• اصل اختيار و مسئوليت انسان

انسان در ديدگاه اسلامي حامل امانت الهي تلقي شده و مسئوليتي عظيم را بر دوش گرفته است. مسئوليت و امانتي كه بنا به نص قرآن كريم، آسمانها و زمين از پذيرفتن آن ناتوان بوده‏اند وليكن انسان به دليل اينكه امكان و استعداد علم را دارد، آن را پذيرفته است. در قرآن كريم چنين مي‏خوانيم:

«إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلىَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبَالِ فَأَبَينَ أَن يَحْمِلْنهَا وَ أَشْفَقْنَ مِنهَا وَ حَمَلَهَا الْانسَانُ  إِنَّهُ كاَنَ ظَلُومًا جَهُولاً * ما امانت را بر آسمانها و زمين و كوه‏ها عرضه داشتيم، آنها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسيدند امّا انسان آن را بر دوش كشيد او بسيار ظالم و جاهل بود. سوره احزاب آیه 72».

درباره اينكه امانت الهي چه بوده، احتمالات فراواني مطرح شده است. براى به دست آوردن پاسخ جامع، بايد نظرى به انسان بيفكنيم ببينيم او چه دارد كه آسمانها و زمينها و كوه‏ها فاقد آنند؟! انسان موجودى است با استعداد فوق العاده كه مى‏تواند با استفاده از آن مصداق کامل «خليفة اللَّه» شود، مى‏تواند با كسب معرفت و تهذيب نفس و كمالات به اوج افتخار برسد، و از فرشتگان آسمان هم بگذرد.

اين استعداد توأم است با آزادى اراده و اختيار يعنى اين راه را كه از صفر شروع كرده و به سوى بى نهايت مى‏رود با پاى خود و با اختيار خويش طى مى‏كند.

آسمان و زمين و كوه‏ها داراى نوعى معرفت الهى هستند، ذكر و تسبيح خدا را نيز مى‏گويند، در برابر عظمت او خاضع و ساجدند ولى همه اينها به صورت ذاتى و تكوينى و اجبارى است، و به همين دليل تكاملى در آن وجود ندارد.

تنها موجودى كه قوس صعودى و نزوليش بى انتها است، و به طور نامحدود قادر به پرواز به سوى قله تكامل است، و تمام اين كارها را با اراده و اختيار انجام مى‏دهد «انسان» است، و اين است همان امانت الهى كه همه موجودات از حمل آن سر باز زدند و انسان به ميدان آمد و يك تنه آن را بر دوش كشيد!

بنابراين در يك جمله كوتاه و مختصر بايد گفت: امانت الهى همان قابليت تكامل به صورت نامحدود، آميخته با اراده و اختيار، و رسيدن به مقام انسان كامل و بنده خاص خدا و پذيرش ولايت الهيه است.

از تفاسير چنين بر مي‏آيد كه انسان به دليل اين استعداد وجودي تنها موجودي است كه صلاحيت پذيرش و تحمل ولايت الهي را دارد و روشن است كه پذيرش اين امانت بزرگ مسئوليتي بزرگ را بر دوش انسان مي‏افكند. جريان تربيت بايد همواره به‏گونه‏اي سازمان يابد تا استعداد وجودي انسان در حفظ و نگهداري امانت الهي به بهترين وجه ممكن پرورش يابد و از در افتادن به ورطه ظلم و جهل در امان ماند.

از این رو، در قرآن كريم همواره از مسئوليت انسان سخن رفته و بيان شده است كه انسان مورد سؤال و بازخواست قرار خواهد گرفت. روشن است كه مسئوليت بايد در مقابل امري يا وظيفه‏اي باشد كه به وي اعطا شده است، در غير اين صورت مسئوليت و پاسخگويي معنايي نخواهد داشت.

لذا هر زمان كه صحبت از مسئوليت و حساب پس‏دهي به ميان مي‏آيد، منظور اين است كه فرد توانايي و استعداد انجام‏دادن آن امر را دارد و بايد به انجام‏دادن آن مبادرت مي‏كرده است. اين نكته يعني تناسب استعداد و آمادگي با مسئوليت را در سوره انبيا چنين مي‏يابيم: «قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا فَسئَلُوهُمْ إِن كَانُواْ يَنطِقُون * گفت: بلكه اين كار را بزرگشان كرده است! از آنها بپرسيد اگر سخن مى‏گويند! سوره انبياء آیه 63».

