• جايگاه و ضرورت بحث از تربیت اسلامی

انسان شگفت ترين مخلوق خداوند و والاترين نشانه قدرت حق است. انسان مستعد اتصاف به همه صفات و كمالات الهى است و آفريده شده است تا به مقام «خليفة اللهى» برسد و اين سير جز با تربيت حقيقى ميسر نمى شود.

پيام آوران الهى آمده اند تا زمينه هاى چنين تحولى مقدسى را فراهم كنند، انسان را از ظلمات حيوانيت به نور انسانيت برسانند. تربيت در سنت پيام آوران الهى خروج از ظلمات به سوى نور است و كتاب انبيا، كتاب تربيت انسان است، خداى متعال درباره قرآن كريم به پيامبر گرامى اش مى فرمايد:

«كِتَابٌ أَنزَلْنَهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلىَ النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلىَ‏ صِرَاطِ الْعَزِيزِ الحَمِيد * كتابى است كه آن را به سوى تو فرو فرستاديم تا مردم را به خواست و فرمان پروردگارشان از تاريكيها به روشنايى بيرون آرى، به راه آن تواناى بى همتا و ستوده. سوره ابراهیم آیه 1».

اگر اين تحول نورانى بر اساس تربيتى ربانى در انسان محقق نشود، انسان در مرتبه حيوانيت خود متوقف مى ماند و استعدادهاى خود را در اين جهت به كار مى گيرد. همه تلاش پيام آوران الهى بر اين بوده است كه انسان تربيت كنند.

پيام آوران الهى آمده اند تا راه تربيت را بر آدميان بگشايند و مردمان را به ربانى شدن بخوانند نه به سوی خویش:

«مَا كاَنَ لِبَشَرٍ أَن يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُواْ عِبَادًا لىِّ مِن دُونِ اللَّهِ وَ لَكِن كُونُواْ رَبَّانِيِّنَ بِمَا كُنتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَ بِمَا كُنتُمْ تَدْرُسُون * براى هيچ بشرى سزاوار نيست كه خداوند، كتاب آسمانى و حكم و نبوّت به او دهد سپس او به مردم بگويد: «غير از خدا، مرا پرستش كنيد!» بلكه (سزاوار مقام او، اين است كه بگويد:) مردمى الهى باشيد، آن گونه كه كتاب خدا را مى‏آموختيد و درس مى‏خوانديد! (و غير از خدا را پرستش نكنيد!) سوره آل عمران آیه 79».

دلالت آيه در اينكه همه تلاشهاى تربيتى بايد به سوى ربانى شدن باشد كاملا روشن است؛ مؤدب شدن به ادبى الهى كه اتصاف به صفات خدا و پيروى از آداب پيامبر گرامى اش و اهل بيت آن حضرت است.

بنابراین بهترين راه تربيت كه مبتنى بر شناخت حقيقت انسان و همه نيازها و وجوه اوست، راه وحى است، راه سنت الهى و سنت معصومين (ع) است، از این رو قرآن كريم به آيينى مى خواند كه بهترين آيين تربيت است.

«إِنَّ هَذَا الْقُرْءَانَ يَهْدِى لِلَّتىِ هِىَ أَقْوَم *  همانا اين قرآن، به آیینی كه استوارترين آئین هاست، هدايت مى‏كند. سوره اسراء آیه 9».

اين آيين متضمن همه نيازهاى تربيتى انسان است و هيچ چيز در آن فروگذار نشده است.

«وَ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَنًا لِّكلِّ شَىْءٍ وَ هُدًى وَ رَحْمَةً وَ بُشْرَى‏ لِلْمُسْلِمِين * و ما اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيز، و مايه هدايت و رحمت و بشارت براى مسلمانان است! سوره نحل آیه 89».

اين آيين، آيينى است كه آفرينش انسان به سوى آن هدايت مى كند و در آن هيچ تغيير و دگرگونى راه ندارد.

