفسیر، تحلیل و ارزیابی را از رفتارهای یکدیگر به عمل آورند. در صورت تکرار این شیوه (یعنی تفسیر نیکو و پسندیده از رفتار دیگران) ذهنیت انسان، خوب و مثبت، و احساس افراد نسبت به یکدیگر مثبت خواهد شد.
دین اسلام به پیروانش میآموزد که نسبت به هم خوشبین باشند و از هرگونه بدگمانی و سوءظن بپرهیزند؛ به عبارت دیگر برای هر رفتاری دهها توجیه و تفسیر میتوان ارائه کرد تا به اندیشه بد گرفتار نشد. امیرالمؤمنین علی (ع) این تفاسیر را راهی برای دوری از گمان بد میدانند و میفرمایند:
«وَ ضَعْ أَمْرَ أَخِيكَ عَلَى أَحْسَنِهِ حَتَّى يَأْتِيَكَ مِنْهُ مَا يَغْلِبُكَ وَ لَا تَظُنَّنَّ بِكَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِيكَ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِي الْخَيْرِ مَحْمِلاً * کار برادرت را بر بهترین نوعش حمل کن تا کاری خلاف این اندیشه از او ظاهر شود و هیچگاه به سخنی که از دهان برادرت خارج میشود، گمان بد مبر در حالی که میتوانی برایش محمل خوبی بیابی». (3)
- فواید حُسن ظن
امیر مؤمنان امام علی (ع) در بیان فایده این صفت حسنه، نیک گمانی را سبب آرامش روانی و سلامت دین میدانند و میفرمایند:
«حُسْنُ الظَّنِّ راحَةُ الْقَلْبِ وَ سَلامَةُ الدّینِ * حسن ظن مایه آرامش قلب و سلامت دین است». (4)
به فرمایش امیرمؤمنان، علی (ع) در نامه 53 نهج البلاغه، حسن ظن و اعتماد مدیران به زیردستان از فشار بر آنان و سختی کارشان خواهد کاست؛ به کسانی که نسبت به آنان نیکی صورت گرفته است، بیشتر میتوان اعتماد کرد تا کسانی که مورد بیمهری واقع شدهاند:
«فَإِنَّ حُسْنَ الظَّنِّ يَقْطَعُ عَنْكَ نَصَباً طَوِيلًا وَ إِنَّ أَحَقَّ مَنْ حَسُنَ ظَنُّكَ بِهِ لَمَنْ حَسُنَ بَلَاؤُكَ عِنْدَهُ وَ إِنَّ أَحَقَّ مَنْ سَاءَ ظَنُّكَ بِهِ لَمَنْ سَاءَ بَلَاؤُكَ عِنْدَهُ * زیرا حسن ظن به آنان رنج بسیاری را از تو دور میسازد. به حسن ظن تو کسی سزاوارتر است که در حق او احسان کرده باشی و به بدگمانی تو آن کسی سزاوارتر است که در حق او بدی کرده باشی». (5)
اگر در جامعه اسلامی بلکه در جامعه انسانی برنامهها و دستورهای اسلامی که از جمله آنان حسنظن است، اجرا شود، بسیاری از نابسامانیها، شایعهسازیها، قضاوتهای شتابزده و بیمورد، اخبار مشکوک، دروغ و … برچیده میشود، که همگی از گمان بد سرچشمه میگیرد. در غیر این صورت جامعه در هرج و مرج به سر خواهد برد و هیچ کس از گمان بد دیگران در امان نخواهد ماند و به یکدیگر اطمینان نخواهد داشت.
در نظام مدیریتی هر سازمان نیز گمان نیک داشتن به بهبود روابط میان همکاران میانجامد. سازمانی که بر پایه انگارههای مثبت بنا شده باشد در تمامی فعالیتهای خویش از این پرتوهای حیات بخش بهرهمند خواهد بود.
- حد حسن ظنّ
دین مبین اسلام با ایجاد نیروی ایمان در قلوب پیروان خود اصل خوشبینی و اعتماد را در میان آنها گسترش، و مسیر اجتماع را به محیط مطلوبی سوق میدهد که مملو از اطمینان و آرامش است. البته اسلام، خوشگمانیِ سادهانگارانه را نمیپذیرد و آن را فریب خوردن شخص میداند، ولی در جایی که هیچ دلیل آشکاری بر بدگمان شدن به دیگران نیست، سفارش اسلام، خوشبینی و خوشگمانی است تا بدین گونه، شخص از پیامدهای برآمده از بدگمانی همانند قضاوتهای شتابزده، بدگویی، درگیری و اختلاف در امان بماند و جامعه دچار تنش نشود.
- عیب جویی در لغت
از لحاظ لغوی عیب به معنی نقص، ناهنجاری، ناهنجاری اخلاقی آمده است. عیبجویی در اصطلاح، تلاش در آگاهی از عیب دیگران و فاش كردن گناهان و لغزشهای پنهانی دیگران بین مردم و یا پیجویی و آشكار نمودن عیوب و نواقصی است كه از چشم دیگران پوشیده است.
امام علی (ع) مسلمانان را از معاشرت با این گونه افراد بر حذر میدارند:
«إِيَّاكَ وَ مُعَاشَرَةَ مُتَتَبِّعِي عُيُوبِ النَّاسِ فَإِنَّهُ لَمْ يَسْلَمْ مُصَاحِبُهُمْ [مُصَاحِبُهُ مِنْهُ] مِنْهُم * برتو باد به دوری از معاشرت با کسانی که در جستجوی عیبهای مردمند؛ زیرا همنشین آنها از گزندشان سالم نمیماند». (6)
پردهدری و افشاگری یکی از رذائل اخلاقی و کارهای بسیار زشت به شمار میرود و نقطه مقابل، فضیلت رازداری و عیبپوشی است. از آنجا که مؤمنان به دلیل ایمان همانند شخص واحدی هستند، توهین به یکی از آنان، توهین به دیگران تلقی میشود. در جمع وقتی کسی به گناهی متهم، و عیبی از وی آشکار شد، آتش این رسوایی گروه را نیز خواهد سوزاند. در هر سازمان نیز افراد در کار و فعالیت به هم وابستهاند؛ لذا عیبجویی نسبت به یکی از کارکنان در واقع کشف عیوب تمامی آنان است. عیبجویی و گمان بد نیز یکی از عوامل ایجاد جوّ بیاعتمادی در روابط مدیر و کارکنان یا کارکنان با هم است.
این صفات، گذشته از آثار زیانبار و خطرناک گوناگونی که به دنبال دارد، موجب کیفرهای شدید خداوند عالم نیز خواهد گشت و لذا در قرآن و روایات اسلامی سخت از آن نکوهش شده است. آنجا که قرآن کریم میفرماید:
«وَیلٌ لِكُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَه * وای بر هر بدگوییكنندة عیبجوی. سوره همزه آیه 1».
با توجه به این آیه شریفه، عیبجو کسی است که با نیش زبان و حركات دست و چشم و ابرو در پشت سر و پیش رو، دیگران را استهزاء، یا عیبجویی و غیبت میكند، یا دیگران را هدف تیرهای طعن و تهمت قرار میدهد.
برای دوری از این صفت زشت میتوان عیوب خویش را همواره بررسی کرد و در صدد رفع آن برآمد. تا وقتی انسان به خود مشغول است و برای رشد خود میکوشد، فرصتی برای عیبیابی دیگران نمییابد.
امام علی (ع) به این نکته ظریف اشاره کرده، و فرمودهاند:
«مَنْ نَظَرَ فِي عَيْبِ نَفْسِهِ اشْتَغَلَ عَنْ عَيْبِ غَيْرِه * هر که در عیب خود نگرد، عیبجویی دیگران از نظرش برود». (7)
همچنین ایشان میفرمایند:
«أَكْبَرُ الْعَيْبِ أَنْ تَعِيبَ مَا فِيكَ مِثْلُهُ * بزرگترین عیب این است که آن چه را خود داری بر دیگری عیب شماری». (8)
همانطور که رازداری و عیبپوشی سبب وحدت و همکاری در میان مردم میشود، عیبجویی و پردهدری، موجب اختلاف و درگیری، بدبینی، بیاعتمادی و دشمنسازی میگردد.
افراد عیبجو آسایش روحی و سعادت جاودانی خود را تباه میکنند و باعث کینه، دشمنی و تخریب روابط اجتماعی میشوند.
عیبجویی، پردهدری و رسوا کردن مردم است. فرد عیبجو با عمل زشت و ضداخلاقی خود، آبرو و ارزش مردم را میبرد؛ افراد را به هم بدبین میسازد و ایجاد فتنه و فساد میکند و در یک کلام، پایههای اخلاقی جامعه را در معرض نابودی قرار میدهد و چه بسا باعث درگیریها و انتقام جوییها شود.
خردهگيري از ديگران، افزون بر آثار زيانبار فردی، عامل تفرقه اجتماعي نيز هست که خود بزرگترين خطر براي جوامع بشري است.
از اين رو آموزههاي اسلامی به اين مسئله به عنوان يك مشکل جدي در برابر رشد و كمال انسان و جامعه انساني پرداخته است.
امام علی (ع) مالک اشتر را به دوری از عیبجویان فرا میخوانند و به پردهپوشی و پوشیدن عیوب امر مینمایند:
«و از مردم، کسی را بیش از همه دور و دشمن داشته باش که به گفتن زشتی های مردم اصرار دارد؛ زیرا مردم را عیوب و زشتیهایی است که سزاوارترین کس برای پوشاندن آنها حاکِم است. پس آنچه از زشتیهای مردم به تو پوشیده است کنجکاوی منما که بر تو است پوشیدن آنچه (از زشتیها ایشان) بر تو آشکار شود و خدا بر آنچه از تو پنهان است حکم میفرماید پس تا میتوانی زشتی (مردم) را بپوشان که خدا بپوشاند زشتی تو را که دوست میداری از مردم پنهان داری». (9)
——————–
(1) تصنیف غرر الحکم، ص 253.
(2) محجه البیضاء، ج 5، ص 268.
(3) بحار الانوار، ج 75، ص 169.
(4) تصنیف غرر الحکم، ص 253.
(5) بحار الانوار، ج 74، ص 247.
(6) تصنیف غرر الحکم، ص 433.
(7) بحار الانوار، ج 72، ص 49.
(8) نهج البلاغه، حکمت 354.
(9) همان، نامه 53.