اين آيه مربوط به داستان بت شكني حضرت ابراهيم (ع) است. وقتي بت پرستان به آن حضرت گفتند: اي ابراهيم تو با خدايان ما چنين كردي؟ ابراهيم در مقام احتجاج گفت: بلكه اين كار را بزرگ آنها كرده است شما از اين بتان سوال كنيد، اگر سخن مي‏گويند. از اين احتجاج حضرت ابراهيم نتيجه گرفته مي‏شود كه پاسخگويي و مسئوليت، مستلزم نوعي توانايي و قدرت است و لذا بتهاي بيجان از آنجا كه توانايي انجام‏دادن هيچ كاري را ندارند، سؤال كردن از آنها نيز بيهوده خواهد بود وليكن آن حضرت براي اثبات ناتواني آنها اين پيشنهاد را مطرح فرمودند.

از جمله آيات ديگري كه موضوع مسئوليت و حساب پس دهي انسان را گوشزد مي‏كنند مي‏توان به آيات ذيل اشاره كرد:

«أَ يَحْسَبُ الْانسَانُ أَن يُترْكَ سُدىً * آيا انسان گمان مى‏كند بى‏هدف رها مى‏شود؟ سوره قيامت آیه 36».

يعني اينكه آيا انسان فكر مي‏كند به حسابش نمي‏رسند و عذاب نمي‏شود و از او بازخواست و سؤال نمي‏كنند. پاسخ به اين سوال بر اساس امانت و مسئوليت الهي منفي است و وي بايد پاسخگو باشد. قرآن كريم در اين زمينه چنين آورده است: «وَ كُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائرَهُ فىِ عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَابًا يَلْقَئهُ مَنشُورًا * و هر انسانى، اعمالش را بر گردنش آويخته‏ايم و روز قيامت، كتابى براى او بيرون مى‏آوريم كه آن را در برابر خود، گشوده مى‏بيند! سوره اسراء آیه 13».

اين آيه شريفه نيز بیان مي‏دارد كه انسان بايد پاسخگوي اعمال نيك و بد خويش باشد و جريان تربيت بايد موقعيت لازم را براي اداي اين تكليف و مسئوليت فراهم آورد. در قرآن كريم بر ضرورت پاسخگويي تأكيد شده و حتي خداوند متعال براي تأكيد و اصرار بر آن قسم ياد كرده است. در ذيل، نمونة در اين زمينه را ملاحظه مي‏كنيم؛ در سوره مباركه صافات مي‏خوانيم كه فرموده است:

«وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسئُولُون * آنها را نگهشان داريد كه بايد بازخواست شوند. سوره صافات آیه 24».

لذا ملاحظه مي‏شود كه انسان بايد پاسخگوي اعمالي باشد كه در دنيا انجام داده و هدف از ذكر موارد مكرر مسئوليت و بازخواست در قرآن اين بوده است كه در تربيت انسان يعني ربوبي ساختن و نزديكتر ساختن وي به كمال نهايي مورد نظر، احساس مسئولیت امري ضروري و بنيادي است.

اين احساس مسئوليت بايد از اندرون مربي و متربي بجوشد و سپس به اعمال فردي و اجتماعي ايشان سرايت كند.

بنابراین، اصل مسئوليت انسان، اصلي است كه بايد در تمامي بخشهاي جريان تربيت و در تمام مقاطع و مراحل تربيت مد نظر قرار گيرد؛ به عنوان مثال: اصل مسئوليت در تعيين اهداف مقطعي تربيت بايد همواره مد نظر باشد يعني مربي و متربي بايد در مورد چرايي هدف برگزيده شده، جوابگو باشند و هيچ عذري مبني بر اينكه در جريان هدفگذاري مداخله‏اي نداشته‏اند، مسموع نخواهد بود. بعلاوه در روش تدريس، مربي و متربي هر دو مسئول هستند و هيچ كدام نمي‏توانند از زير بار مسئوليت خطير خويش شانه خالي بكنند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا