• کیفیت مرگ مومنان و کافران

در آیات قرآن کریم و کلمات نورانی ائمه علیهم السلام آمده است كه مرگ عبارت است از نوشيدن عصاره زندگی كه براي مؤمنان بسيار گوارا، لذّت‏بخش و نشاط آور است و براي كافران رنج‏آور و سخت و اندوهناك.

یکی از آیاتی که اشاره به کیفیت مرگ مومن دارد آیه 32 سوره نحل است:

«الَّذِينَ تَتَوَفَّئهُمُ الْمَلَئكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُون * آنان كه در حال پاكيزگى (از شرك) فرشتگان قبض روحشان كنند به آنها گويند كه شما به موجب اعمال نيكويى كه در دنيا به جا آورديد اكنون به بهشت ابدى وارد شوید»؛

و یکی از آیاتی که اشاره به کیفیت مرگ کافران دارد آیات 50 و 51 سوره انفال می­باشد:

«وَ لَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفىَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ  الْمَلَئكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبَارَهُمْ وَ ذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِيق * ذَالِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيد * و اگر بنگرى سختى حال كافران را هنگامى كه فرشتگان جان آنها را مى‏گيرند و بر روى و پشت آنها مى‏زنند و (مى‏گويند) بچشيد طعم عذاب سوزنده را * اين، در مقابل كارهايى است كه از پيش فرستاده‏ايد و خداوند نسبت به بندگانش، هرگز ستم روا نمى‏دارد! »؛

در ادامه بحث به تعدادی از روایات معصومین که به کیفیت مرگ مومنان و کافران اشاره دارد می­پردازیم.

از پيامبر اكرم اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) سؤال شد: فرشته مرگ چگونه جان آدمي را مي‏گيرد؟ فرمود: «فرشته مرگ هنگام مرگ مؤمن نزد وي آن گونه مي‏ايستد آنچنان كه بنده ذلیل نزد مولای خودش می­ایستد. او و يارانش نزد مؤمن مي‏ايستند و نزديك نمي‏شوند تا اين كه ابتدا فرشته مرگ سلام كند و به او بشارت به بهشت دهد». (1)

امام صادق (عليه‏السلام) فرمود: «دوستان ما آنهایی که از دشمنان ما بیزارند، نمی­میرند تا  اين كه رسول خدا، اميرالمؤمنين، امام حسن و امام حسين عليهم‏السلام را در حال جان دادن كنار او آمده و به او نويد بهشت مي‏دهند و اگر كسي ما اهل بیت را دوست نداشته باشد ایشان را به حالتي كه دشمن او باشند خواهد ديد.» (2)

4 ـ امام صادق (عليه‏السلام) فرمودند: «هيچ قبري نيست جز اين كه هر روز سه بار مي‏گويد: من خانه خاكم، من خانه بلا هستم، من خانه كِرْم و حشرات ام. وقتي بنده مؤمن داخل قبر می شود به مومن می گويد: خوش آمدي. به خدا سوگند وقتي تو بر پشتم راه مي‏رفتي دوستت مي‏داشتم، چه رسد به حال كه در درونم جا گرفت­­اي. خواهي ديد. سپس به اندازه ديد چشم بر او گشوده و گسترده مي‏شود و دري به بهشت باز مي‏گردد كه جايگاهش را در بهشت خواهد دید. در اين هنگام مرد زيبا چهره و نيكو اندامي از قبر خارج مي‏شود كه مانند او را هرگز نديده، مومن به او گويد: اي بنده خدا من زيباتر از تو نديده ام، چه كسي هستي؟ گويد: من اعتقاد نيكوي تو هستم، من رفتار شايسته تو هستم. سپس جان مومن را می گیرند، آنگاه در بهشت در همان جايي كه ديده بود قرار داده مي‏شود و به او گفته مي‏شود: راحت بخواب و از بهشت نسيمي بر او مي‏وزد كه لذّت و بوي خوش آن را تا هنگام قيامت مي‏يابد.

اما كافر هنگامي كه داخل قبر گردد، قبر گويد: خوش نيامدي. به خدا سوگند تو وقتي بر پشتم راه مي‏رفتي دشمنت مي‏داشتم، چه رسد به اكنون كه در درونم جاگرفته اي. خواهي ديد. آنگاه او را چنان مي‏فشارد كه آن کافر را خرد و نابود گرداند. سپس به همان حال برمي‏گردد و دري به آتش بر او گشوده مي‏شود كه جايگاهش را در آن مشاهده كند. سپس فرمود: مردي زشت رو كه زشت تر از او هرگز ديده نشده از قبر خارج شود و کافر به او گويد: اي بنده خدا تو كيستي كه من زشت تر از تو نديده ام، در پاسخ گويد: من اعمال زشت تو و اعتقادات بد تو هستم. سپس جان او گرفته و در همان جايگاه آتش وارد مي‏شود. و نسيمی آتشين بر او مي‏وزد كه درد و گرمي آن تا روز قيامت ادامه دارد و نود و نه افعي گزنده بر او مسلّط خواهند شد و او را نيش مي‏زنند. که اگر هر يك از آن افعي‏ها به زمين بدمد ديگر گياهي در روی زمین نخواهد رویید.» (3)

—————————————–

(1) من لا يحضر، ج 1، ص 135

(2) بحار الانوار، ج6، ص 179

(3) فروع كافي، ج3. و بحار الانوار، ج6، ص266.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا