- وراثت
از جمله عوامل مهم و مؤثر در تربيت انسان به نحو اقتضا وراثت است، بدين معنا كه خصوصيات آبا و اجداد به نسلهاى بعد منتقل مى شود، چنانكه در تعريف وراثت گفته اند:
وراثت عبارت است از نيرويى طبيعى در موجود زنده كه به وسيله آن صفات از اصل به نسل منتقل مى شود، خواه اين صفات مخصوص اين نسل باشد، خواه مشترك ميان تمام افراد اين نوع يا بخشى از آنها باشد.
بنابراين وراثت عبارت است از انتقال صفات و خصوصيات جسمانى و روانى و حالات و ويژگيهاى اخلاقى و رفتارى از پدر و مادر و يا خويشاوندان و اجداد به نسلهاى بعدى.
اين ويژگيها و خصوصيات، به نحو اقتضا در جهت مثبت يا منفى در افراد تأثير مى گذارند، چنانكه خداى متعال از زبان حضرت نوح (ع) فرموده است:
«وَ قَالَ نُوحٌ رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلىَ الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا * إِنَّكَ إِن تَذَرْهُمْ يُضِلُّواْ عِبَادَكَ وَ لَا يَلِدُواْ إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا * نوح گفت: پروردگارا! هيچ يك از كافران را بر روى زمين باقى مگذار! چرا كه اگر آنها را باقى بگذارى، بندگانت را گمراه مىكنند و جز نسلى فاجر و كافر نمیزایند! سوره نوح آیات 7 – 6».
البته چنانكه اشاره شد وراثت عاملى مؤثر در تربيت است و نه عاملى مسلط در تربيت، به گونه اى كه انسانى با وراثت نادرست مى تواند به درستى گرايد و انسانى با وراثتى درست به نادرستى ميل كند.
«يُخْرِجُ الْحَىَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَى * او زنده را از مرده بيرون مىآورد، و مرده را از زنده. سوره روم آیه 19».
در روايات پيامبر اكرم (ص) و ائمه اطهار (ع) درباره معنا و مصداق بيرون آوردن زنده از مرده و مرده از زنده چنين آمده است:
«مؤمن را از كافر بيرون مى آورد، و كافر را از مؤمن بيرون مى آورد». (1)
در هر حال نقش وراثت در تربيت انسان نقشى مهم و كارساز است و در سخنان معصومين (ع) تأكيدى بسيار بر اهميت آن شده است، چنانكه از پيامبر اكرم (ص) روايت شده است كه فرمود:
«دقت كن كه نطفه خود را در كجا مستقر مى كنى زيرا خصوصيات اجداد به فرزندان منتقل مى شود». (2)
در بيان اين امر از امير مؤمنان (ع) چنين وارد شده است:
«نيكويى اخلاق دليل پاكى و فضيلت ريشه خانوادگى است». (3)
و نيز چنين وارد شده است:
«وقتى اصل و ريشه انسان خوب و شريف باشد، نهان و آشكارش خوب و شريف است». (4)
وراثت با همه اهميت و نفوذى كه دارد تحت تأثير عوامل ديگر قرار مى گيرد و آنچه زمينه اش وجود دارد رشد مى كند و دچار شدت و ضعف يا دگرگونى و تغيير مى شود. در اين باره از رسول خدا (ص) روايت شده است كه فرمود:
«گاهى خوشبخت بدبخت مى شود و گاهى بدبخت به راه خوشبختى مى رود». (5)
يعنى گاهى انسانى كه از وراثتى نيكو و سعادتمندانه بهره مند است تحت تأثير عوامل ديگر راهى نادرست پيش مى گيرد و خود را بدبخت مى سازد و گاهى انسانى كه از وراثتى نادرست و تباه كننده برخوردار است، تحت تأثير عوامل ديگر راهى درست پيش مى گيرد و خود را خوشبخت مى سازد.
شاید در نظر برخی افراد، موضوع وراثت، علم نوینی باشد، که پیشینیان از آن آگاهی نداشتند. ولی این گفته به نظر صحیح نیست. بشر، موجود کنجکاوی است. از زمانی که میدید فرزندان یک پدر و مادر شباهتهایی از نظر ظاهری یا خلق و خو به والدین یا به خویشان خود، دارند، در جستوجوی اسباب و عوامل وراثت بوده است.
قرآن و احادیث اسلامی نیز با رمز و اشاره کم و بیش پرده از روی اسرار وراثت برداشته است.
قانون وراثت، موضوعی است که بشر، کم و بیش از آن اطلاع داشته؛ ولی از لحاظ علمی از اسباب و عوامل آن آگاهی نداشته است.
- تعریف وراثت
امروزه وراثت از مباحث علم ژنتیک (شاخهای از علوم زیستشناسی) است.
صفات والدین، از طریق عوامل وراثتی یعنی ژنها از نسلی به نسل دیگر انتقال مییابند. تعداد ژنها در انسان، قریب 30000 است.
این ژنها مانند دانههای تسبیح در سرتاسر مولکول غولپیکری به نام دی ان ای، در قالب 46 کروموزوم در هسته تکتک سلولهای بدن انسان مستقر شدهاند. تنها سلولهای جنسی 23 کروموزومی میباشند.
هنگام لقاح، سلول جنسی مرد (23 کروموزومی) و سلول جنسی زن (23 کروموزومی) که حامل صفات جسمی و روانی آنهاست، با هم ترکیب شده و پس از تقسیمات مکرر، جنینی با ویژگیهای نیاکان را به وجود میآورند.
انتقال ژنتیکی در تمام موجودات زنده (گیاه، جانور، …) دیده میشود اما تعداد کروموزومها در موجودات گوناگون، متفاوت است.
هر یک از ژنها محل مخصوصی دارد. ژنها از یک طرف در یکدیگر تأثیر میکنند، از طرف دیگر تحت تأثیر محیطی که در آن زندگی میکنند قرار میگیرند.
با این اوصاف، بسیاری از صفات جسمانی و روانی و ویژگیهای اخلاقی، از پدر و مادر و یا خویشاوندان، به نسلهای بعدی منتقل میشود. همین امر سبب شباهت فرزندان به پدر و مادر و یا خویشاوندان خود، میگردد. اگر چه این شباهت از نظر شدت و ضعف، مختلف است.
واضح است هر فرد، ژنهای خود را از والدین خود میگیرد؛ ولی نوع اختلاط و ظهور ژنهای او با نوع اختلاط ژنهای هر یک از والدین تفاوت دارد.
پس هیچگاه دو فرد پیدا نمیشوند که از همه جوانب با هم مشابه باشند.
تردیدی نیست که افراد یک خانواده بشری با افراد خانواده دیگر در بسیاری از خصوصیات عقلانی و روانی فرق دارند.
همچنین مزاجها وراثتی است: مزاج پریشان و زودرنج، مزاج آرام و معتدل، یا استعداد جرم و گناه، همه آنها تحت تأثیر عوامل ارثی قرار دارند.
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله میفرماید:
«از ازدواج با زنهای احمق و کمهوش اجتناب کنید، زیرا مصاحبت با آنها ناگوار و فرزندی که از او متولد میشود تباه و بیارزش است.» (6)
خصوصیات اخلاقی والدین نیز از طریق وراثت به فرزندان منتقل میشود و زمینههایی را در آنان پدید میآورد. از این رو، برای پدید آمدن نسلی برخوردار از تربیت صحیح و فضای اخلاقی، از والدین باید شروع کرد و به تغییر فرهنگ غلط ازدواج که بیشترین توجه آن به مسایل مادی است، همت گماشت. ایمان و عقیده و ارزشهای اخلاقی، باید در رأس معیارهای انتخاب همسر قرار گیرد و فقط مادیات و جنبههای جسمانی مورد توجه و ملاک انتخاب نباشند.
قانون وراثت، صفات و خصوصیات هر جانداری را به صورت بسیار دقیق به رده بعدی انتقال میدهد. از روایات اسلامی چنین استنباط میگردد که ازدواج با افرادی که دیوانهاند یا به صفات ناپسند یا اختلالات ذهنی مبتلا هستند موجب تباهی نسل سالم بوده، معایب و خطرات غیرقابل جبرانی در پی میآورد.
- ازدواج فامیلی و تأثیر ژنتیکی بر فرزند
در علم ژنتیک ثابت شده است که بسیاری از بیماریها یا نقایصی که در یک خاندان است، در نسلهای بعد نیز باقی میماند و به واسطه ازدواج دو تن از این خاندان، بیماریها عمیقتر و شدیدتر میشود؛ اما اگر با بیگانه ازدواج کنند چون کروموزومها مشابه یکدیگر نیستند و هر کدام ویژگی جداگانه دارند وقتی ترکیب شوند نقایص آنها برطرف میگردد. بنابراین ازدواج با بیگانه موجب اصلاح معایب و از بین رفتن بیماریها و نقایص میشود.
اسلام به این امر مهم توجه داشته و مسلمین را به ازدواج با افراد غیرخویشاوند توصیه کرده است.
از پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله نقل شده است:
«با خویشاوند نزدیک ازدواج نکنید، زیرا فرزند ضعیف به دنیا میآید.» (7)
بدین جهت است که برخی از فقها به استحباب ازدواج با بیگانه قائل شدهاند.
البته از ازدواج افراد یک فامیل با یکدیگر، به طور مطلق نهی نشده است، زیرا ازدواج افراد یک فامیل با یکدیگر که از سلامت کامل جسمی و روحی برخوردار باشند ممکن است بر اثر ترکیب ژنها، صفات و خصایص عالی در ایشان تقویت گردد که در نتیجه از فضایل و مزایای کاملی بهرهمند میشوند. اما در عین حال، اسلام از این که در مواردی ازدواج افراد یک خانواده که سالم نیستند نتایج سودمندی ندارد، غافل نبوده است.
ویژگیهای ژنتیکی به شکل استعداد و زمینه به کودک منتقل شده و در صورت مساعد بودن شرایط و محیط خانوادگی و اجتماعی، شکوفا گشته و به فعلیت میرسد.
بنابراین، نطفه مرد و زن یا حامل بذر فضایل اخلاقی است، (اگر آنها از سجایای انسانی و الهی برخوردار باشند) و یا حامل بذر رذایل اخلاقی است، (در صورتی که دارای صفات زشت و رذالتهای غیرانسانی باشند) و یا حامل ترکیبی از بذرهای هر دو نوع صفات است (اگر فضایل و رذایل را توأمان داشته باشند).
از منظر وحی، خلقت انسان با فطرت توحیدی و کمالجویی صورت میگیرد؛ از این رو هر چند هر گونه اختلال در ژنها، از راه وراثت به نسل بعدی منتقل میشود، اما با ایجاد محیط سالم، و تعلیم و تربیت درست، در مسیر پرورش فطرت، میتوان اختلالهای موروثی را از بین برد و فرزندان را برای رسیدن به هدف اعلای زندگی و نیکبختی ابدی آماده نمود.
بنابراین فرزند نیکو و پاک طینت نتیجه و عکسالعمل پاکی و طهارت روحی پدر و مادر است که طبق فرمان الهی بر قانون وراثت و ژنتیک به عنوان پاداش به آنان داده میشود.
در مقابل، پدر و مادری که از این ویژگیها برخوردار نیستند، شایستگی چنین هدیه و تحفه الهی را ندارند، مگر فرزندانی غیرصالح و ناشایست؛ مانند خود؛ چرا که: «از کوزه همان برون تراود که در اوست.»
بیعفتی، بیبندوباری و بدحجابی والدین، طبق اصل وراثت، در تکوین و سرنوشت شخصیت فرزندان آنان مؤثر بوده و زمینه پدید آمدن فرزندان ناصالح یا فاسد را فراهم میکند.
البته ممکن است پدر و مادری ناصالح فرزندی نیکو و صالح داشته و والدین خوب و شایسته، فرزندی ناصالح و ناشایست بیابند، دلیل این موضوع به به شرایط محیطی، دوستان، شیوه تعلیم و تربیت و اراده فرزند، برمیگردد. بدین ترتیب گاهی زمینه مساعد برای رشد و تثبیت استعدادهای موروثی فراهم نمیگردد.
—————————
1- التبیان فی التفسیر القرآن، ج 8، ص 238.
2- نهج الفصاحه، ص 266.
3- غرر الحکم، ج 1، ص 340.
4- همان، ص 288.
5- روح البیان فی التفسیر القرآن، ج 1، ص 128.
6- وسائل الشیعه، ج 20، ص 35.
7- مسالک الافهام، شهید ثانی، کتاب النکاح، ص 15.