- خودرأیی و استبداد در تصمیمگیری
یکی دیگر از لغزشگاههای مدیران و حاکمان، «استبداد در تصمیمگیری» است.
استبداد در رأی و پرهیز از مشورت با دیگران از سوی اولیای دین، به شدت نکوهیده و عامل تباهی انسان معرفیشده است.
«هر که به رأی خود منفرد باشد، پامال کردن او بر دشمنان او سبک باشد.» (1)
برای در امان ماندن از این لغزشگاه، توصیههای فراوانی به مشورت و رایزنی با دیگران شده است. امام علی علیهالسلام مشورت با دیگران را به منزله مشارکت در عقول و اندیشههای آنان میداند:
«هر که با مردم مشورت کند با ایشان در عقلهایشان شریک گردد.» (2)
آن حضرت علیهالسلام درباره امور کشور، در نامهای به مالک اشتر به او توصیه میکند که:
«با دانشمندان فراوان گفتوگو کن و با حکیمان، فراوان سخن در میان نِه.» (3)
مشورت و رایزنی با دیگران از چنان اهمیتی برخوردار است که خداوند، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهواله را که عقل کُل و معصومِ از هر گونه خطا و لغرشی است، در سوره آلعمران، آیه 159، امر به مشورت و نظرخواهی از مردم کرده، میفرماید:
«فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فی اْلأَمْرِ فَإذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ إنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلینَ * به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان [مردم] نرم (و مهربان) شدی! و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده میشدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن! اما هنگامی که تصمیم گرفتی، (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن! زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد.»
این آیه، حاوی نکات بسیار ارزشمندی است که به برخی از آنها که مربوط به موضوع بحث ماست اشاره میکنیم:
طبق این آیه، افرادی که با دیگران به مشورت میپردازند، نرمخو و قابلانعطاف هستند و کسانی که از مشورت با دیگران سرباز زده و خود را از رأی و نظر دیگران بینیاز میبینند، تندخو و سنگدل هستند.
نکته دیگر اینکه طرف مشورت ما لزوماً نباید برتر از خود ما باشد؛ بلکه در مواردی لازم است انسان با افراد پایینتر از خود نیز به مشورت و رایزنی بپردازد. در این آیه، خداوند به پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله دستور میدهد با کسانی مشورت کند که باید آنان را مورد عفو و گذشت قرار دهد و برای بخشش آنان طلب مغفرت نماید.
بالاخره، از این آیه به خوبی اهمیت و جایگاه ویژه مشورت استفاده میشود؛ زیرا زمانی که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، با آن عظمت و عصمت و عقلانیت، مأمور به مشورت و نظرخواهی از مردمی باشد که همه هستی و دانش و آگاهی خود را از وجود پربرکت او دارند، پیروان او و افراد عادی باید بیشتر به این موضوع اهمیت دهند.
البته، هدف و فلسفه مشورت صرفاً استفاده از دانش و راهنمایی دیگران نیست؛ بلکه منافع و سودمندیهای دیگری نیز در پی دارد که گاه تنها برای تأمین آن اهداف لازم است که مدیران و حاکمان جامعه با مردم به مشورت بپردازند.
مشورت با مردم موجب شخصیت دادن به آنان، تقویت روحیه همکاری و همیاری اجتماعی، ایجاد انگیزه فعالیت و مشارکت عمومی و تقسیم قدرت و مسئولیت با مردم میشود.
خداوند، بعد از فرمان عفو عمومی، برای زنده کردن شخصیت اطرافیان و تجدید حیات فکری و روحی آنان دستور میدهد که در کارها با مسلمانان مشورت کن و رأی و نظر آنها را بخواه.
این دستور به خاطر آن است که پیامبر، قبل از آغاز جنگ اُحد در چگونگی مواجهه با دشمن با یاران خود مشورت کرد و نظر اکثریت بر این شد که اردوگاه، دامنه احد باشد و این نظر، محصول رضایتبخشی نداشت. در اینجا این فکر به نظر بسیاری میرسید که در آینده پیامبر نباید با کسی مشورت کند. قرآن به این طرز تفکر پاسخ میگوید و دستور میدهد که باز هم با آنها مشورت کن هر چند نتیجه مشورت در پارهای از موارد، سودمند نباشد زیرا از نظر کلی که بررسی کنیم منافع آن روی هم رفته به مراتب بیش از زیانهای آن است و اثری که در آن برای پرورش فرد و اجتماع و بالا بردن شخصیت آنها وجود دارد از همه اینها بالاتر است. (4)
————————–
1- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 347.
2- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 441.
3- نهج البلاغه، نامه 53.
4- تفسیر نمونه، ج 3، ص 143.