«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتىِ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيهْا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَالِكَ الدِّينُ الْقَيِّم * پس روى خود را متوجّه آيين خالص پروردگار كن! اين فطرتى است كه خداوند، انسانها را بر آن آفريده دگرگونى در آفرينش الهى نيست اين است آيين استوار. سوره روم آیه 30».

خداى متعال هر يك از آفريده هاى خود و از آن جمله انسان را به سوى سعادت و هدف آفرينش ويژه خودش از راه آفرينش خودش راهنمايى مى فرمايد و راه واقعى براى انسان در مسير زندگى همان است كه آفرينش ويژه وى به سوى آن دعوت مى كند و مقرراتى را در زندگى فردى و اجتماعى خود بايد به كار بندد كه طبيعت يك انسان فطرى (طبيعى) به سوى آنها هدايت مى كند، نه انسانهايى كه به هوا و هوس آلوده و در برابر عواطف و احساسات اسير دست بسته اند.

مقتضاى دين فطرى (طبيعى) اين است كه تجهيزات وجودى انسان مُلغا نشود و حق هر يك از آنها ادا شود و اعضای که در بدن عمل معینی را انجام می دهند مانند قواى گوناگون عاطفى و احساسى كه در هيكل وى به وديعه گذارده شده است تعديل شود و به هر كدام از آنها تا اندازه اى كه مزاحم حال ديگران نشود رخصت عمل داده شود.

و بالاخره در انسان، عقل حكومت كند نه خواست نفس و نه غلبه عاطفه و احساس و در جامعه نيز حق و صلاح واقعى جماعت حكومت نمايد نه هوا و هوس يك فرد تواناى مستبد و نه خواسته اكثريت افراد.

راه واقعى تربيت چنين راهى است، راهى كه مبتنى بر آفرينش انسان از جانب رب العالمين ارائه شده است:

«اللَّهُ وَلىُّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلىَ النُّورِ وَ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلىَ الظُّلُمَات * خداوند، ولى و سرپرست كسانى است كه ايمان آورده‏اند آنها را از ظلمتها، به سوى نور بيرون مى‏برد. (اما) كسانى كه كافر شدند، اولياى آنها طاغوتها هستند كه آنها را از نور، به سوى ظلمتها بيرون مى‏برند. سوره بقره آیه 257».

بنابراين دو راه تربيت در برابر انسان وجود دارد، يك راه، راه خروج از ظلمات به سوى نور كه راه الله است و يك راه راه خروج از نور به سوى ظلمات كه راه طاغوت است. راه وحى، راه پيامبر اكرم (ص) و اوصياى آن حضرت (ع) راه خروج از ظلمات به سوى نور است؛ و اين راه، راه راست و استوار فطرت است. اولياى خدا صراط مستقيم و راه ورود در نورند و اين راه بهترين راه تربيت است.

از امام باقر(ع) سؤ ال شد كه اين آيه بيانگر چيست؟

«لَيْسَ الْبرِّ بِأَن تَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَ لَكِنَّ الْبرِّ مَنِ اتَّقَى‏ وَ أْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا * كارِ نيك، آن نيست كه از پشتِ خانه‏ها وارد شويد بلكه نيكى اين است كه پرهيزگار باشيد! و از درِ خانه‏ها وارد شويد. سوره بقره آیه 189».

حضرت باقر (ع) فرمود:

«خاندان محمد (ص) بابهاى الهى، و راه خداوند، و دعوت كنندگان به بهشت، و راهبران به آن، و نشانه هاى آن تا روز قيامتند». (1)

همچنين امير مؤمنان على (ع) فرموده است:

«ما خاصگان و ياران، و خزانه داران نبوت، و درهاى رسالتيم». (2)

اولياى خدا همگان را به راه و رسم خود فراخوانده اند تا سعادت اين جهانى و آن جهانى شان را فراهم آورند؛ و اين راه و رسم در نظام تربيتى آنان جلوه دارد.

———————-

(1) بحار الانوار، ج 2، ص 104.

(2) نهج البلاغه، خطبه 154.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا