• نیت و انگیزه الهی

یکی از مبانی عمل‌کرد انسان، نیت اوست.

نیت به معنای قصد و واسطه میان علم و عمل است. هیچ عمل ارادی بدون نیت، تحقق نمی‌یابد. نیت‌های آدمی ریشه در اعتقادات او دارد که می‌تواند الهی باشد یا غیرالهی.

مکتب اخلاقی اسلام، بر خلاف بسیاری از مکاتب اخلاقی، تأکید فراوانی بر انگیزه و نیت دارد.

در مکتب اخلاقی اسلام، انگیزه و نیت، شرط ضروری برای ارزشمندی اخلاقی است.

انجام دهنده یک کار اخلاقی: اولاً باید نسبت به کار خود، توجه داشته باشد.

ثانیاً هدف و انگیزه او از انجام آن کار، تنها خداوند باشد که از آن به «اخلاص» تعبیر می‌شود.

در اخلاق اسلامی، عمل، هنگامی ارزش اخلاقی دارد و سزاوار پاداش نیکو است که علاوه بر شرایط دیگر، انگیزه انجام‌دهنده آن کار، کسب رضایت خداوند باشد و انجام عمل را هم‌چون ابزاری در جهت تقرّب معنوی به کمالات الهی و صفات جمال و جلال او بداند.

اگر شخصی غیر از خشنودی پروردگار، نیت دیگری داشته باشد، عمل او معیارهای لازم را برای ارزشمندی اخلاقی ندارد.

در متون مقدس اسلامی اعم از قرآن و سنت، تأکید آشکاری بر ضرورت وجود انگیزه الهی در عمل اخلاقی شده است. نمونه‌هایی از گویاترین آن‌ها به قرار زیر است:

«لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَ أَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانًا وَ يَنصُرُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُوْلَئكَ هُمُ الصَّادِقُونَ * اين اموال براى فقيران مهاجرى است كه از خانه و كاشانه و اموال خود بيرون رانده شدند در حالى كه فضل الهى و رضاى او را مى‏طلبند و خدا و رسولش را يارى مى‏كنند و آن‌ها راستگويانند! سوره حشر، آیه 8».

و نیز آمده است:

«وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلىَ‏ حُبِّهِ مِسْكِينًا وَ يَتِيمًا وَ أَسِيرًا * إِنمَّا نُطْعِمُكمُ‏ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكمُ‏ جَزَاءً وَ لَا شُكُورًا * و غذاى (خود) را با اين‌كه به آن علاقه (و نياز) دارند، به «مسكين» و «يتيم» و «اسير» مى‏دهند! (و مى‏گويند:) ما شما را به خاطر خدا اطعام مى‏كنيم و هيچ پاداش و سپاسى از شما نمى‏خواهيم! سوره انسان، آیات 8 و 9».

از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌واله نقل شده است:

«نیت فرد مومن از عملش برتر است و نیت کافر از عملش بدتر است. تمام اعمال به واسطه قصدها و نيت‌ها امتياز پيدا مى‏كنند و براى هر شخصى همان است که نيت مى‏كند. پس لازم است كه هر بنده‏اى از بندگان خدا نيت خود را در حركات و سكنات و اعمال خود، خالص و صاف كند، زيرا در غير اين صورت از جمله غافلين محسوب شده و به اقتضاى بندگى خود رفتار نخواهد كرد، و خداوند متعال غافلين را در قرآن مجيد معرفى مى‏فرمايد كه آنان مانند چهارپايان هستند و بلكه در سلوك گمراه‌ترند و آن‌ها گمراهانند». (1)

نیت؛ جنبه ملکوتی اعمال است و عمل بدون نیت همانند جسد بدون روح و ماده بدون صورت است.

وقتى كه قلب انسان از رذائل صفات نفسانى و شهوات و اوهام و عقايد باطل و علائق مادى تصفيه گرديد؛ نيت و فكرى كه از قلب او سرچشمه می­گیرد سالم و پاك است و چون نيت انسان خالص و صاف و پاك شد، البته اعمال و حركاتى كه در اثر نيات حسنه از او صادر مى‏شود، پسنديده و صالح خواهد بود.

اين است كه نيت مؤمن هميشه نيكوتر و صاف‌تر و مهمتر از عمل او است، زيرا كه سرچشمه عمل، نيت است و تا نيت به حد كامل صاف و خالص نشده است، ممكن نيست عمل، صاف و صالح و خالص گردد.

چنان‌كه مقام نيت نيز نسبت به صفا و كدورت قلب چنين است، هر چه نيت صاف‌تر و يا تاريك‌تر باشد، صفا يا تاريكى قلب كه سرچشمه نيت است بيشتر خواهد بود.

اصالت نیت در تربیت به این معناست که مربی و تربیت‌پذیر با قصد تقرب به خدا و با انگیزه الهی به امر تربیت روی آورند و تمام آن‌چه را که در جهت شکل‌گیری شخصیت اخلاقی و تکامل انسانی انجام می‌دهند با قصد رضای خدا و تقرب او و پاداش اخروی به انجام برسانند.

تربیت اسلامی با تکیه بر اصالت نیت، می‌کوشد انسان را به مرحله‌ای از صفای نفس و تزکیه و تهذیب برساند که با الهام از ایمان و اخلاص خویش، از پلیدی‌ها برهد و به فضایل رو آورد.

امام علی علیه‌السلام در این باره می‌فرماید:

«مَنْ أَخْلَصَ النِّيَّةَ تَنَزَّهَ عَنِ الدَّنِيَّةِ * آن کس که نیتش را خالص کند از همه پستی‌ها پاک می شود». (2)

مراتب نیت

با اختلاف درجات معرفت، نیت نیز اختلاف می‌پذیرد.

 امام صادق علیه السلام می‌فرماید:

«نیت به مقیاس صفای معرفت در قلب ظهور می‌کند و بر حسب اختلاف درجات ایمان و قوت و ضعف آن مختلف است». (3)

گاهی افرادی که وجود خداوند را باور دارند و به روز رستاخیز و بعثت پیامبران معتقدند، در انجام اعمال خود تنها در پی تحصیل ثواب و ورود به بهشت و برخورداری از نعمت‌های بی‌پایان آن و گریز از کیفر و مجازات دوزخ و جهنم‌اند؛ نه کسب رضایت خداوند.

متون مقدس اسلامی- به‌ویژه قرآن- با وصف زیبایی‌ها و برخورداری‌های بهشت، انسان‌ها را به رقابت برای رسیدن به آن نعمت‌ها دعوت می‌کند و با هشدارهایی که نسبت به شدت و قطعیت کیفرهای اخروی می‌دهد، به نوعی این بیم و امید را تأیید می‌کند. پرسش این است که آیا مقبولیت و پذیرش این قبیل اعمال اخلاقی با آن‌چه در شرایط ارزشمندی عمل اخلاقی بیان شد، مبنی بر آن‌که فاعل باید در عمل خود تنها رضایت خداوند را در نظر داشته باشد، سازگار است؟

رضایت خداوند مراتبی دارد و انسان‌ها به روش­های گوناگون در پی تحصیل آن هستند. گاهی رضایت خداوند از این جهت که منشأ پاداش و ثواب اخروی و یا منشاء نجات از کیفر و مجازات در روز رستاخیز می‌گردد، در کانون توجه و انگیزه آدمی در انجام عمل اخلاقی قرار می‌گیرد و گاهی جلب رضایت خداوند، تنها محرک و انگیزه است. یعنی محبوبیت عمل نزد خداوند منشأ تمایل و محبت او به انجام عمل شده و محبوبیت فاعل را نزد خداوند نیز در پی خواهد داشت؛ البته انجام این نوع عمل اخلاقی فقط از جانب دوستان خاص خداوند میسر است.

بنابراین در صورت نخست نیز انگیزه فاعل، رضایتمندی خداوند است، از این جهت که موجب پاداش و مانع کیفر است.

چنان‌که اشاره شد نیت با اختلاف درجات ایمان و معرفت نیز اختلاف می‌پذیرد.

امام علی علیه‌السلام در این زمینه می‌فرماید:

«إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَار * گروهی خدا را از روی طمع می‌پرستند و این پرستش تاجران است، گروهی از روی ترس و این عبادت بردگان است و گروهی از روی شکر و سپاس و این بندگی آزادگان است». (4)

بالاترین درجه نیت آن است که سپاس و ستایش خدا و محبت به معبود، انگیزه عمل باشد. اگر آدمی به این مرحله از شناخت برسد هیچ انگیزه‌ای برای او به اندازه تقرب به خداوند جذب‌کننده نخواهد بود. همچنان که، امام عارفان، علی علیه‌السلام می‌فرماید:

«إِلَهِي مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ عِقَابِكَ وَ لَا طَمَعاً فِي ثَوَابِكَ وَ لَكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُكَ *  خداوندا! تو را به طمع بهشت و ترس از دوزخ پرستش نکردم بلکه تو را شایسته پرستش یافتم و پرستیدم». (5)

—————————

(1) مصباح الشريعة، ص 53.

(2) تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص 198.

(3) مصباح الشریعه، ص 54.

(4) نهج البلاغه، حکمت 237.

(5) بحارالانوار، ج 41، ص 14.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا