• ضرورت امامت و قاعده لطف

در نظر شیعه امامیه، امامت: ریاست عامه مسلمانان در امور دین و دنیاست و آن، نیابت از پیامبر است و عقلاً واجب است که پیامبر برای خود، جانشینی تعیین نماید، زیرا امامت «لطف خداوند» بر بشر است، و اگر برای مردم رئیس و پیشوایی باشد که از او اطاعت کنند تا حق مظلوم را از ظالم بستاند و ستمگران را از بیداد و ستم باز دارد، البته به سوی خیر و صلاح نزدیک‌تر و از فساد و تباهی دورتر و وجود امام در بین آنان موجب سعادت دنیا و آخرت ایشان خواهد بود. (1)

به عقیده شیعه امامیه، مستحق «امامت» یا «ریاست عامه» باید شخص معلوم و معینی بوده، و از جانب خدای تعالی استحقاق آن را یافته و «خدا» و «رسول» او را به مقام امامت نصب فرموده است.

اما لطف بودن نصب امام، به جهت این است که او مردم را به اطاعت از خداوند نزدیک و از معصیت او دور می‌سازد. و در نزد شیعه امامیه هر دلیلی که دلالت بر «نصب نبی» دارد، بر وجوب «نصب امام» نیز دلالت دارد، زیرا: امامت، خلافت و جانشینی از پیامبر است و فرقی که هست، این است که به پیامبر «وحی الهی» می‌رسد بدون واسطه بشر، اما «امام» علم و دانش و احکام الهی و جمیع معلومات خود را از طریق پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و یا امام قبلی که از ناحیه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به امامت او تصریح شده، دریافت می‌کند و هر مطلبی که پیش آید و بخواهد آن را بداند از راه الهام دانسته و به سبب «قوه قدسیه» و نیروی معنوی خاصی که خداوند به او عنایت کرده است، حقایق را درک می‌کند.

بنابراین اگر امام به مسئله‌ای توجه پیدا کرد و خواست آن را آن طور که هست بداند، می‌داند و این دانستن دستخوش خطا و اشتباه نمی‌گردد و نیازی به دلایل عقلی و تلقین و راهنمایی استاد و معلم ندارد، گرچه علم امام قابلیت آن را دارد که هر آن و هر لحظه بیشتر و زیادتر گردد.

به عقیده شیعه امامیه، امامت لطف واجب الهی است، زیرا خداوند نسبت به بندگان خود رئوف و مهربان، و از خود آن‌ها نسبت به خودشان رئوف‌تر و مهربان‌تر است و شایسته نیست و دور از رأفت و رحمت است که خداوند بندگان خود را به حال خود رها کند و رهبری برایشان تعیین ننماید که پس از رحلت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله اداره امور اجتماع را به دست گیرد و عدالت را در میان ایشان برقرار سازد و ظلم و تجاوز را از بین مردم بردارد.

بنابراین، همان‌گونه که برانگیختن پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله بر خدای تعالی واجب است، «نصب امام» هم به مقتضای رحمت و رأفت خداوندی واجب است و حکمت و عدالت اقتضای چنین لطفی را می‌نماید.

و اگر نصب امام همانند انتخاب خلفاء و سلاطین به خود مردم واگذار گردد در میان ایشان اختلاف واقع شود و هر گروهی میل به امامت کسی کند و این اختلاف باعث فتنه و فساد و هرج و مرج و از بین رفتن شریعت گردد.

از این رو خداوند در هر عصر و زمانی، امامی را بر مردم می‌گمارد تا هادی و رهبر ایشان بوده و آنان را از خطا و گمراهی نگاه دارد و انسان‌ها را به سوی سعادت دنیا و آخرت هدایت و رهبری کند، و این امام، دارای همان ولایت عامی است که پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله نسبت به مردم داشته است.

خلاصه اینکه، به عقیده شیعه امامیه، امامت امتداد مقام نبوت است و نصب و تعیین امام، باید از ناحیه خداوند، به زبان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و یا به زبان امام قبلی صورت بگیرد، و آن با آزادی اختیار و انتخاب مردم نیست، و مردم چنین حقی را ندارند که هر که را بخواهند انتخاب کنند و به امامت نصب نمایند و هر که را که نخواهند او را کنار زده و طرد نمایند و در نتیجه بدون امام به سر برند، زیرا: پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرموده است: «هر كس از دنيا برود و امام زمانش را نشناخته باشد، در حقيقت (مسلمان نيست) به مرگ جاهليت از دنيا رفته است». (2)

بنابراین جایز نیست در هیچ زمانی، زمین از امامی که اطاعت او بر مردم واجب است و از طرف خداوند منصوب می‌باشد، خالی بماند، خواه انسان‌ها او را به امامت بپذیرند و خواه نپذیرند، خواه او را کمک و یاری کنند و خواه نکنند، خواه از او اطاعت و پیروی نمایند و خواه ننمایند، خواه از انظار مردم ظاهر و آشکار باشد و یا پنهان و نهان. زیرا همان‌گونه که غایب شدن پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله مانند غایب شدن او در «غار ثور» و در «شعب ابوطالب» صحیح است، غیبت امام نیز مانعی ندارد و طولانی شدن یا کوتاه بودن مدت غیبت امام، از نظر عقل فرقی ندارد.

خداوند در سوره رعد می‌فرماید: «و براى هر قومى رهبرى است‏». (3)

و در سوره فاطر می‌فرماید: «و هيچ امّتى نبوده مگر اينكه در آن هشدار دهنده‏اى گذشته است‏». (4)

——————

1- باب حادی عشر، مبحث امامت، مبحث اول.

2- «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة»؛ این حدیث از احادیث مشهور و متواتری است که مورد قبول شیعه و سنی است و در بسیاری از منابع معتبر طرفین نقل شده، و از طریق شیعه و سنی اسناد فراوان دارد، برای دستیابی به مدارک و اسناد آن به کتاب شریف «بحار الانوار»، ج 23، ص 95- 76 و کتاب «الغدیر»، ج 10، ص 360 و جوامع حدیثی اهل سنت اعم از سنن و مسانید، صحاح، معاجم، تفسیر و تاریخ، ملل و نحل مراجعه فرمایید.

3- «وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هاد»؛ سوره رعد، آیه 7.

4- «وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خَلا فی‌ها نَذير»؛ سوره فاطر، آیه 24.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا